بشر امروز خود را جهانی می یابد و به همین اندازه می خواهد در جهان حاضر باشد و قرآن نیز او را با چنین حضوری همراهی می کند...
استاد اصغر طاهرزاده
بسم الله الرحمن الرحیم
در طلیعه ی حضور تاریخی هستیم که از یک طرف در افق خود نظر به تمدن اسلامی داریم و در جستجوی مبانی الهیاتی آن باید بود و از طرف دیگر در جهانی باید حاضر بود که در مواجهه با تمدن غربی است و در صدد گشودن راهی هستیم که در عین حضور تمدنی در این تاریخ از هویت قدسی خود، غفلت ننماییم و نیز در جهان خود جایگاه سایر افکار و ادیان و عقاید روشن گردد تا آنها نیز تکلیف خود را با تمدنی که تحت عنوان تمدن نوین اسلامی در پیش است، روشن بدانند. با توجه به چنین نکاتی نظر عزیزان را به موارد زیر جلب می نمایم:
۱- اسلام به عنوان یک حقیقت فرا تاریخی، مطابق طلب انسان ها و آمادگی روحی آنها در هر تاریخی برای آنها به ظهور می آید. وقتی بشر روح تمدنی داشته باشد و خود را جهانی احساس کند، جواب آن روح را مطابق آیه «یسئله من فی السماوات و الأرض کل یوم هو فی شأن»(الرحمن ۲۹) خواهد داد و خداوند با جلوهی آن اسماء حسنایی که مناسب آن روزگاران ا ست، بشر را تغذیه می کند، از آن جهت که در وصف جهانی بودن اسلام فرمود: «و ما أرسلناک إلا کافة للناس بشیرا و نذیرا » (سبأ ۲۸) و در دل همین حضور جهانی است که ما را دعوت به ارتباط با حضرت پروردگار در فضای اجتماعی و جمعی می کند و می فرماید: «و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا» (آل عمران۱۰۳) و ملاحظه دارید که روی «جمیعا» تأکید شده است تا به تحقق جامعه ی دینی توجه شود.
۲- بشر امروز خود را جهانی می یابد و به همین اندازه می خواهد در جهان حاضر باشد و قرآن نیز او را با چنین حضوری همراهی می کند. امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، در پیام استقامت، در همین راستا می فرمایند: «راستی اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدی با جهانخواران حل نکنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند آسوده خواهند بود؟» زیرا در جهانی حاضر هستیم که قدرت های بزرگ با روحیه ی تمامیت خواهی شان همه ی ملت ها را ذیل تمدن خود می خواهند و ضرورت قدرتی بزرگ که همه ی مناسبات را با فرهنگ خود تعریف کند، امری است که حکایت از واقع بینی و زمان شناسی حضرت امام رضوان الله تعالی علیه، دارد، وگرنه هویت اسلامی جهان اسلام به فراموشی می رود.
٣- اگر تمدن، بسط دانش و فکر و فرهنگی است که توان انسجام عقلانی و درونی در حوزه های مختلف که مربوط به انسان است را دارا می باشد، می توان گفت آنچه امروزه در ایران اسلامی شیعی حاضر در انقلاب اسلامی واقع شده، شرایط تحقق یک تمدن را در خود فراهم کرده و این مشروط بر آن است که از فرآیندی بودن تمدنها در تاریخ غفلت نشود.[1]
۴- تمدنی که در پیش رو خواهیم داشت، مسلم تمدنی است که در مواجهه با تمدن غربی به ظهور می آید، تا از طرفی از ضعف های آن تمدن مبرا باشد و از طرف دیگر خوبی های آن را بسط دهد، و لذا هرگز نباید بحث تقابل تمدن ها در میان باشد از آن جهت که هر تمدنی، روحی است تاریخی و خردی است که بشر را در هر دورانی در بر می گیرد و از این جهت بین خرد مدرن و فرهنگ غربی باید تفکیک کرد.
۵- خرد جدید، خردی است تاریخی و مربوط به جغرافیای خاصی نیست، تقدیری است تا انسان از تک ساحتی قرون وسطا که خدا را در مفاهیم بلند جستجو می کرد، خدا را در همه جا بیابد و طبیعت نیز آینه انکشاف حقیقت باشد و بدین لحاظ از نظر تاریخی خرد جدید می تواند قدمی به جلو باشد.[2]
با توجه به امر فوق بنا بر این است که خرد جدید را بفهمیم که مبتنی بر نظام معرفتی خاص خود می باشد که چندان شبیه و نزدیک به زیست جهان گذشته ی ما نیست و به یک معنا در آن خرد جدید نحوه ای از جهانی شدن بشر به میان آمده است.
