در حال بارگذاری ...

در این متن اقای اکبری به تاریخچه و اقدامات رخ داده در وحدت اسلامی نمی پردازند بلکه به این نکته اشاره میکنند که چرا بعد از این همه فعالیت های طولانی مدت و متعدد در مساله وحدت اسلامی وتقریب مذاهب، باز هم شاهد درگیری، کشمکش، مجادله و تقابل بین برخی از پیروان مذاهب هستیم؟ در این یادداشت کوتاه، به شش عامل موثر در شکل گیری مقابله برخی شیعیان با اهل سنت، اشاره شده است.

چرا برخی شیعیان به مقابله با اهل سنت می پردازند؟

علی اکبری

اخوت دینی و عدم درگیری، مدارا و تعامل با برادران مسلمان، مساله جدیدی نیست که از آن به عنوان پدیده نوظهور یاد کنیم، بلکه در تراث مذهبی (آیات، روایات و سیره اهل بیت (س) ) ریشه داشته و در تاریخ تعاملات بین مسلمین شاهد رعایت این اصول عقلانی در کنار برخی نزاع ها و درگیری ها مذهبی بوده ایم.

با این حال با توسعه فرهنگی جهان اسلام و تطور و تنوع حکومت های مسلمان و نیز مداخله، کشور گشایی و هجوم استعمار به مرزهای اسلامی، باعث شد تا علمای فریقین، بیش از پیش بر تعامل و مدارای حسنه بین پیروان مذاهب تاکید کنند. تا آنجا که در زمان مرحوم آیت الله بروجردی شاهد تاسیس دارالتقریب در مصر بودیم. اقدامی مبارک که در دوران جمهوری اسلامی، بدلیل اهمیت بسیار زیاد آن، بیش از گذشته مورد توجه حکومت و دیگر کنشگران مردم نهاد قرار گرفت.  نزدیک به صد سال است که ما شاهد توجه ویژه شیعیان و اهل سنت به این موضوع هستیم که دیگر آن را تعامل و مدارا نمی خوانند، بلکه از آن به عنوان وحدت اسلامی و تقریب مذاهب نام میبرند که هم در مصداق ها و هم در مفهوم دچار توسعه شده است.

در این یادداشت قرار نیست به تاریخچه و اقدامات رخ داده در وحدت اسلامی بپردازیم. اما سوالی مطرح میشود که چرا بعد از این همه فعالیت های طولانی مدت و متعدد در مساله وحدت اسلامی وتقریب مذاهب، باز هم شاهد درگیری، کشمکش، مجادله و تقابل بین برخی از پیروان مذاهب هستیم؟ در این یادداشت کوتاه، به شش عامل موثر در شکل گیری مقابله برخی شیعیان با اهل سنت، اشاره خواهیم کرد.

1- تربیت مناسکی و عادت های خانوادگی : بخشی از این مقابله به تربیت های مناسکی برمیگردد که از کودکی فرد را تحت تاثیر قرار داده، تا آنجا که نه تنها تصورش از اهل سنت دچار خطا و نقصان است، بلکه در رفتار نیز شاهد کنش هایی همچون حضور در هیات های افراطی، مراسم های لعن و سب و... از سوی آنها هستیم. باورها و ارزش های خانوادگی هرچند غلط، آن چنان موثر است که برخی ها فرزندان خودشان از حضور در مناطق تلفیقی، برای ادامه تحصیل، شغل، تشکیل خانواده و... منع میکنند با این دلیل که آنجا مورد هجوم اهل سنت قرار میگیرید.

2- کسب ثواب و پندار اشتباه از مساله برائت : برخی باور دارند که تعارض و تقابل با اهل سنت دارای ثواب اخروی است و باید در لسان بیزاری خود را از آنان اظهار کرد. متاسفانه این افراد از آگاهی دینی کافی بهره مند نبوده و در خصوص تبری نیز نمی دانند که دارای مراتب بوده و برائت لسانی سطحی ترین آن است و باید این اصل مقدس را در قلب، رفتار و سبک زندگی خود نشان بدهند، نه زبان که با مصالح عمومی و اجتماعی (و حتی فقهی مانند تقیه مداراتی و خوفی) در تضاد است. از طرفی نیز در تشخیص مصداق مورد تبری، از بصیرت لازم برخوردار نیستند. این جماعت، برائت را به لعن و سب زبانی از پیروان مذاهب دیگر تقلیل داده و در عوض نسبت به کفر و استکبار جهانی که دشمن درجه اول اسلام است، سکوت میکنند و هر نوع شعار سیاسی را منافی با باورهای مذهبی میدانند.

3- عدم مدیریت هیجانات احساسی : در برخی اتفاقات سیاسی-اجتماعی مشاهده میکنیم که عواطف پیروان تشیع برانگیخته شده و متاسفانه از خود، کنش های غیر اخلاقی-تعصبی نشان میدهند که منجر به تشدید اختلافات و استمرار درگیری میگردد. اینجاست که باید بزرگان و نخبگان، مدیریت اجتماعی مساله را عهده دار شوند تا در عصر رسانه، منبری ها، مداحان، هیاتی ها و برخی نواخباریان میدان دار اتفاقات و مجادلات مذهبی نشوند.

