در حال بارگذاری ...

مسئله رویارویی استکبار و استضعاف: جریان حاکم در جهان اسلام باید از حالت دفاعی و انفعالی در برابر حملات پی در پی نیروهای استکبار جهانی خارج شود... در غیر این صورت، چون نیرویی از آنان دفاع نخواهد کرد، مستضعفان جهان به لقمه ای چرب در دست استکبار جهانی بدل شده به راحتی از حلقوم آنان پایین خواهند رفت!

آیت الله شهید محمدباقر حکیم

ضرورت های جبهه جهانی اسلام در رویارویی با غرب

در این زمینه سؤالی که مطرح است این که: ابزارهای تمدنی و مادی مسلمانان برای حضور در این رویارویی کدام است؟

صورت کلی جواب، در ابعاد سه گانه ای رخ می نماید که در ادامه به آنها اشاره می کنیم. مجموعه این ابعاد، روشنگر موضعی اساسی است که از دیدگاه اسلام برای چنان مقابله ای ضروری است:

الف) رویارویی با چالش های معاصر

چالش های جدید، ابعاد تمدنی- سیاسی و اجتماعی گوناگونی دارد که تحولات جهان معاصر در عرصه های انسانی و فرهنگی و علمی به وجود آورده است. از آن جمله، تبعات و پیامدهای تمدن غربی و سلطه جهانی آن، به خصوص پس از فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم و ظهور ضعف و سستی در فرهنگ غرب که در ادامه به بیان برخی از این مسائل و چالش ها می پردازیم:.

ایجاد هماهنگی میان آزادی انسان در سطوح فردی و اجتماعی و داشتن استقلال و اختیار در امور سیاسی و رهایی از سلطه و اطاعت از بیگانگان در زمینه های اقتصادی و فرهنگی و علمی از یک طرف و عدالت اجتماعی و رفاه اقتصادی و همزیستی مسالمت آمیز جمعی از طرف دیگر.

این مسائل در نگاه اول متجانس و همگون به نظر می آید، اما جمع میان آنها و تضمین تحقق عملی شان به سادگی امکان پذیر نیست؛ بلکه نیازمند کوشش های فراگیر فرهنگی سیاسی و فعالیت های فداکارانه و روحیه ای بالاست تا زمینه تحقق آنها فراهم گردد؛ به خصوص اینکه تمدن غربی به علت عدم برخورداری از جنبه معنوی و پیوند با جهان غیب و ارتباط با خداوند، همچنان از درمان مشکلات انسانی بازمانده و بیش از پیش بر نازایی و ناکارآمدی اش افزوده شده است؛ زیرا به اعتقاد ما این گونه مسائل را جز با استعانت از تعالیم اسلام، به درستی نمی توان حل کرد.

فقدان جنبه های معنوی یکی از عوامل اصلی سقوط کمونیسم به شمار می رود که ندای عدالت اجتماعی را سر داده بود و با فطرت انسانی به ویژه گرایش فطری خداجوی او مخالفت می کرد. خلا موجود در مسیحیت در برخورد با تحول علمی- اجتماعی، یکی از عوامل ظهور و پیدایش سرمایه داری است که آزادی مطلق را تبلیغ و ترویج می کند. این تناقض ها را تنها به واسطه پیام های دینی می توان حل کرد؛ پیام هایی که با برخورداری از مزیت پیوند با جهان غیب، درمان کننده مشکلات اساسی انسانی همچون آزادی، عدالت اجتماعی و مسئله معنویت است که اسلام به روشنی از آن بهره مند است.

براین اساس، چالش جدیدی برای حل مشکل عدالت اجتماعی در جریان است؛ زیرا جامعه انسانی پس از برافتادن اسطوره سوسیالیسم علمی (=کمونیسم) در مقام طرحی برای تحقق بخشیدن به عدالت اجتماعی و برابری و برچیدن نمادهای تبعیض میان طبقات جامعه و براندازی شاخصه های ظلم و انحصار و استثمار که سرمایه داری دموکراتیک در لفافه آزادی های اجتماعی و فردی و استخدام و بسیج انگیزه های فردی و منافع شخصی به آن دست زده، شاهد ظهور و بروز اشکال جدیدی از ظلم و بهره کشی است. این بهره کشی ها تنها مربوط به بخش های اجتماعی خاص نیست؛ بلکه تمامی ملتها و مجموعه های انسانی را در بر می گیرد. این خطر بزرگ امروزه از ناحیه نظم نوین جهانی که آمریکا و هم پیمانانش خود را یکه تاز این میدان می دانند و در تلاش اند که بر سرتاسر جهان چیرگی تمام یابند، متوجه نسل هاست.

