ترجمه حدیث اول:
یعقوب بن ضحاک به نقل از مردی ( که گویا خادم امام صادق (علیه السلام) بوده است) در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) روایت می کند:
سخن از گروهی از مردم به میان آمد، پس من به آن حضرت گفتم: «ما از آنان بیزاریم چرا که آنان آنچه را که ما می گوییم [و به آن اعتقاد داریم ] نمی گویند.«
این مرد می گوید: «امام صادق (علیه السلام) [در واکنش به سخن من ] فرمود: « آیا آنان ما را دوست می دارند، و[ فقط به دلیل اینکه ] آنچه را که شما میگویید، نمیگویند [ و اندیشه ای متفاوت از شما دارند]، از ایشان بیزارید؟»
گفتم: «آری«
امام صادق (علیه السلام) فرمود:« در این صورت در نزد ما نیز چیز هایی ( از مقامات ومعارف )است که در نزد شما نیست! آیا سزاوار است که ما نیز [ با همین استدلال ] از شما بیزاری بجوییم؟«
تا آنجا که حضرت فرمود: «با آنان دوستی ورزید و از آنان دوری نگزینید، چرا که از مسلمانان، برخی یک سهم [از ایمان] دارند و برخی دارای دو سهم و برخی دیگر دارای سه سهم می باشند. و گروهی دیگر چهار سهم، گروه دیگر پنج سهم و برخی دیگر شش سهم و بعضی نیز هفت سهم دارند. شایسته نیست کسی که دارای یک سهم است، آنچه که اقتضای سهم خود می باشد، بر صاحب دو سهم تحمیل نماید و نیز سزاوار نیست صاحب دو سهم، ظرفیت خود را به صاحب یک سهم تحمیل کند. (و به همین ترتیب)، شایسته نیست صاحب دو سهم، اقتضائات خود را بر دارنده سه سهم، و صاحب سه سهم بر دارنده چهار سهم، و صاحب چهار سهم بر دارنده پنج سهم، و صاحب پنج سهم بر دارنده شش سهم، و صاحب شش سهم بر دارنده هفت سهم تحمیل نماید ... «
(آنگاه امام با نقل داستانی زیبا، تفاوت ظرفیتها و استعدادها را گوشزد می فرمایند)
ترجمه حدیث دوم:
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
«شما را چه به بیزاری [و دشمنی با یکدیگر] ؟ [چرا] برخی از برخی دیگر بیزاری می جویید؟ [این طبیعی است که] برخی مؤمنان بر برخی دیگر برتری دارند. و برخی از آنان بیشتر نماز [و عبادت] به جای می آورند و بعضی نیز آگاهی و بصیرت بیشتری از دیگران دارند. و این ها درجات [مختلف] است.«
بیان:
حدیث نخست که قطع نظر از سند، میتوان برای مضمون آن « تواتر معنوی» قائل شد و روایات صحیحۀ دیگری آن را تایید و تاکید می نماید ، دلالتش آنچنان واضح است که بی نیاز از هر شرح و بیان دیگری است.
از این حدیث شریف استفاده می شود ایمان و باور های دینی دارای یک جوهر مشترک است که در عین حال این جوهر مشترک هرگز ایستا و جامد نیست بلکه ماهیت مقول به تشکیک دارد که مراتب و درجات مختلف حداقلی و حداکثری را در بر میگیرد. ماهیت مقولات و مفاهیم تشکیک پذیر، پویشی (دینامیک) و انعطاف پذیر است. یعنی میان حداقلها و حداکثرها در نوسان می باشد و اصلی ترین ویژگی آن اینست که در عین وحدت و اشتراک بر مبنای اصول و عناصر حداقلی، از تکثّر، چندگانگی، رنگارنگی و تنوع برخوردار میباشد واین همان الگوی رواداری و تسامح « درون دینی » است.
در حدیث دوم، مدلول سخن امام صادق (علیه السلام) اینست که برتری میان اهل ایمان، نِسبی است. یعنی چهبسا کسی از یک جهت برتر از دیگری باشد، ولی در جهت دیگر فروتر باشد. بنابراین برتری در اینجا همیشه مطلق و یکسویه نیست بلکه نسبی و دو سویه میباشد. امام صادق (علیه السلام) این تفاوتها را اختلاف درجات مینامند. در جای دیگر توضیح دادهایم که در ادبیات قرآن و سنت، «درجه» به تفاوت ها و برتری های« عَرَضی» اطلاق میگردد، در مقابل برتریهای ذاتی! هر گاه از برتری کسی بر دیگری با واژه «درجه» یاد شد، به معنای آن است که آنان در اصل فضیلت مشترکاند و تنها در پارهای ویژگیها و خصوصیاتِ عَرضی متفاوت میباشند.
