احساس تبعیض از بدترین نتایج بیکاری است که شاید در این استان از جاهای دیگر بیشتر باشد. تبعیض به نوعی وجود داشته اگر بخواهیم انکارش کنیم، نمی توانیم حلش کنیم. ما می گوییم تبعیض وجود دارد اما این تبعیض حاصل نگاه نظام نسبت به منطقه و مردم نیست. الان خوشبختانه اتفاقاتی در حال وقوع است، مثلا تعداد زیادی از نیروهای بلوچ را سپاه جذب و استخدام کرده است. نیروی انتظامی فرصتی برای استخدام نیروهای اهل سنت به صورت ویژه گذاشته است. درواقع نوعی تبعیض مثبت برای جبران گذشته اعمال شده است.
محمود براهویی نژاد، از فعالین فرهنگی بلوچ و روزنامه نگاران استان سیستان و بلوچستان است. گفتگوی مفصل ما با ایشان درباره راهکارهای ایجاد وحدت در این استان، به موضوعات دیگری نیز سردرآورد که البته هیچ کدام بی ربط با موضوع همبستگی مذهبی و قومی در سیستان و بلوچستان نبود. قسمت اول این مصاحبه پیش از این منتشر شده است (اینجا). قسمت دوم مصاحبه را از دست ندهید:
- در قسمت قبلی صحبتهایتان اشاره داشتید که حوادث سیستان و بلوچستان خیلی پررنگ می شود، چرا حوادث این استان پررنگ تر از حوادث دیگر مطرح می شود؟
بخشی از این موضوع به سیاسی کاری های برخی خواص بازمی گردد. خیلی ها به خاطر حساسیتهای قومی و مذهبی که در استان وجود دارد و به خاطر تعصبات خاصی که دارند دوست ندارند استان توسعه پیدا کند. این افراد همان عده معدودی هستند که به دنبال موقعیتهای خاص خودشان هستند و درواقع در دامن زدن به این اختلافات منافعی دارند که با توسعه استان و مطرح شدن استان به عنوان یک استان امن با قابلیت سرمایه گذاری دولتی و خصوصی منافع این عده به خطر خواهد افتاد. برای همین کوچکترین حادثه ای را بسیار بزرگ و غیر عادی جلوه می دهند.
بخش دیگری هم مربوط است به ناآگاهی رسانه های ملی ما از استان سیستان و بلوچستان. من با خیلی از دوستان روزنامه نگار در سطح ملی که صحبت می کنم ، بحث مواد مخدر و بحث ناامنی را مطرح می کنند، زمانی که از آنها سوال می کنم که آیا یک بار به استان آمده اید و می دانید چطور جایی است، می بینم که خیلی از آنها حتی یک بار هم نیامده اند اما به راحتی درباره آنجا قضاوت می کنند و با کوچکترین حادثه ای اسمش را بولد می کنند. اما حاضر نیستند حتی به اندازه معرفی خرمای استان به عنوان بهترین خرمای کشور ویژگی های مثبت استان را بولد کنند. حتی خیلی ها اطلاع ندارند که در استان سیستان و بلوچستان پسته به عمل می آید چه برسد به اینکه بدانند که بهترین پسته را سیستان و بلوچستان تولید می کند. زیباییهای ساحل مکران که می توانست به عنوان بهترین جاذبه گردشگری مطرح شود. از همه اینها مهمتر همزیستی مسالت آمیز مردم که نه تنها اشاره ای به آن نشده بلکه این واقعیت کاملا وارونه بولد شده است، به طوری که مردم فکر می کنند اینجا مردم دائما در حال جنگ و جدل با یکدیگر هستند .
متاسفانه در این زمینه ها کوتاهی شده است که ما می گذاریم به حساب ناآگاهی رسانه های ملی از استان و عدم شناخت آنها چراکه زمانی که این رسانه ها شناخت درستی نداشته باشند نمی توانند به بقیه هم درست معرفی کنند.