۶- رهبر معظم انقلاب ، حفظه الله، در توصیف حضرت امام خمینی رضوان الله تعالى علیه، نسبت به مواجهه ی ایشان با خرد مدرن می فرمایند: «یک نمونه ی دیگر از این تحول - در حضرت امام- در نگاه به دین و مسائل دینی، پافشاری بر تعبد بود، در عین نگاه نو گرایانه به مسائل؛ یعنی امام، یک فقیه نو گرا، یک روحانی نوگرا بود؛ به مسائل با چشم نو گرایانه نگاه می کرد؛ در عین حال به شدت پابند به تعبد.» (۹۹/۳/۱۴)
۷- انقلاب اسلامی به عنوان یک موجود زنده مانند خود اسلام، مراحلی دارد، مثل آن که در قرآن داریم: «الیوم أحل لکم الطیبات و طعام الذین أوتوا الکتاب حل لکم و طعامکم حل لهم و المحصنات من المؤمنات و المحصنات من الذین أوتوا الکتاب من قبلکم» (مائده ۵) و این بدان معناست که وقتی شرایط، تاریخی تغییر کند نحوهی حضور اسلام بین ملل و جوامع نیز تغییر می کند در آن حد که تا دیروز ازدواج با زنان اهل کتاب را ممنوع کرده بود و امروز ازدواج با آنها را بدون آن که لازم باشد مسلمان شوند، اجازه | میدهد. زیرا سیطره ی فرهنگی اسلام پس از یازده سال آن چنان قدرتمند شده است که نه تنها هضم فرهنگ یهود و نصارا نمی شود، بلکه آنها را در خود هضم می کند بدون آن که نیاز باشد آنها دین خود را تغییر دهند.
۸- رهبر معظم انقلاب حفظه الله، در پیام خود به امام جمعه ی هرمزگان می فرمایند: «... تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و روی گشاده و دست مهربان با عموم طبقات، توصیهی مؤکد اینجانب است.»(۲۶ تیرماه ۹۸). ملاحظه می فرمایید که انقلاب در شرایطی قرار دارد که علاوه بر نظر به جریان انقلابی و جوانان مؤمن، به عموم مردم که جدای از جریان انقلابی و جوانان مؤمن هستند، رویی گشاده و دست مهربانانه دراز می کند تا آنها را در بر گیرد، زیرا بحمدالله در شرایط تاریخی گشوده ای حاضر شده است تا بقیه را نیز از آن خود کند.
9- خرد جدید با نظر به جهانی شدن انسان، به یک معنا هجرت از اخلاق فردی به اخلاق اجتماعی است و دغدغه ی اصلاح اجتماع را به جای تأکید بر اصلاح فرد به میان می آورد و ما با انقلاب اسلامی و تأکید بر ساختن اجتماع دینی با دغدغه های خاصی روبه رو هستیم، شبیه دغدغه های هگل و هایدگر در ساختن اجتماعی که در عین مدرن بودن، مذهبی باشد. هگل با روبه رو شدن با تاریخ و خرد مدرن سعی دارد با مد نظر قراردادن خرد مدرن، راه کارهای حفظ هویت دینی را پایه ریزی کند و در این رابطه قانون را به جای اخلاق می گذارد، با این رویکرد که انسان مدرن با رعایت قانون احساس کند کاری اخلاقی انجام میدهد.