4- عدم عبور از دو گانه شیعی-سنی به معنای معاند (دشمن) : از جمله عواملی که میتوان برای امتداد تنازعات فرقه ای نام برد، نداشتن تصویر دقیق از اهل سنت برای برخی شیعیان است ( این مساله در اهل سنت نیز وجود دارد. لذا در تاریخ شاهد افراطی گری های از جانب اهل تسنن نسبت به شیعیان نیز بوده ایم). برخی از شیعیان، اهل سنت را دیگری، دشمن، قاتل اهل بیت (ع)، ناصبی و... میپندارند. لذا طبیعی است که با این نگاه به سمت افراطی گری گرایش پیدا کنند. شکل گیری این نگاه نیز ریشه در آموزش های دینی عمومی از طریق منبر ها، ضعف در نظام، کادر و منابع آموزشی و.. دارد. ضروری است که بیش از گذشته، از اهل سنت، چهره ای واقعی که دارای اشتراکات زیادی با مذهب شیعه است ارائه شود. باید نشان بدهیم که اهل تسنن، محب اهل بیت (س) بوده و باید در کنار یکدیگر زندگی مسالمت آمیزی داشته باشیم که ضامن بقای دین، مذهب، قدرت و تامین منافع انسانی همه ما میشود. قطعا رسانه ملی و شبکه های ماهواره ای، تریبون داران اجتماعی و اثرگذاران فرهنگی نقش مهمی در این مساله را ایفاء میکنند.

متاسفانه شکل گیری شبکه های ماهواره ای شیعی که به بهانه پاسخ به شبهات مذهبی، به رد عقاید اهل سنت، توهین، مجادله و بی اخلاقی با آنها در مناظرات می پردازند، بی تاثیر در شکل گیری این تصور از اهل سنت برای شیعیان نیست.  ( قطعا برخی از وهابیت و افراطی های اهل سنت نیز در شبکه های ماهواره ای و شبکه های اجتماعی، به باورهای شیعی تهاجم برده و اصول اخلاقی را رعایت نمیکنند. اما آیا این بهانه ای میشود که ما نیز مانند آنان برخورد کنیم و به این اختلافات دامن بزنیم؟ ظاهرا باید در خصوص آداب گفتگو با دیگران و هم چنین اولویت های فعالیت در شبکه های اجتماعی و ماهواره ای بازخوانی انتقادی داشته باشیم و به الگو و روش دقیق تر و بهتری برسیم تا آسیب و تهدیدی از جانب تشیع، جهان اسلام و اتحاد امت اسلامی را به مخاطره نیندازد)

5- رفتارهای افراطی برخی باورمندان به اتحاد و تقریب مذاهب : آنان که اهل مطالعه و پژوهش هستند، میدانند که ورود به عرصه های جدی همچون وحدت اسلامی، باعث میشود که در برخی مبانی، روش های بررسی منابع دینی، فهم اجتماعی و تحلیل های سیاسی و... دچار بازخوانی انتقادی و رسیدن به نوآوری های اجتهادی جدیدی بشوند که گریزی از آن نبوده و مبارک و پربرکت نیز هست.

با این حال نمی توانیم به دو نقص در این زمنیه اشاره نکنیم.

1) برخی از شخصیت های مطرح در این حوزه، اظهارات شاذ و غیرمعمولی داشته اند، که باعث شده، برخی از شیعیان وحدت اسلامی را به مداهنه در عقاید، عقب نشینی و ادغام در تسنن تلقی کنند. (هر چند که این باورها اجتهادی هم باشد اما باید لوازم اجتماعی این اظهارات را رعایت کرده و به تبعات آن بیندیشیم تا آسیبی به جریان و گفتمان وحدت اسلامی وارد نشود) البته اینجا باید اشاره کنیم که دگم اندیشی، رفتارهای غیر اخلاقی و برچسب های تکفیری که از برخی شیعیان نسبت به پیشگامان وحدت اسلامی مطرح میشود، نقش مهمی در کم شدن اثرگذاری اقدامات شکل گرفته در راستای برادری بین مذاهب شده است.  

2) عدم ارائه الگویی جامع توسط متولیان گفتمان وحدت و تقریب مذاهب، برای حفظ باورهای شیعی، همراه با پایبندی به مناسک مذهبی که منافاتی هم با اصول اتحاد، تقیه و مدارا با اهل سنت نداشته باشد.

6- تقابل و نزاع با جمهوری اسلامی : مخالفان کوته اندیش و سنتی های برائتی، که هر نوع قیام برعلیه ظالم را قبل از ظهور حرام میدانند و فکر میکنند با تفکرات فرقه ای و تشکیل گروهک های کوچک میتوانند دین خودشان را حفظ کنند و صبر کنند تا حضرت حجت (عج) ظهور کند تا اقامه حدود شود(مانند انجمن حجتیه ) ، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به کارشکنی های متعددی پرداختند. از جمله : مخالفت با هفته وحدت، ترویج مراسمات سب، لعن و توهین به مقدسات اهل سنت، انتشار کتاب های ضد وحدت و تولید محتواهای رسانه ای که بیشتر باعث شادی دشمنان اسلام میشود تا اهل بیت (ع) و ... . این افراد به هیچ عنوان با صراحت بیان نمیکنند که در راستای مخالفت با حکومت اسلامی به این اقدامات میپردازد، بلکه  اظهار میکنند در راستای حفظ هویت شیعی مجبور به این رفتارها هستند. با بررسی مجموعه اقدامات آنها و تحلیل ریشه ای گفتمانی که به آن تعلق دارند، پی خواهید برد که این توجیه چیزی جزء دروغ و فریب نیست و علت اصلی مخالفت با برپایی و بقای حکومت اسلامی است.

قطعا میتوان دلایل دیگری برای این موضوع برشمرد و نیز بصورت مستند و انتقادی هر کدام از عوامل ذکر شده را بصورت تفصیلی بررسی نمود. اما هدف از از این یادداشت، صرفا گزارشی کوتاه از عوامل موثر در رفتارهای تهاجمی شیعیان است که باعث تداوم کشمکش بین فریقین میشود.




نظرات کاربران