در حال بارگذاری ...

حوزه علمیه تا آزادی قدس در کنار مردم فلسطین خواهد بود، حوزه علمیه وظیفه شرعی  خود را دفاع از مظلوم میداند، حوزه علمیه مبارزه با اسرائیل ظالم را یک امر جهادی میداند، حوزه علمیه..... این جملات، شعارهایی است که از آغاز طوفان الاقصی بطور مداوم از تریبون های حوزوی شنیده میشود. شعارهایی که نشان میدهد ردپایی از خودش در میدان عمل، جز برگزاری تجمع مردمی ندارد. شاید بهتر باشد بگوییم حوزه علمیه در مساله حمایت از جریان مقاومت اسلامی بخصوص در عملیات طوفان الاقصی، مانند برخی دیگر از مساله ها، ورود تشریفاتی دارد تا عملیاتی

علی اکبری

 

حوزه علمیه تا آزادی قدس در کنار مردم فلسطین خواهد بود، حوزه علمیه وظیفه شرعی  خود را دفاع از مظلوم میداند، حوزه علمیه مبارزه با اسرائیل ظالم را یک امر جهادی میداند، حوزه علمیه.....

این جملات، شعارهایی است که از آغاز طوفان الاقصی بطور مداوم از تریبون های حوزوی شنیده میشود.

شعارهایی که نشان میدهد ردپایی از خودش در میدان عمل، جز برگزاری تجمع مردمی ندارد. شاید بهتر باشد بگوییم حوزه علمیه در مساله حمایت از جریان مقاومت اسلامی بخصوص در عملیات طوفان الاقصی، مانند برخی دیگر از مساله ها، ورود تشریفاتی دارد تا عملیاتی.

 

  • چرا تشریفاتی ؟
  • از آغاز طوفان الاقصی تا کنون صداهایی در میان حوزویان و طلاب شنیده می شود که نشان از این دارد که هنوز مساله فلسطین و فلسطینی ها برای خیلی از طلاب واضح و مشخص نبوده و اکثرا متاثر از انگاره های اشتباهی که از فلسطین، اهل سنت و مقاومت دارند اقدام به کنشگری و سخن پراکنی میکنند. نمونه ای از سخنان خام و کنشگری های ضعیف روحانیون را میتوان اینگونه ذکر کرد : فلسطینی ها اگر معتقد به ولایت امیرالمومنین علی (ع) بودند قطعا پیروزی نصیبشان میشد، مساله ما در فلسطین تنها آزادی قبله اول مسلمین است، حماس تک روی کرده و نباید اقدام به عملیات میکرد، خون ریخته شده از مردم غزه را چه کسی گردن میگیرد، ما نباید به شهروندان اسرائیلی حمله کنیم، بهترین راه برای جلوگیری از ریختن خون مردم اقدام به صلح و پذیرش طرح دو دولتی است، مردم فلسطین بدلیل دور بودن از معارف اهل بیت و حب آنها دچار این گرفتاری شده اند و....