۱۰- تنگ نظری در هرجایی باشد، به خصوص در جریان مذهبی ها، ریشه در متوقف شدن آنها در مفاهیم دینی دارد و برعکس، انسان ها با نظر به حقایق قدسی سعه ی صدر پیدا می کنند. رهبر معظم انقلاب ، حفظه الله، در خاطرات خود می فرمایند:
یکی از کمونیست ها را به سلول ما آوردند، در حالی که بنده در حال نماز بودم چون لباس سفیدی را به صورت عمامه به سر داشتم و به جای عبا یک پتو به دوشم بود، هر کس مرا در تاریکی سلول میدید تصور می کرد من لباس روحانی به تن دارم. همین که آن فرد با بنده روبه رو شد چهره اش در هم رفت و غمگین و افسرده به گوشه ی سلول خزید. من به او نزدیک شدم و کوشیدم با او نیز مانند سایر زندانیان جدیدالورود رفتار کنم و افسردگی اش را بزدایم. به او گفتم: شما گرسنه اید یا تشنه؟ اما اخم از چهره اش کنار نرفت، با دست به مالش دادن شانه ها و سر و گردنش پرداختم، سعی کرد از پاسخ دادن به هر سؤالی خودداری کند. من عادت داشتم مقداری از غذای افطار را نگه دارم، به او نان و قدری مربا دادم، حاضر نشد بخورد. بالاخره به زور به او غذا خوراندم و آب نوشاندم چون می دانستم پس از دستگیری اش غذایی نخورده و چه بسا کتک هم خورده باشد. قدری چهره اش باز شد. جهت مراعات او نماز عشای خود را به تأخیر انداختم. صحبت با او را ادامه دادم. چون گمان می کرد من می خواهم او را به صفوف اسلام گرایان جذب کنم، سرش را بلند کرد و با لحنی خشک گفت: اجازه دهید اعتراف کنم من به هیچ دینی عقیده ندارم. فهمیدم که چه در ذهنش گذشته، دنبال جمله ای مناسب ذهنیت و منطق و شرایط او می گشتم. گفتم: سوکارنو رئیس جمهور اندونزی در کنفرانس باندونگ گفت: ملاک اتحاد ملت های عقب مانده، نه وحدت دینی و نه وحدت تاریخی و فرهنگی و امثال آن، بلکه وحدت نیاز است. مسائل، یکی است و سرنوشت نامعلوم، و دین نباید میان من و شما جدایی بیندازد. انتظار این پاسخ را از من نداشت. دیدم تغییر در چهره اش آشکار شد، خیلی هم باز شد و با ما گرم گرفت. بعد به او گفتم: شما استراحت کن و ما نماز می خوانیم.»[3] اما در ادامه ی انقلاب و حضور تاریخی خود در این زمانه نیاز به چنین سعه ی صدری داریم تا بدون آن که بخواهیم جهان را مسلمان کنیم، جهان از آن ما باشد. مثل مردم غزه که در موردشان گفته اند شیعیانی اند که دست بسته نماز می خوانند، زیرا عقل و قلب شان شیعه است.
۱۱- نظر به اسمای الهی و مظاهر آن و عبور از مفاهیم، عاملی است تا انسان با حقایق اسماء در آینه ی مخلوقات روبه رو شود. قرآن در آیات ۳۶ و ۳۷ سوره جاثیه می فرماید: « فلله الحمد رب السماوات و رب الأرض رب العالمین٬ و له الکبریاء فی السماوات و الأرض و هو العزیز الحکیم» این یعنی کمالات الهی که مورد حمد قرار می گیرند و کبریایی او را در همین آینه های مخلوقات که در زمین و آسمان هستند بنگریم و در همین مخلوقات با حقیقت مأنوس شویم.
۱۲- قرآن در رابطه باتحمل سایرملل و سایرافکار، به پیامبرخدا صلی الله علیه وآله، می فرماید: «قل للذین آمنوا یغفروا للذین لا یرجون أیام الله» (جاثیه ۱۴) ای پیامبر! به مؤمنین بگو نسبت به آنهایی که امیدی به ایام الله ندارند، اغماض داشته باشد و به آنها گیر ندهد. و این حکایت از آن دارد با آنهایی که مانند مسلمانان به برزخ و قیامت و یا به ایام الله حاکمیت حق در جهان امیدوار نیستند، باید اغماض نمود.
۱۳- قرآن اهل کتاب را به جای دعوت به اسلام، به توحید دعوت می فرماید و می گوید: «قل یا أهل الکتاب تعالوا إلى کلمة سواء بیننا و بینکم ألا نعبد إلا الله ولا نشرک به شیئا،» و در راستای پذیرش حضور متدینین اهل کتاب می فرماید: «لیسوا سواء من أهل الکتاب أمة قائمة یتلون آیات الله آناء اللیل وهم یسجدون٬ یؤمنون بالله و الیوم الآخر ویأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر و یسارعون فی الخیرات و اولئک من الصالحین» (آل عمران ۱۱۳ و ۱۱۴). و نیز در سوره نساء آیه ۱۶۲ می فرماید: «لکن الراسځون فی العلم منهم و المؤمنون یؤمنون بما أنزل إلیک وما أنزل من قبلک و المقیمین الصلاة و المؤتون الزکاة و المؤمنون بالله و الیوم الآخر أولئک سنؤتیهم أجر عظیما». .