دراین روایت امام صادق (علیه السلام) به تفاوت جلوهها و مصادیق ایمان در انسانهای مختلف اشاره میفرماید و اینکه ظهور ایمان در همه مومنان یکسان و شبیه یکدیگر نیست. بلکه چهبسا برخی از آنان از بعضی مصادیق و مظاهر ایمان بهره بیشتری و از پارهای مصادیق و مظاهر دیگر بهره کمتری داشته باشند. چنانکه امام صادق (علیه السلام) به صراحت به دو نمونه: یکی « نماز» که مهم ترین و اصلی ترین عبادت رسمی و شناخته شده دینی است و دیگری آگاهی و بصیرت اشاره میفرماید و اینکه بهرۀ افراد مختلف از هر یک از اینها متفاوت است .
برخی به عبادات رسمی بیشتر می پردازند و برخی از آگاهی و درک بیشتری برخوردارند و بسا گروهی دیگر در شخصیت متعادل خود این هر دو را گرد آورده اند. بنابراین هیچ مسلمانی حق ندارد با مسلمان دیگری به دلیل اینکه همشکل و همفکر او نیست دشمنی کند و یا اندیشه ها و شیوههای رفتاری خود را به عنوان معیار های اصلی و هویت بخش دینی به دیگران تحمیل و دیکته نماید و یا در صورت عدم انطباق دیگران با این معیارهای خاص ، آنان را به بیدینی و بیایمانی متهم کند.
این مساله تا بدانجا اهمیت دارد که از امیر المومنین حضرت علی (علیه السلام) نقل شده که آن حضرت حتی آنان که در برابر او دست به مبارزه و جنگ مسلحانه زدند مشرک و منافق نخواند؛ بلکه در مورد ایشان به این مضمون فرمود: «هم اخواننا بغوا علینا» (آنان برادران ما هستند که بر ما ظلم کرده اند.) ( وسائل الشیعه/کتاب الجهاد/ ابواب جهادالعدو / باب 26) و درقران کریم با صراحت تمام، نفی مسلمانی از کسی که اظهار اسلام میکند را جایز نمی داند.(وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَیْکُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا) (نساء/94)
در روایات اهل البیت (علیهم السلام) از اختلاف مراتب ایمانی جناب سلمان و ابوذر سخن گفته شده و در عین حال تصریح گردیده که پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) با وجود این تفاوت ، میان آنان برادری برقرار کرد.
حدیث اول: «عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ الضَّحَّاکِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع( فِی حَدِیثٍ )أَنَّهُ جَرَى ذِکْرُ قَوْمٍ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّا لَنَبْرَأُ مِنْهُمْ إِنَّهُمْ لَا یَقُولُونَ مَا نَقُولُ قَالَ فَقَالَ یَتَوَلَّوْنَا وَ لَا یَقُولُونَ مَا تَقُولُونَ تَبْرَءُونَ مِنْهُمْ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَهُوَ ذَا عِنْدَنَا مَا لَیْسَ عِنْدَکُمْ فَیَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَبْرَأَ مِنْکُمْ ( إِلَى أَنْ قَالَ ) فَتَوَلَّوْهُمْ وَ لَا تَبْرَءُوا مِنْهُمْ إِنَّ مِنَ الْمُسْلِمِینَ مَنْ لَهُ سَهْمٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ سَهْمَانِ وَ منهم من له ثَلَاثَةُ أَسْهُمٍ ْ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ أَرْبَعَةُ أَسْهُمٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ خَمْسَةُ أَسْهُمٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ سِتَّةُ أَسْهُمٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَهُ سَبْعَةُ أَسْهُمٍ فَلَیْسَ یَنْبَغِی أَنْ یُحْمَلَ صَاحِبُ السَّهْمِ عَلَى مَا عَلَیْهِ صَاحِبُ السَّهْمَیْنِ وَ لَا صَاحِبُ السَّهْمَیْنِ عَلَى مَا عَلَیْهِ صَاحِبُ الثَّلَاثَةِ وَ لَا صَاحِبُ الثَّلَاثَةِ عَلَى مَا عَلَیْهِ صَاحِبُ الْأَرْبَعَةِ وَ لَا صَاحِبُ الْأَرْبَعَةِ عَلَى مَا عَلَیْهِ صَاحِبُ الْخَمْسَةِ وَ لَا صَاحِبُ الْخَمْسَةِ عَلَى مَا عَلَیْهِ صَاحِبُ السِّتَّةِ وَ لَا صَاحِبُ السِّتَّةِ عَلَى مَا عَلَیْهِ صَاحِبُ السَّبْعَةِ وَ سَأَضْرِبُ لَکَ مَثَلًا»... )وسائل الشیعة - ابواب الامر والنهی / باب 14/ ح 13)
حدیث دوم: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ سَیَابَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَا أَنْتُمْ وَ الْبَرَاءَةَ یَبْرَأُ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ ، إِنَّ الْمُؤْمِنِینَ بَعْضُهُمْ أَفْضَلُ مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضُهُمْ أَکْثَرُ صَلَاةً مِنْ بَعْضٍ وَ بَعْضُهُمْ أَنْفَذُ بَصَراً مِنْ بَعْضٍ وَ هِیَ الدَّرَجَات.» (وسائل الشیعه – ابواب الامر و النهی / باب 14)