سیره و سخنان آنان حاکی از این است که اگر چه جایگاه همگان در ایمان، تقرب الهی و منزلت معنوی یکسان نیست، اما ایشان دایره عنوان مسلمانی و ایمان نجات بخش را، از بسیاری از مخالفان مذهبی و حتی برخی از اصحاب تندرو خود، وسیع تر می دانستند.
جای تعجب است که چرا جناب مولوی کوهی بدون استقرای کامل، و با دیدن چند رأی خاص، همه شیعیان را متهم به تحریف قرآن و در نتیجه کافر می دانند، و نظری را به شیعه نسبت می دهند که خلاف واقع است...
تمام روایاتی که داریم که ولایت امیرالمومنین ملاک ایمان و کفر است و کسی که قائل به این نباشد، کافر است، دقیقا در زمره همان روایاتی است که میگوید شارب خمر کافر است. این کفر همان کفر کلامی است.
مبلغان سر بریدن و گردن زدن به حدیثی چنگ می زنند که از رسول خدا روایت شده است؛ آن حضرت در این حدیث می گوید: او برای سر بریدن برانگیخته شده است.
فرموده کسی که حقیقتا به خدا و رسالت پیامبر ایمان آورد اهل بهشت است، بسیار جرأت میخواهد که مسلمانی مسلمان دیگر را به انگیزه ی عدم گرایش به معتقادات دینی یا به دستاویز عدم انجام بعضی اعمال عبادی یا به واسطه ی نیک و بد دانستن بعضی صحابه تکفیر کند، به خصوص اگر چنین اعتقادی ناشی ...
تکفیری شیعی و تکفیری سنی یک حقیقت رایج و غیر قابل انکار در بین مسلمانان است. البته مدل این دو تکفیر یک سنان نیست. برخی از عالمان اهل سنت شیعیان را و نه اندیشه تشیع را به خاطر سب و لعن و غلو تکفیر کرده اند و عالمانی از ما از قدیم مبنای فکری و اعتقادی اهل سنت را عامل کفر دانسته اند. ...
حقوق اخوت دینی به عنوان یکی از احکام فقهی، تنها مترتب بر اصل عقیده میباشد نه لوازم آن؛ بنابراین اگر فردی لازمه مذهب دیگری را کفر دانست این امر باعث تکفیر و نجاست دیگری نخواهد بود. مادامی که خود او ملتزم به کفر نشده باشد، اما در عین حال فرد نخست نمیتواند ملتزم به عقیده او شود ...
اگر مجموعه اصول مذهبی مذاهب مختلف دربردارنده انکار صریح اصول دین نبود و فقط شامل عقایدی بود که از دیدگاه مخالفان آنان "ملازم" با انکار نبوت و یا توحید(اصول دین)است، آیا اعتراف صریح این مذاهب و پیروان آنها به اصول دین بیاعتبار بوده، ناهماهنگی مذکور مانع تطبیق اصول دین بر ...
مشکل تکفیر از این ناشی می شود که با لازم گیری از کلام انسانی بر او حکم به کفر می شود. از این رو، چنانچه شخصی دیدگاهی خاص داشت که آن دیدگاه برای ما در بر دارنده و مستلزم دیدگاهی کفرآمیز است، او را تکفیر میکنیم. در حالی که، کفر آن شخص ضروری نیست!
اصولاً تکفیر نه در فضای فقه، بلکه در فضای جهل شکل میگیرد. منظور ما از فقه در اینجا معنای مصطلح امروزین آن نیست، بلکه همان فقهی مقصود ما است که در صدر اسلام بوده و سه شعبه داشته است: فقه رفتار، فقه نفس و فقه وجود
تکفیر یک پدیدهی رو به فزونی است که در صورت عدم کنترل و مهار، امکان رشد مییابد. گسترش این پدیدهی خطرناک موجب وارد آمدن آسیبهایی بر فطرت انسانها، آیندهی جامعه و امت اسلامی میشود
جریان های تکفیری هر روز جان جمعی از مسلمانان را می گیرند...در اثر حاضر، تکفیر و ریشه و پیشینه ی آن و آثار ناگواری که در گذشته و حال با انگیزه های مختلف داشته واکاوی و راه حل هایی برای جلوگیری از آن، ارائه شده است.