مسئله رویارویی استکبار و استضعاف: جریان حاکم در جهان اسلام باید از حالت دفاعی و انفعالی در برابر حملات پی در پی نیروهای استکبار جهانی خارج شود. این جریان متأسفانه همیشه در قرون اخیر در ضمن حوزه استضعاف جهانی قرار گرفته و از این رو ناچار باید از حالت دفاعی خارج شود و ابتکار عمل را از نو در دست بگیرد و طرح های درخوری برای حل مشکلات انسان معاصر ارائه دهد؛ یا دست کم در برابر استکبار به دفاع از تمامی مستضعفان عالم بایستد. در غیر این صورت، چون نیرویی از آنان دفاع نخواهد کرد، مستضعفان جهان به لقمه ای چرب در دست استکبار جهانی بدل شده به راحتی از حلقوم آنان پایین خواهند رفت.

مسئله نظم نوین جهانی واقعیتی برآمده از پیشرفت های علمی، مدنی و ارتباطات روزآمد انسانی است که گریزی از برپایی آن نیست؛ اما باید آن را در جهت تکامل انسان و خدمت به مسیر رو به تکامل او هدایت کرد. برخورداری از یک نظم یگانه انسانی، هدفی مقدس و آرزویی بزرگ است که بشریت از دوره های نخستین تاریخ، در سر پرورانده و رسالت های آسمانی نیز بشارت پدید آمدن آن را داده است. از این رو ضروری است که در مسیر به وجود آوردن آن حرکت کرد؛ اما به کلی تکامل خواه که از رهگذر پیوند با خدای جهان و پایبندی به پیمان های الهی و نمایاندن فطرت اصیل بشری و عشق به نیکی، عدل، پاکی، پیشرفت، امنیت، و روابط محبت آمیز و دوستانه انسانی، به اهداف تکاملی انسان، صورت تحقق ببخشد. براین اساس، سخت نیازمند آنیم که دانشمندان و اندیشمندان و پیشگامان جنبش های اسلامی و دیگر یاوران امت مسلمان هر چه زودتر بر خود بجنبند و با بسیج گسترده امکانات سیاسی-تبلیغاتی و فرهنگی به طرح و ارائه نظم جهانی پیشرفته و نوینی بپردازند که بر پایه عقیده دینی و مبانی تفکر اسلامی بنیان نهاده شده باشد. این مبانی باید برخاسته از قرآن کریم و سنت اصیل پیامبر اکرم باشد و مجموعه بشریت را مخاطب قرار دهد و به مشکلات انسانی و پرکردن خلاهای موجود بپردازد و از آدمی بخواهد که ضمن ایمان به حقانیت اسلام، سعی در عمل بر طبق مبانی و قوانین الهی آن داشته باشد. از این رو ضروری است که هر چه در توان داریم، فداکارانه در طبق اخلاص بگذاریم تا این پیام و این دعوت جهانی را به گوش همگان برسانیم و حجت را بر آنان تمام کنیم. وقتی از بذل این کوششها و فداکاری ها و این دعوت و پیام سخن می گوییم باید همواره به مسیر عملی پیامبران، علمای ربانی، دانشمندان و صدیقان در طول تاریخ، به ویژه سیره خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی که قرآن کریم از آن بسیار سخن گفته است، چشم بدوزیم؛ زیرا اهداف بزرگ این مسئولیت عظیم، جز از طریق این گونه از خودگذشتگی ها و ایثارها محقق نخواهد شد. این مسئله برای انسان مسلمان و مجامع اسلامی از جمله مهم ترین چالش های اساسی معاصر است که به طور کلی در مجموعه فعالیتهای اسلامی از اولویت برخوردار است.

چگونگی مواجهه با این چالش ها

پس از آن که نگاهی گذرا به این چالش ها افکندیم، اکنون این سؤال پیش می آید که چگونه باید با آنها مواجهه کنیم؟

با درک اهمیت مسئله وحدت اسلامی که قرآن کریم و اهل بیت مبانی آن را در قالب نظریه ای که در ادامه از آن بحث خواهیم کرد عرضه کرده اند، می توان به جواب این سؤال وقوف پیدا کرد. اکنون به اجمال اشاره می کنیم که روش مواجهه با مسئله، دو جنبه اساسی دارد: ۱. جنبه نظری ۲. جنبه عملی.

