روشن است که لعن نمادها و رهبرانی که دیگری آنان را تقدیس و احترام می کند، وی را وا می دارد، با نمادهایی که فرد لعنت کننده آنان را تقدیس می کند، به مقابله به مثل برخیزد. اگرچه این نمادها نمایانگر حق و درستی باشد و ارزش والایی داشته باشد و به همین دلیل، خداوند از دشنام دادن خدایان ...
از آموزه ها و آداب اسلامی چنین به دست می آید که لعن به هیچ روی از اخلاق انسان مؤمن نیست، زیرا شایسته نیست که مؤمن لعن کننده باشد و آن را در کارهای کوچک و بزرگ به کار گیرد و عنان زبانش را در لعن کردن این و آن رها کند.
این متون و جز آن تأکید دارند که اسلام بی گمان نمی خواهد که زبان ناسزاگویی بر روابط شخص با دیگران حاکم شود، زیرا این زبان افزون بر این که با اخلاق ناسازگار است، نه حقی را به اثبات می رساند و نه باطلی را...
هدف اسلام، پیامبر و پیشوایان اسلام به ویژه امامان اهل بیت، پاسداری از یگانگی و هم بستگی جامعه اسلامی به رغم چند مذهبی بودن آن است، زیرا این پیشوایان دوست ندارند و نمی خواهند که امت اسلامی به امت های بی شمار تقسیم شوند...
مبلغان سر بریدن و گردن زدن به حدیثی چنگ می زنند که از رسول خدا روایت شده است؛ آن حضرت در این حدیث می گوید: او برای سر بریدن برانگیخته شده است.
خشونت در همه ی آیین های مینوی و زمینی، پدیده ای مردود، منفور و مطرود است، لیک هنگامی که تاریخ فرقه های مذهبی را وامی کاویم، آن را آکنده از جنگ و خون ریزی و خشونت می یابیم. به ویژه در دورانی که ما در آن به سر می بریم
در سیره رسول خدا «ص» نقل شده که همسایه ای یهودی داشتند که مریض شد. حضرت همراه صحابه به عیادت او رفتند.
همچنین سفارشات حضرت به همسایه بطور مطلق بیان شده که هم مسلمانان وهم غیر مسلمانان را شامل میشود.
در سیره امیرالمومنین علیه السلام نقل شده که طعامی نداشتند از همسایه یهودی خود ...
علی رغم اشتباهاتی که خوارج انجام دادند و حتی حکم به تکفیر مولا امیرالمومنین کردند ولی حضرت حکم به تکفیر آنها نفرمودند. بلکه دیده میشد که حضرت حقوق آنها را می دادند و تاکید داشتند به اینکه با آنها مثل مسلمانان رفتار شود.
برای حل و فصل درگیری هایمان، میزان و شاخص هایی اسلامی داریم. و برای مدیریت اختلافاتمان نیز مکانیزم و ساز و کارهای اسلامی داریم. که اگر به آن شاخص ها رجوع کنیم و از آن مکانیزم ها استفاده کنیم، اختلافات ما تبدیل به عامل قدرت ما می شود به جای اینکه عامل ضعف ما باشد.
ما اگر تشویق به «ترکیب شدن» می کنیم، ترکیبی مد نظر ماست که هر گروهی مسائل شخصی خودش را حفظ کند. نه ترکیبی که به «ذوب شدن و حل شدن» در دیگری بینجامد. ما به وحدت در راستای «تنوع» دعوت می کنیم. نه به وحدتی که به تغییر و تبدیل مذهبی منجر شود و یا به تشکیل اسلام بدون مذهب بینجامد.
وی در بیان ریشه ی های تکفیر به مسائلی چون استبداد، شکست طرح های توسعه محور، تبعیض نژادی ، مهاجرت اجباری، احساس توطئه ی مداوم، احساس عدم امنیت، احساس انتقام جویی و...پرداخت . اما اصلی ترین ریشه های تکفیر را دو چیز دانست: مدرنیته و دینداری معاصر ما.