  • در این میان نباید از فعالیت های جریان برائتی_ولایتی چشم پوشی کرد. جریانی که بیشترین دغدغه اش احیا و ابداع بیشتر مناسک شیعی و تغییر باورهای مخالفین خودش است. متحجرینی که اهل سنت را باطل محض میدانند و خودشان را هادی امت و شیعیان معتقد به وحدت را خط انحرافی از امامت خطاب میکنند. جریانی که از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان مدافع حرم و عتبات عالیات یاد میکند تا مدافع انسانیت، تا فرمانده جهاد با استکبار، تا شهیدی که معتقد بود برای پیروزی جبهه مقاومت باید از اختلافات مذهبی عبور کرد و شیعه و سنی دوشادوش یکدیگر به مبارزه علیه استکبار بپردازند.
  • حالا همین ها در ماجرای طوفان الاقصی یا سکوت کرده اند و هیچ واکنشی از خودشان بروز نمیدهند و یا مبارزه مجاهدین فلسطینی با صهیونیست ها را به درگیری دو جریان انحرافی و ظالم با یکدیگر تعبیر کرده و میگویند اللهم اشغل الظالمین بالظالمین. البته اینان تنها به همین بسنده نکرده و حامیان فلسطین در اتفاقات را بدلیل شعارهایی که میدهند (مانند غزه شده کرببلا) تکفیر میکنند.
  • حوزه علمیه و نهادهای مرتبط با آن، و بزرگان و مراجع برای مساله فلسطین چکاری انجام داده اند؟ تجمع و برگزاری مراسم ختم شهدای مظلوم غزه، همین و بس. البته نباید از انصاف دور شد چرا که معاونت بین الملل حوزه که رسالت خودش را اقدام در عرصه بین الملل تعریف کرده در اقدام اخیر خود در ماهنامه دین و بین الملل شماره 30 به نشر برخی مطالب در مورد فلسطین پرداخته است. انگار تنها رسالت مرکز ارتباطات بین الملل حوزه تنها تولید نشریه خبری و ترویجی است.
  • حال از شما مخاطبین گرامی پرسشی دارم : آیا در قبال حجم کارهایی که حوزه باید در قبال فلسطین و مردم مظلوم آن که به تعبیر رهبر معظم انقلاب : مسئله‌ى فلسطین، مسئله‌ى اوّل دنیاى اسلام است(16»6»93) انجام بدهد، اقدام به تجمع و بزرگداشت را یک فعل تشریفاتی نمی دانید؟ آیا حوزه معاصر همان حوزه ای است که از زمان اشغال فلسطین بصورت جهادی و انجام اقدام های مختلف مردمی، نظامی، و... به حمایت از فلسطین پرداخت؟ چرا حوزه ها نمیخواهند مانند امثال مرحوم علامه کاشف الغطا، آیت الله شیخ عبدالکریم حائری زنجانی، شهید نواب صفوی و... به مساله فلسطین دوباره ورود کنند؟ چرا حوزه کنونی رسالتش را تنها  در برگزاری تجمع و حمایت از طریق دعا و نیایش میداند؟ نباید حوزه نسبت به کنشگری ضعیف و سطحی روحانیون، شبهات مطرح شده در این زمنیه و اقدامات جریان متحجر و برائتی اقدامی بکند؟ چرا در این بحران ها، حوزه علمیه تشیع را فقط حوزه شیعی قلمداد کنند تا حوزه علمیه امتی؟

