رهبر معظم انقلاب «ستاره بلند شرق» می نامدش. شخصیتی فیلسوف، عارف، شاعر، سیاستمدار و روشنفکر. شخصیتی غرب ستیز و خرافه ستیز. و البته مرید سید جمال الدین اسدآبادی.
نه راه و رسم باطنی گری قرون وسطایی میتواند بیماریهای بشریت گرفتار نومیدی را درمان کند و نه ملی گرایی و اجتماعی گری ملحدانه جدید
اقبال یک "علامت" است در این سرزمین بایر و در این کویر آشوبنده و طوفان کننده زمان ما، که یک اندیشمند تشنه جستجوگر، به هر مکتب و مذهبی که رو می کند و به هر راه حلی و به هر فکر و طرحی که رو می کند، سیراب نمی شود و اگر راه حل درستی هم باشد و به نتیجه مطلوبی هم برسد کفایت همه دردها و ...
یکی از نکات برجسته و عبرت آموز بزرگان علمی و فرهنگی جهان اسلام آن است که همواره تحت هر شرایطی منادی وحدت در میان مسلمانان بوده اند. در حافظه تاریخ کمتر سراغ داریم که این متفکران تراز اول به جنگ فرقه ای دامن زده و آتش کینه های مذهبی را مشتعل تر کنند.
چون مسلــــمانان اگر داری جگر /
در درون خویــش و در قرآن نگر /
صد جـــهان تازه در آیات اوست /
عصرها پیچـــیده در آنات اوست /
یک جهانش عصر حاضر را بس است /
گیر، اگر در سینه دل معنی رس است/
چون کــــهن گردد جهانی در برش /
می دهد قرآن جـــهانی دیـــگرش
نه افغان و نه ترک و نی تتاریم /
چمن زاریم و از یک شاخساریم /
تمیز رنگ و بو بر ما حرام است /
که ما پرورده یک نو بهاریم
اقبال اما در آرای سیاسی و اجتماعی خود پیرو سید جمال الدین اسدآبادی (افغانی) بود. اقبال وی را به عنوان مرشد و استاد خود قلمداد می کند