آیات فوق همه حکایت از آن دارد که اسلام بنا دارد در سعه ی توحیدی با سایر ملل به گفتگو بنشیند.
۱۴- در مورد اهل سنت از امام صادق علیه السلام داریم: «إن اللجنة ثمانیة أبواب باب یدخل منه النبیون و الصدیقون وباب یدخل منه الشهداء و الصالحون و خمسة أبواب یدخل منها شیعتنا و محبونا فلا أزال واقفا على الصراط أدعو و أقول رب سلم شیعتی و محبی و انصاری و من تولانى فی دار الدنیا فإذا النداء من بطنان العرش قد أجیبت دعوتک و شفعت فی شیعتک و یشفع کل رجل من شیعتی و من تولانی و نصرنی و حارب من حاربنی بفعل أو قول فی سبعین ألف من جیرانه و أقربائه و باب یدخل منه سائر المسلمین ممن شهد أن لا إله إلا الله ولم یکن فی قلبه مقدار ذرة من بغضنا أهل البیت» (الخصال٬ج۲ ٬ص۴۰۸) بهشت هشت در دارد؛ یک در از آن پیغمبران و صدیقان است، یک در از آن شهیدان و صالحان است، و از پنج در شیعیان و صدیقان ما داخل می شوند، من پیوسته بر سر صراط ایستاده و درخواست می کنم؛ پروردگارا! شیعیان و دوستان و یاران مرا و کسانی که مرا در دنیا به ولایت شناخته اند، سالم دار. یک بار آوازی از شکم عرش می رسد که در خواست تو پذیرفته شد، شفاعت تو در باره شیعیانت قبول شد، هر تن از شیعیان من و کسانی که ولایت مرا پذیرفته و مرا به گفتار یا کردار یاری کرده و با دشمنانم جنگیده اند، هفتاد هزار تن از همسایگان و خویشان خود را می توانند شفاعت کرد؛ از یک در دیگر مسلمانان دیگری که خدا را به یگانگی شناخته و ذره ای دشمنی ما خاندان در دلشان نیست وارد می شوند.
راوی از ابی جعفر علیه السلام، سؤال می کند وضع موحدین که اقرار به نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله دارند ولی اهل گناه هستند و امامی ندارند و ولایت را نمی شناسند، پس از مرگ چگونه است؟ حضرت فرمودند: «أما هؤلاء فانهم فی حفرهم لا یخرجون منها فمن کان له عمل صالح ولم یظهر منه عداوة فانه یخد له خدا إلى الجنة التی خلقها الله بالمغرب فیدخل علیه الروح فی حفرته إلى یوم القیامة حتى یلقى الله فیحاسبه بحسناته و سیئاته فإما إلى الجنة وإما إلى النار فهؤلاء الموقوفون لأمر الله» (بحارالانوار٬ج۶۹ ٬ص۱۵۸) امام فرمودند: آنها در قبرهای خود خواهند ماند و از آنجا بیرون نخواهند گردید، هر کدام از آنها که کارهای نیک انجام داده باشند و عداوت و عنادی از آنها ظاهر نشده باشد از قبر او راهی به طرف بهشتی که خداوند در مغرب آفریده است باز می گردد و تا قیامت روح و بشارت به قبر او می رسد، تا روز قیامت برپا شود، در آن هنگام در پیشگاه عدل خداوندی حاضر می گردد و به حساب کار او می رسند و خوبی ها و بدی های او را در نظر می گیرند، در این جا یا به طرف بهشت می روند و یا به طرف دوزخ رهسپار می شوند، وضع اینها بستگی به امر خداوند دارد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
[1] - رهبر معظم انقلاب «حفظه الله در راستای تحقق آرمانهای فکری فرهنگی می فرمایند: «دچار شتاب زدگی و بهانه گیری هم نباید بشویم. یکی از چیزهایی که واقعا ماها همه باید به آن توجه بدهیم، این است که یکی از عیوب کار، این بی صبری و شتاب زدگی است؛ مرتب آدم پا به زمین بزند که «آقا چرا نشد؟ چرا نشد؟» خب هر چیزی قدری دارد، هر چیزی آجل و أمدی دارد، همه چیز با سرعت انجام نمی گیرد.» (۲۳/۱۲/۱۳۹۷)
[2] در این مورد خوب است به مقاله ی «پرسش از تکنولوژی» از آقای مارتین هایدگر رجوع شود.
[3] گزیده ای از کتاب «خون دلی که لعل شد» از صفحات ۲۴۷ تا ۲۵۱.