
شعر:
دست در دست هم مسلمانیم
یک جهان مانده در شجاعت ما وحدت ماست رمز همت ما شیعی و سنی اند دوشادوش دست در دست هم مسلمانیم
شاعر: ناصر کسایی دل اگر تنگ و جان اگر خسته ست گاه گاهی اگر پریشانیم روبرو صخره ای اگر باشد یک به یک موج های طوفانیم *** دین ما دین آب و آیینه ست بی قرار امیر آدینه ست داغ هایی به روی این سینه ست گاه اگر مثل ابر گریانیم *** گاه مهر نبی نشانه ی ماست گاه گاهی شکوه شمشیرش «فاتقوالله یا اولی الباب» ما همیشه مرید قرآنیم *** «و یدالله فوق ایدیهم» عشق یعنی عبادتی بی مرز عقل اگر ماه و عشق اگر ابر است ما پریشان وقت بارانیم *** لحظه های دفاع از ایمان لحظه های شکوه اسلام است پای دشمن اگر وسط باشد بی گمان رهسپار میدانیم *** هر کجای جهان اگر باشیم راه ما راه عشق و همراهی ست یوسف عاشقیم و در همه حال چشم در راه خاک کنعانیم *** نیست باکی اگر که درگیری ست دشمن ما اگر که تکفیری ست جنگشان از سر شکم سیری ست ما در این رزمگاه می مانیم *** یک جهان مانده در شجاعت ما وحدت ماست رمز همت ما شیعی و سنی اند دوشادوش دست در دست هم مسلمانیم