پیش تر به جنبه عملی اشاره کردیم و نشان دادیم که در این زمینه باید به مسیر عملی پیامبران و صالحان و دانشمندان ربانی پایبند بود؛ اما جنبه نظری آن را می توانیم در آزادی هایی فکری و سیاسی که دیدگاه اهل بیت در ارتباط با وحدت اسلامی ارائه کرده، بیابیم؛ دیدگاهی که در آن چارچوب می توان فکر و اندیشه را در راه شناخت منابع اسلامی جولان داد و از این رهگذر با نقاط قوت و عناصر توانمند موجود در آن آشنا شد و آنها را در جهت حل مشکلات اساسی و ریشه ای، در حوزه قوانین و ضابطه های شرعی به کار گرفت؛ باب اجتهاد صحیح را گشود و غبار گذشته را از چهره متون اسلامی برگرفت؛ چنان که میدان فعالیت آزاد سیاسی مشروع را در سطوح اجتماعی با بهره مندی از وسعت نظر در دریافت و احترام به دیدگاه ها و آراء دانشمندان از مذاهب گوناگون و وارسی آنها به گونه ای کاملا علمی و واقع نگر، باز کرد؛ زیرا همه این مسائل از نظر ما، در مواجهه با چالش های فرهنگی و تمدنی شایسته توجه به شمار می روند.

ب) تقویت جنبه های معنوی در جهان اسلام

بی گمان مضامین معنوی-عقلانی و عاطفی ای که در جهان اسلام موج می زند، بزرگ ترین امتیازی است که به حضور مؤثر مسلمانان در این رویارویی فرهنگی معنا می بخشد؛ زیرا ایمان به خدا، رسالت پیامبران، روز بازپسین، نظام اخلاقی و تشریعی، احساس دوستی و محبت به خداوند متعال و دشمنی با شیطان و هرگونه نشانه بدی، ترس از عذاب، امید به ورود در بهشت و اهداف بلند دیگر که همگی در کسب رضایت الهی تجلی می یابد، توان و نیرویی حقیقی است که فرشتگان به برکت آن فرود می آیند: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ» (فصلت٬آیه۳۰)

بدین سان، معنویت پیش گفته، مهم ترین بعد از ابزارهای اساسی اتخاذ موضع در جریان این مواجهه است. برهمین اساس، مسئله تقویت جنبه های معنوی و رشد آنها در جهان اسلام، مهم ترین نکته ای است که در این مواجهه وجود دارد.

بدون تردید، عمق بخشیدن به ایمان به خداوند و پیوستگی روحی و عاطفی میان انسان مؤمن و رسالت پیامبر خاتم و آخرت، در پیشاپیش این ابعاد و جنبه ها قرار می گیرد که به اتخاذ خط صحیح عقیدتی و پرورش نفس و روح نیازمند است.

تمایز میان عقل و احساس

شاخصه های این روش پرورشی خود، در چارچوب نظریه امامان اهل بیت درباره «تزکیه نفس» متجلی است. این جنبه در گفت و گو درباره وحدت اسلامی اهمیت فراوان دارد؛ اما آنچه ممکن است در فهم دقیق این جنبه معنوی فراموش شود، مسئله عقل و دانش و تمایز آنها از عاطفه و احساس است. ما بدون شک به احساسات و عواطف جوشان همراه با عشق و محبت به خداوند متعال و پیامبر اکرم و مؤمنان نیازمندیم. این احساسات، نیروی محرکه و شعله جاودان و خاموش ناشدنی ایمان است؛ اما در مواجهه اسلام با سایر فرهنگ ها، افزون بر این که محتاج احساسات و عواطف هستیم، به همان اندازه در بحث و اقدام و رویارویی با دیگران به روشی عقلانی و علمی نیاز داریم. از این گذشته، اصولا اگر بخواهیم این احساسات و عواطف دوام و بقا یابند، باید آنها را بر مبانی عقلی و علمی استوار کنیم تا در نتیجه بتوانیم این جنبه های عاطفی احساسی را به مرتبه عقلی-علمی ارتقا دهیم.

