أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ (عنکبوت، 63)
در عصر حاضر بسیاری از مردم و حتی بسیاری از روشنفکران و نخبگان گمان میبرند در موضوعات مختلف خود به اندیشه نشسته و پاسخی متقن و در خور پیدا کردهاند!
حال آنکه با اندکی کنکاش و بررسی چه عقلی و چه نقلی و حتی تجربی به نتیجههای دیگری میرسیم؛ یا حداقل عدم همخوانی آن فکر و ایده را با این منابع متوجه میشویم.
ضریب چنین رخداد و اشتباهی در امور اجتماعی از آن جهت که به گفتمانی عمومی تبدیل میشود به مراتب بالا میرود. به طوری که اکثر مردم یقین میکنند گزارهی مورد قبولشان صحیح است! اما آیا نمیدانیم که باید پاسخ سوالات خویش را از منابعی دریافت کنیم که شک و شبههای در آن راه ندارد و موافق با فطرت ما میباشد؟
یکی از این دست گزارههای مشهوری که میان تودهی مردم نیز جای گرفته عدم تعامل و همزیستی با دیگران است! دیگرانی که ممکن است به لحاظ فکری و رفتاری، کلامی و فقهی و... با ما یکسان نباشد. این گزارههای نسنجیده در دهههای اخیر آسیبهای زیادی را به پیکرهی امت اسلامی (تشیع و تسنن) وارد کرده است و سبب شده از مطلوبهای دینیمان فاصله بگیریم.
برای مطالعهی بیشتر در این زمینه میتوانید به جزوهی مبانی همزیستی اجتماعی در قرآن که حاصل گفتارها و جلسات آیتالله احمد مبلغی میباشد و در قسمت ضمائم بارگذاری شده است مراجعه کنید.