آفت دیگری که با عدم وجود سعه صدر و سنگین شدن فضا برای منتقدان ایجاد می شود گرایش بدنه جامعه به بیرون از کشور برای پیگیری مسائل و مطالبات خود است. خصوصا وقتی که بوقهای خارجی حواس شان در این مساله جمع باشد و خودشان در طرح این مطالبات پیشدستی کنند.
انگلیس ها در این مسئله خیلی تجربه دارند، آنها از آمریکایی ها تجربه شان بیشتر است، تجربه ی اختلاف افکنی بین تشیّع و تسنّن در آنها خیلی بیشتر است؛ خوب بلدند چه کار بکنند که دو طرف را به جان هم بیندازند.
تجربه حضور دموکراتها و برخورد عمدتا مزورانه و زیرکانه شان با مسائل جهانی نشان می دهد که آمریکایی ها از خلال «تغییر پادشاه» در عربستان سعودی به دنبال ایجاد جریانی جدید در داخل و خارج این کشور هستند. روی کار آمدن «ملک سلمان» در شرایطی رخ داد که درگیری
برخی با ساده سازی مساله دلیل آن را هزینه های هنگفت عربستان سعودی می پندارند ولی بنظر می رسد که این عامل در عین اثربخشی خود عاملی بسیار جزئی و فرعی است و در حقیقت زمینه های اجتماعی مستعدی وجود داشته که این عامل نیز در بستر آن بطور نسبی موتر افتاده است.
متاسفانه واقعیت موجود جهان اسلام آن است که منافع کشورهایی که در ارتباط تنگاتنگ با آمریکا هستند امروز با رنگ و بوی قومی و مذهبی مطرح می گردد و در تحریک بدنه جهان اسلام نیز موفق بوده است!
این مساله یک راهبرد عملی نیز برای مربیان جوامع دارد و آن این است که سعی کنند تحمل و مدارا و محبت را بیش از سایر صفات اخلاقی در متربیان خودشان ایجاد کنند چرا که این ویژگی مهمترین خصلت و فضیلت در ابعاد اجتماعی و تمدنی دین است و آثار آن پیش و بیش از دیگر فضایل قابل مشاهده است.
انتقال فرهنگی نه یک فرآیند هوایی که مسیری زمینی است که در بستر «ارتباطات اجتماعی» جوامع با یکدیگر اتفاق می افتد و از این منظر، فرهنگ و جغرافیا رابطه ای تنگاتنگ با یکدیگر دارند.
تصور ایران متکثر بعنوان مامن همه مسلمانان، ظرفیتی جهانی و منطقه ای برای کشور ما ایجاد می کند که ایران صرفا شیعی چنین ظرفیتی را ندارد.
مخاطب مذهبی و بخشی از روحانیون جامعه به دلیل زیست و تربیت سنتی خویش، با بسیاری از احادیثی که مربوط به مساله «وحدت» می باشند نامانوس هستند و مدام از سند آنها سوال می کنند حال آنکه این احادیث صرفا مهجور و مظلوم مانده بوده اند و از حیث سندی اشکالی در آنها نیست!
پس از بالا گرفتن اختلافات میان برخی جریانات اسلامگرا با جریان مقاومتی که در مساله سوریه بر اصلاحات پافشاری می کرد و پس از گسترش خونریزی های جریانات مسلح و تکفیری در عراق و سوریه، جریانی در ایران و نیز شیعیان غیرایرانی شروع به تاکید بر این مساله کرد که اساسا نمی شود با اهل سنت ...
قرار نیست مذهبی جدید که مبتنی بر مشترکات یا توافقات مذاهب باشد تولید شود و همگان بدان تمسک بجویند. لذا اگر مذاهب اسلامی بر اساس حکم فقهی شان با یکدیگر نماز نخواندند، دلیل بر عدم وجود وحدت نمی باشد چرا که قرار نیست در همه آداب نیز اشتراک عمل ایجاد شود.
از جمله مسائلی که مایه تاسف انسان می شود این است که وقتی برخی احادیث مهجور و مورد غفلت واقع شده ائمه علیهم السلام درباره رفتار با اهل کتاب یا حتی اهل سنت خوانده می شود بعضی از افراد استبعاد می نمایند و از سند آنها سوال می کنند!