 

  • آسیب شناسی 
  • در ادامه به برخی عوامل تاثیر گذار در بوجود آمدن آسیب کنونی حوزه اشاره خواهیم کرد :
  • 1.حوزه علمیه دولتی شده است. بدین معنا که ورود خودش در سطوح مختلف مساله های بین الملل و جهان اسلام را منتفی میداند و آن را بصورت ناخودآگاه به دستگاه وزارت خارجه محول کرده است. به عنوان مثال حوزه علمیه معاصر هیچ ارتباط بین المللی جدی با سازمان های مشابه خودش در دنیا خصوصا جهان اسلام ندارد. نمونه آن را در ارتباط با الازهر میتوانید ببینید. حتی حوزه علمیه ما ارتباط فعال و سازنده ای هم با مدارس علمیه اهل تسنن داخل هم ندارد تا در یک هم افزایی در قبال مساله فلسطین به اقدام مشترک برسند.
  • 2. روحیه کارمندی بر سازمان حوزه و نیروی های رسمی آنها غلبه کرده است. روحیه ای که در مناسبت ها و اتفاقاتی همچون اخیر صرفا دنبال گزارش رد کردن و توجیه کردن از عملکرد خودش است تا پاسخ گو بودن در قبال وظایف عمل نکرده خویش.
  • 3. عدم اولویت مساله های جهان اسلام همچون مقاومت، فلسطین، اتحاد و اخوت با مذاهب مختلف، و... نیز میتواند یکی از علت های دیگر در این خصوص باشد. چرا که اگر اولویتش بود پا را فراتر نهاده و در موارد ذکر شده فقط به برگزاری همایش و نشست های ترویجی و گزارشی و تشریفاتی بسنده نمیکرد.
  • 4. ضعف اطلاعات و عدم نگاه صحیح به مساله های جهان اسلام در مدیران ارشد و تصمیم ساز نهاد حوزه علمیه از دیگر عواملی است که در این مساله تاثیر گذار است. میتوان بدون مبالغه مدعی شد که هنوز هستند مسولینی که دائما از خاستگاه شیعی به مسائل نگاه کرده و اساسا درک درستی نه از اهل سنت دارند و نه از مساله های جهان اسلام و جریان های سلفی جهادی و اسلام گراها.
  • 5. نقصان در برنامه آموزشی _تربیتی طلاب بدلیل عدم جامع نگری در این موضوع. به عنوان مثال تمام دغدغه مسولین تغییر کتب درسی است تا تقویت طلاب در یادگیری مهارتهایی هم چون شیوه تحلیل مساله های اجتماعی، آشنایی با جریانات اسلام گرای منطقه، آشنایی با باور های فرق مختلف مذهبی و... . متاسفانه نه تنها طلاب بلکه خیلی از اساتید حوزه هنوز فرق بین وهابیت و اهل تسنن را نمیدانند و اهل سنت را فقط با معتزلی ها میشناسند و باید برایشان تبیین کرد که اهل سنت نیز محب اهل بیت (س) هستند. اینها همه نشان میدهد که حوزه به عنوان متولی اصلی تربیت طلاب نتوانسته بعد جهان اسلامی اش را تامین کند یا برنامه ای برایش داشته باشد.
  • چه باید کرد ؟
  • 1. تصمیم گیران حوزه بهتر است در فرصت ها و مناسبت های این چنینی با فعالین مردمی جهان اسلام و بین الملل نشسته و در مشورت و گفتگو به طرح های عملیاتی لازم رسیده و اقدامات جدی تری را رقم بزنند.
  • 2. در قبال جریان متحجر و برائتی داخل حوزه ساکت نبوده و از طریق رسانه های مختلف به روشنگری و نقد آنها بپردازند.
  • 3. در امر تبلیغ خصوصا در ایام شهادت حضرت زهرا (س) فرصت را غنیمت شمرده و  برای مبلغین در این ایام کلاس ها و محتواهایی را برگزار و تولید کنند تا در این مساله حداقل به بینش صحیحی برسند و اطلاعات درستی از مضوع داشته باشند تا هم خودشان دچارشبهه نشوند و هم شبهات و ابهامات مردم را در این خصوص پاسخ بدهند.
  • 4. برگزاری نشست های مختلف پژوهشی در راستای حل مساله های جدی این موضوع مانند : تحریم کالاهای صهیونیستی، باید ها و آداب حمایت از فلسطین مظلوم، شبهات عرصه نظامی و جهاد علیه اسرائیل همچون حمله به شهروندان، همکاری با مخالف مذهبی در مساله های مشترک، و.... 
  • 5. برگزاری دوره های آموزشی_ترویجی در راستای آگاهی دادن به طلاب و اساتید در جهت شناخت درست مساله فلسطین مانند :" آشنایی با جریانات مبارز و سیاسی فلسطین، آشنایی با تاریخچه غصب سرزمین مقدس، تبیین چرایی حمایت انقلاب اسلامی از فلسطین، باید ها و نباید های کنشگری رسانه ای و میدانی در این موضوع، شیوه نحلیل اخبار و مهارت های پاسخ گویی به شبهات مردمی در این زمینه و....
  • 6. اقناع مراجع و بزرگان حوزه جهت ابراز واکنش های جدی تر و مکرر در قبال مساله فلسطین و فراهم سازی بستری جهت ارتباط بزرگان حوزه با دیگر بزرگان مذاهب و ادیان دیگر در اقصی نقاط جهان اسلام
  • 7.برقراری ارتباط ویژه با مدارس و روحانیون اهل سنت داخل کشور جهت تعریف اقدامات مشترک در قبال مساله فلسطین.

 

قطعا میتوان هم در مساله آسیب شناسی حوزه بیشتر سخن گفت و هم میتوان پیشنهادات عملیاتی مختلفی را نام برد. هدف از این یادداشت آغاز بحث و گفتگو در این مساله بود و نه بیشتر. انشالله شاهد حضور جدی تر حوزه علمیه در قبال مساله های جهان اسلام خصوصا فلسطین مظلوم باشیم.

 




نظرات کاربران