- برگردیم سر بحث بیکاری، تبعات و محصول این بیکاری و تاثیر آن بر روی اختلافات مذهبی چطور بوده؟
احساس تبعیض از بدترین نتایج بیکاری است که شاید در این استان از جاهای دیگر بیشتر باشد. جوان بلوچی که در آن منطقه زندگی می کند نسبت به جوانان ساکن در استانهای برخوردار دیگر و حتی نسبت به برخی از همشهریان خودش احساس تبعیض میکند! در گذشته ما بحث سختگیری در گزینش ها را داشتیم. تبعیض به نوعی وجود داشته اگر بخواهیم انکارش کنیم، نمی توانیم حلش کنیم. حتی مقام معظم رهبری در بعضی از بیانات خودشان رفع فقر، رفع تبعیض و رفع بیکاری را یکی از اهداف نظام و مسئولین و حتی چشم انداز 20ساله نظام دانسته اند. اگر فقر و تبعیض و بیکاری وجود ندارد چرا رهبری تاکید بر رفع آنها دارند!؟ پس قطعا وجود دارد. بنابراین با پاک کردن صورت مساله مشکلی حل نخواهد شد. ما می گوییم تبعیض وجود دارد اما این تبعیض حاصل نگاه نظام نسبت به منطقه و مردم نیست. حاصل نگاه عده ای از مسئولان آن منطقه است. مثلا در گذشته در گزینش ها سلیقه ای عمل می شد یعنی مسئول گزینش آدم متعصبی بود و عده ای را به بهانه مذهب و قومیت رد می کرد اما این عمومیت نداشته و ندارد و همه اینگونه نبوده و نیستند. با این حال عده زیادی از بلوچ ها در نیروی انتظامی و ادارات دولتی نمی توانستند استخدام شوند. برای همین اینها احساس تبعیض می کردند. الان خوشبختانه اتفاقاتی در حال وقوع است، مثلا تعداد زیادی از نیروهای بلوچ را سپاه جذب و استخدام کرده است. نیروی انتظامی فرصتی برای استخدام نیروهای اهل سنت به صورت ویژه گذاشته است. درواقع نوعی "تبعیض مثبت" برای جبران گذشته اعمال شده است. در برخی از ادارات دولتی هم که بنده مراجعه می کنم می بینم که برخوردها و نگاه ها نسبت به یک جوان بلوچ خیلی بهتر شده است. خیلی از جوانهایی که شایستگی دارند اگر فرصتی برای استخدامشان باشد استخدام خواهند شد. اما مشکل جای دیگر است، الان که نگاه ها تغییر کرده است متاسفانه دیگر فرصتها و ظرفیت خالی در مراکز دولتی وجود ندارد. پس نمی توانیم خیلی امیدوار باشیم که جوانی که در گذشته احساس تبعیض می کرده الان با ورود به مراکز دولتی مشکل بیکاری اش حل خواهد شد. بنابراین باید تمرکزمان بیشتر روی بخش خصوصی و ایجاد کارخانه ها، سرمایه گذاری دولت روی پروژه های آب یاری تحت فشار، گاز، پتروشیمی، راه آهن و مسائلی مثل این باشد تا امیدوار باشیم این پروژه ها بخشی از مشکل بیکاری جوانان ما را حل کرده و احساس تبعیض را از بین ببرد.
- آیا می توان امیدوار بود که سفر اخیر وزیر نفت به استان، در این زمینه نویدبخش باشد؟
سفر اخیر وزیر در راستای پروژه گاز رسانی به استان صورت گرفت. بحث این پروژه حدود یک سال مطرح بود و حتی اعتباراتی هم به آن اختصاص داده شده و یک سری از کارگاه های آن هم از سمت ایرانشهر و هم از سمت زاهدان زده شده است. کلنگ زنی یک حرکت نمادین بود برای تسریع این پروژه و عقد قرارداد با ارزش 6 هزار میلیارد تومان، به عنوان بزرگ ترین قراردادی که تاکنون در استان منعقد شده است. اگر ان شاءالله این پروژه محقق شود تاثیر بسیار مهمی در کل استان و در تمامی بخشها خواهد گذاشت. علاوه بر گازرسانی به 37 شهر که در 13 شهرستان انجام خواهد شد و مردم برای اولین بار از نعمت گاز بهره مند خواهند شد، می تواند پروژه های دیگری از جمله پروژه پتروشیمی ایرانشهر و چابهار را در استان فعال نماید؛ این دو پروژه استان را به قطب پتروشیمی کشور تبدیل خواهد کرد. علاوه بر این بحثهایی هم شد درباره "خط لوله صلح ایران و پاکستان" اما آنچه در اینجا حایز اهمیت است این است که اگر این طرح در زمان بندی مقرر خود انجام شود در یک کلام استان را متحول خواهد کرد.