قرآن کریم با فراخوان به تدبر و ژرفکاوی و عمل بر طبق علم و بینه، این نکته را تأیید و تأکید کرده است. طبیعت تحول تاریخی بشر نیز که به تدریج به این روش گراییده، آن را ایجاب می کند. بنابراین عقل گرایی باید مبنای آینده بشریت قرار گیرد. تفسیر خاتم بودن آیین اسلام نیز در همین نکته نهفته است؛ زیرا بشریت در جریان یک تحول شگرف در برهه ای از زمان، به مرتبه امکان اتکا به عقل و علم ارتقا یافت؛ از دیگر سو اسلام، آیین عقل و علم و به طور کلی راه و روشی است که انسان می تواند در تمامی ادوار زندگی خویش آن را تفهم کند. براین اساس، باید با اتخاذ شیوه های علمی و عقلانی، به بیان مواضع خویشتن بپردازیم و فضای حاکم بر جوامع مسلمانان را از حالت عکس العملی و انفعالی صرف که ریشه در دوره های طولانی مظلومیت اسلام و مسلمانان و تجاوز به ارزشهای اسلام و غارت دارایی ها و بهره کشی از انسان در جهان اسلام دارد و عوامل دیگری از قبیل ظلم و جور که کینه، دشمنی، خشم، ناسازگاری و مقابله جویی را در دل و جان آدمی بر می انگیزد، تغییر دهیم.

فراتر از این، باید فضا را به سمتی سوق دهیم که کنش و عمل در آن موج بزند و ثبات و پیشرفت در چارچوب ساختارهای علمی و عقلانی از تحلیل و برنامه ریزی و طرح راهکارهای عملی حل مشکلات، آشکارا ظهور کند تا همه عرصه های مهم زندگی اجتماعی و نقاط حساس برخوردها و رویارویی ها و آشوب های اجتماعی را در برگیرد. و ما اکنون به پاره ای از این مسائل اشاره می کنیم:

 ۱. ارائه دیدگاه و برنامه روشن اقتصادی که بتواند با به کارگیری دارایی های امت اسلامی از آن به بهترین روش، بهره وری کند؛ تاب و توان خود را بسیج نماید و به حل مشکلات اجتماعی و فردی همت گمارد و به رفاه زندگی و استقلال اقتصادی تحقق ببخشد؛ توازن تجاری ایجاد کند و به افزایش تولید و رعایت عدالت در توزیع ثروت و همبستگی اجتماعی و روی هم رفته توانایی بر مقابله های فرهنگی جامعه عمل بپوشاند.

۲. ارائه طرح و برنامه ای اجتماعی که به حل مشکلات جوانان، زن و خانواده به طور خاص، اهتمام ورزد و بتواند تأثیر پیشرفت های علمی فرهنگی را بر محافل اجتماعی مطالعه کند و با بهره وری از این نیروهای سرشار، در خدمت رشد و توسعه قرار گیرد و جامعه را از درافتادن در پرتگاه انحرافات و تقلید کورکورانه و شهوت پرستی، دور نگه دارد و میان بلندپروازی ها و آرزوها از یک طرف و اشکال انسانی و شرعی و آرمانها و ارزش های الهی از طرف دیگر هماهنگی ایجاد کند.

٣. ارائه برنامه های فرهنگی-معنوی که همگام با دگرگونی های فکری انسان و نگرش او به غیب و جهان ماوراء که بتواند در اثر پیشرفت سطح علمی و اجرای پژوهش های عمیق و در نتیجه برخورداری از امکانات گسترده اطلاعاتی و آماری و ابزار آلات وسیع، امکان یافته، به پیش رود و از رویارویی با جریانات فرهنگی دیگر که تکیه گاه اساسی اش عناصر شیطانی و هواپرستی و تحریک غرایز و شهوات و سلطه لذت ها و منافع شخصی است، برآید. عرضه چنین دیدگاه و برنامه علمی متقنی که بر جنبه های عقلانی انسان و تقویت اراده و جنبه های معنوی او تکیه دارد، بی گمان دیدگاه فکری صحیحی است که جامعه اسلامی در این رویارویی و مواجهه باید برای جامعه انسانی به ارمغان بیاورد.

منبع: کتاب وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن و عترت، صفحات۳۰ تا۳۷




نظرات کاربران