اگر بخواهیم از هماهنگى میان اجزاى بدنه امت اسلامى سخن به میان آوریم، به ناگزیر باید پیش زمینه هاى تحقق این وحدت را مورد توجه قرار دهیم. بخشى از این پیش زمینه ها به حوزه اندیشه، و در حوزه اندیشه نیز فرازهاى بسیارى به فقه ارتباط می یابند.
اگر مجموعه اصول مذهبی مذاهب مختلف دربردارنده انکار صریح اصول دین نبود و فقط شامل عقایدی بود که از دیدگاه مخالفان آنان "ملازم" با انکار نبوت و یا توحید(اصول دین)است، آیا اعتراف صریح این مذاهب و پیروان آنها به اصول دین بیاعتبار بوده، ناهماهنگی مذکور مانع تطبیق اصول دین بر ...
این نشان از ناآگاهی ما نسبت به برادران سرزمینمان می داد. که ریشه بسیاری از مشکلات هم به خاطر همین ناآگاهی ها و عدم شناخت درست است.
از برادران اهل سنت تقاضا داریم درباره ی ممنوع بودن نقد و خرده گیری بر رفتار برخی صحابه، بازنگری نمایند...از شیعیان امامیه نیز می خواهیم بدون درنظر گرفتن رسوبات تاریخی و مذهبی، دیدگاهشان را درباره ی صحابه بازبینی نمایند.
انگیزه اصلی از تألیف این کتاب که رویکردی نظری و تا حدی کاربردی دارد، فهم، تبیین و تولید محتوا در خصوص وحدت جهان اسلام است.
تکیه کلام ها و تعبیرهاى شرف الدین, قطعیت حرمت تکفیر را به خوبى مى نماید. کلماتى از قبیل (نعوذ بالله) و (نبرأ إلى الله) ـ که نوعاً در مورد گناهان بزرگ و غیر قابل انکار استعمال مى گردند ـ را مى توان در تعابیر وى نسبت به تکفیر مشاهده نمود
در اصول کافی از امام صادق (ع) نقل شده است که ایشان فرمودند:
اسلام همان ظاهری است که مردم به آن پایبند هستند، شهادت به توحید و نبوت رسول اکرم، برپاداری نماز، پرداخت زکات و حج گزاردن خانه خدا و به جا آوردن روزه ماه رمضان، این همان اسلام است»
عجیب است ایشان مدتی مورد لعن برخی شیعیان قرار گرفته بود ودر برنامه های ایام عاشورا در کربلا و جاهای دیگر، دستجات شیعیان از او تبری میکردند: «آه من العاملی فتواه...»
محمد عبدالرحیم السّایح درباره راهکارهای تقریب بین مذاهب اسلامی در مباحث اصول دین صحبت کرده و امکان رسیدن به وحدت عقیدتی را بر اساس آموزههای قرآن و سنت و عقل مورد تجزیه و تحلیل کلامی قرار داده است.
مسلمان بودن که اخوت دینی و حقوق اسلامی را برای فرد به ارمغان میآورد، غیر از مؤمن بودن است و نباید انتظار داشت تا ایمان قلبی مسلمانی ثابت گردد و سپس به او احترام نموده و با وی به مدارا و محبت پرداخت.
سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ
وحدت باید ذاتی باشد، نه عرضی و تحمیلی. اگر گروهی برای مقابله با دشمن مشترک، به صورت موقت کنار هم گرد آیند، وحدت پدید آمده، عرضی و زایل شدنی است. وحدتی که ذاتی و خودجوش باشد، از روی تاکتیک و استراتژی نیست، بلکه در درون مسلمانان، نهادینه میشود؛ چه دشمنی پیش رو باشد یا نباشد.