- آیا این طرح بین مردم هم این سطح از امیدواری را بوجود آورده است؟
به هر حال بین مردم این امیدواری ایجاد شده است و در چند سال گذشته یک سری اتفاقاتی در استان افتاده است که امید مردم را نسبت به آینده بیشتر کرده است. از جمله همین طرح گازرسانی است که از بزرگترین طرح هایی است که در استان در حال اجراست. یعنی این 6 هزار میلیارد تومان معادل دو سوم سرمایه گذاری طرح های ملی است که از سال 1357 تا 1392 اجرا شده است! در این شرایط سخت و در این وضعیت بودجه ای کشور این میزان قابل توجه است. در واقع این طرح در راستای اقتصاد مقاومتی عملیاتی شده است تا در مصرف سوختهای فسیلی و ... صرفه جویی داشته باشیم. از طرف دیگر زمینه های صادرات گاز به پاکستان و افغانستان فراهم شود که در زمینه ارزآوری بسیار کمک خواهد کرد. این یکی از طرح هاست، طرح دیگر که در حال اجرایی شدن است توسعه بندر است. بحث توسعه بندر و سواحل مکران مساله ای نیست که فقط توسط دولت پیگیری شود بلکه این طرح از منویات مقام معظم رهبری است که دولت مسئول پیگیری آن است. در واقع استان سیستان و بلوچستان تنها استانی است که نام آن در برنامه پنج ساله ششم آمده است و سواحل مکران یکی از اهداف برنامه ششم است. این موضوع هم پیرو تاکیدات رهبری عنوان شده است. در آخرین جلسه ای هم که با دولت داشتند بر روی طرح سواحل مکران تاکید داشتند. یعنی این پروژه ای نیست که دولت شعاری داده و بعدا ممکن است محقق شود و ممکن است نشود. بلکه موضوعی است که کلیت نظام آنرا پیگیری می کند. در همین مدت کوتاه ظرفیت بارگیری و تخلیه بار کشتی ها در چابهار به سرعت در حال افزایش است. ما امسال برای اولین بار تخلیه کشتی ملوانان ژاپنی را در بندر داشتیم. اعتبارات اختصاص داده شده بندر در حال توسعه و کارگاه ها ایجاد شده است.
خط راه آهن چابهار به میلک همین الان در حال اجرا می باشد. یعنی این برنامه ها از طرح روی کاغذ خارج شده است و اگر وارد منطقه شویم کارگاه های ایجاد شده و فعالیت در این زمینه ها قابل مشاهده است. در سطح استان هم از گروه های مختلف که توانایی اثر گذاری دارند از علما، نویسندگان، اثرگذاران دانشگاهی و غیره دعوت شده که از مراحل پیشرفت کارها بازدید کنند. تا ار نردیک ببینند که این تحولات و اتفاقات مثبت شعاری نیستند و در عمل دارد اتفاقات خوبی برای توسعه و آبادانی استان می افتد.
پروژه خط ریلی در استان موضوع ترانزیت را در استان فعال میکند. چرا که رفته رفته با اجرایی شدن پروژه های دیگر و افزایش حجم واردات و صادرات، دیگر جاده ها پاسخگوی حجم بالای جابجایی کالا نخواهد بود. به این ترتیب بخشی از توسعه بندر منجر به توسعه راهها هم خواهد شد. و تمامی این طرح ها در مجموع باعث ایجاد اشتغال خواهند شد که مهمترین نکته در بحث ما هستند. اگر تمام این مسائل را کنار هم بگذاریم، همه اینها در مردم امید ایجاد می کند به شرط اینکه این طرح ها و پروژه ها درست مدیریت شوند.
آسیبی که وجود دارد این است که دولتهای مختلف در شعارهای خود مطرح کرده اند که می-خواهند استان را متحول کنند اما درواقع خیلی از این اتفاقات رخ نداده و یا روند کارها بسیار کند پیش رفته است که عمده ترین آن به این دلیل است که خیلی از کارها دچار آسیب اختلاف نظرها و اختلافات سیاسی می شود. به جز این اختلافات سیاسی ما اختلاف دیگری بین سطح عموم مردم نداریم! اینکه میگویم اختلاف نداریم واقعا نداریم! ما قرابت و خویشاوندی زابلی و بیرجندی، شهرهای مختلف استان و حتی مهاجرین دیگر استانها مثل کرمان و یزد را از سالهای دور حتی بسیار دورتر از قبل از انقلاب داشته ایم. این افراد با هم وصلت کرده اند و با یکدیگر مراوده و همزیستی خوبی داشته اند. تک و توک اتفاقاتی که در سالهای اخیر افتاده است محصول اختلافات و تنش مذهبی بین مردم نبوده است. بلکه دلایل خاص خود را دارد که در اینجا جای پرداختن به آنها نیست.
- یعنی به نظر شما اختلافات سیاسی و اختلاف نظرهایی که فرمودید وجود دارد و باعث مانع تراشی بر سر پیشرفت کارها در استان است، محصول اختلاف قومی-مذهبی نیست؟
من اینطور فکر نمیکنم، اتفاقا زمانی که اختلافات قومی-مذهبی گسترده شده و دامن زده می شود توسط عده معدودی دامن زده می شود و در مقاطعی مثل انتخابات بیشتر شاهد بالا گرفتن این بحثها هستیم. یا گاهی افرادی که می خواهند به یک پست و موقعیت خاصی برسند از اهرم قومیت و یا مذهب و گاهی جناح بندی های سیاسی استفاده می کنند تا به اهداف خود دست یابند. اما در توده مردم ما هیچ مشکلی از حیث اختلاف قومی-مذهبی نداریم. گاهی درگیریهای طایفه ای هم وجود دارد که البته خوشبختانه سرمنشا آن اختلافات قومی-مذهبی نیست. بلکه عواملی چون مواد مخدر و مواردی است که مبتلی به استان های و مقتضیات آن است.
- به نکته مهمی درباره بالا گرفتن اختلافات در دوران انتخابات اشاره کردید، با توجه به اینکه انتخابات مجلس را پیش رو داریم، این مساله را قدری بازتر کنید که چطور انتخابات در استان منجر به اختلافات قومی-مذهبی می شود و اینکه چه مصادیقی برای این موضوع وجود دارد؟
در ایام انتخابات یک عده به جای اینکه بحث صلاحیت و شایستگی کاندیداها را مدنظر قرار دهند، مسائل قومیت و مذهب را مطرح می کنند، مثلا اگر بناست 15 نفر در شوای شهر عضو باشند این موضوع را مطرح میکنند که باید کاری کنیم که همه این 15 نفر فرضا زابلی باشند و یا بیرجندی و شیعه باشند؛ از طرف دیگر برخی بلوچ ها جبهه گیری می کنند که باید همه اهل سنت باشند. عمدتا هم بسیاری از افراد که این مسائل را دامن می زنند ذی نفع همان انتخابات هستند. یا خودشان و یا بستگانشان کاندیدای انتخابات هستند، اما در اینجا از اهرم بالا بردن حساسیت قومی و مذهبی برای اخذ رای بیشتر استفاده می کنند. اما در نهایت آسیب این سوء استفاده به جامعه برمی گردد و جامعه و عوام خواه ناخواه تا مدتها دچار این تنش ها می شود. بعد از انتخابات شاید ظاهرا تنش ها فروکش نماید اما آثار سوء و تبعاتش قطعا در جامعه باقی خواهد ماند. در کنار این آسیبها بالا بردن حساسیتهای قومی-مذهبی باعث شده خیلی از افراد شایسته و با صلاحیت چه شیعه و چه سنی و چه بلوچ و سیستانی و چه غیر اینها نتوانند در استان جایگاهی را که باید کسب کنند برای خدمت کردن کسب کنند و عملا از دور خارج شده و منزوی می شوند و حتی بعد از مدتی دیگر جرات نمی کنند وارد گود شوند.