در حال بارگذاری ...

متاسفانه شاهد شکل گیری ذهنیتی در بین شیعیان هستیم، که اهل سنت را دشمنان اهل بیت (س) تلقی می کنند. مبالغه نیست که اگر بگوییم، این ذهنیت برخاسته از منابری است که توسط عده ای از روحانیون مذهبی، مدیریت میشود!

حسین علم الهدی

اختلافات از هر سنخ و اقسامش، در بین هر قوم و ملتی، وجود دارد. اتفاقات تاریخی در صدر اسلام، مخصوصا پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، از جمله وقایع مورد نزاعی است، که در بین اهل سنت و تشیع، به روایت های مختلفی، بیان میشود.

ماجرای غصب خلافت و هجوم به بیت حضرت زهرا(س)، از موارد اختلافی است، که باعث شده، تا برخی از شیعیان، آن را وسیله ای قرار بدهند، برای ایجاد تفرقه بین مذاهب.

اینکه در تاریخ چه اتفاقی رخ داده است، و اهل سنت در منابعشان چه می گویند، و به چه تاویل می کنند، هدفی نیست که نگارنده در این یادداشت دنبال میکند[1].( این موضوع را باید در مجال پژوهشی و با مخاطبان خاص خودش مطرح کرد.) آنچه که به دنبال آن هستیم، آسیب شناسی شیوه پرداخت به بحث توسط مبلغین مذهبی و نتایجی است که از آن در جامعه رواج پیدا خواهد کرد.  

1- مخاطب ما در مسائل اختلافی، چه کسی است؟

الف) پیروان و معتقدان به هر مذهب و آیینی را می توان به سه دسته تقسیم کرد:

- متفکران

- مروجان

- مقلدان

در برخورد با  این سه دسته، باید ملاحظاتی را در نظرگرفت، و نمی شود همه آنان را با یک چشم دید و مورد ارزیابی قرار داد.

ب) متاسفانه سخنرانان و مبلغان شیعه، در منابر و فعالیت های خودشان، آنچه را که در نظر نمیگیرند، مخاطب شناسی است. اینکه شما مخاطبی از اهل سنت را، که در دسته مقلدان قرار دارد، به عنوان مستمع مباحث اختلافی همچون فاطمیه قرار بدهی، خطایی راهبردی است، و خسارتش ایجاد فاصله بین مذاهب است. چرا که مخاطب، احساس ترس میکند که به عقایدش حمله شده، و چون توان برخورد علمی و تحلیل با آن را ندارد، از تو فاصله گرفته و بین خودش و مذهب دیگر، حصار میکشد.

این مساله برای مخاطب شیعه هم مطرح است. اگر کسی با یک مخاطب مقلد از تشیع، وارد بحث های اختلافی که در مباحث اعتقادی و تاریخی مذهبش وجود دارد بشود، آنچه که بدست خواهد آمد، کینه و کدورت و در نهایت رفتارهای افراطی است.

ج) سوالی که مطرح میشود این است که: پس مباحث اختلافی را باید با چه کسی مطرح کنیم؟ پاسخ واضح است. مباحث اختلافی را با متفکران و مبلغان مطرح کنید، نه سطح عمومی پیروان. البته آن هم در مکان و با حضور مخاطب خاص خود، نه منظر عمومی که آسیب های اجتماعی فراوانی دارد. یکی از رسالت های تاسیس مجامع علمی، پژوهشگاه ها و مراکز تحقیقاتی، ایجاد فرصت طرح بحثهای علمی و اختلافی است. چرا این مسائل را با حضور مخالفین و موافقین در مکان خودش مطرح نمی کنید؟

2- ناصبی پنداری اهل سنت، نتیجه‌ی چیست؟

متاسفانه شاهد شکل گیری ذهنیتی در بین شیعیان هستیم، که اهل سنت را دشمنان اهل بیت (س) تلقی می کنند. مبالغه نیست که اگر بگوییم، این ذهنیت برخاسته از منابری است که توسط عده ای از روحانیون مذهبی، مدیریت میشود.

در منبرها و سخنان خود، طوری از ولایت و اتفاقات پس از رحلت پیامبر(ص) سخن می گویند، که مستمع شیعی بدین باور می رسد که اهل سنت حاضر همان کسانی هستند، که خلافت را غصب کرده و به بیت وحی، جسارت کرده اند.

آیا با این باور که در مستمع ایجاد میشود، می توان او را به عمل به توصیه های اهل بیت(س) در خصوص مدارا و رفاقت با جماعت و اهل سنت، تشویق کرد؟

3- آیا اهل سنت معتقدند به آنچه که می‌گوییم؟

قطعا مقلدان و حتی بخش عمده ای از مروجان هر مذهبی، باورمند به عقایدی هستند که به صورت وراثتی به ایشان انتقال داده شده است. مستمع ما در مجالس مذهبی باید بداند، که اهل سنت(مانند خود او گه اینکونه است) از کودکی در بستری رشد کرده اند، که چیزی جز بیان فضایل خلفا و صحابه نشنیده اند. آنچه که از برخی صحابی و اتفاقات اختلافی مطرح میکنید، برای مخاطب اهل سنت باور پذیر نیست. چرا که تصوراتش براساس گفته ها و نصوصی شکل گرفته که برخلاف باورهای شماست. کسی که دائما فضایل خلفا را شنیده و از روابط حسنه ی بین آنان و امام علی(ع) خوانده، چگونه ممکن است که اتفاقات پس از رحلت نبی اکرم(ص) را باور کند؟ دقت داشته باشید که مخاطب ما در این مساله، «مقلدان» فریقین هستند، نه «متفکران».

با این توصیف، باید از سخنوران پرسید، که چرا برای مستمع خود مطرح نمی کنید، که بین معتقدان و پیروان مذاهب تفاوت و تفکیک قائل بشوند، و حتی در مباحث اختلافی یکدیگر را معذور بدارند؟ [2]

4- آیا منبری ها در طرح مباحث تاریخی مرتبط با فریقین، آگاهی و تخصص لازم را دارند؟

عدم تخصص و آگاهی لازم در یک دانش، موجب میشود تا آنچه که گفته میشود، سنگ بنایی باشد برای شکل گیری باورهای غلط، و رفتارهای خطا.

متاسفانه از آسیب های موجود در منابر ما، طرح بحث های تاریخی از منابع فریقین بصورت غیر تخصصی و روشمند است. استفاده از منابع ترویجی و دسته سوم، بیان تاویل و تفسیراز وقایع، برخورد های گزینشی با نصوص تاریخی، و حتی عدم آشنایی با فرق کلامی و منابع اصیل مذهب دیگر، باعث شده، تا منبرهای ما، عمدتا ضعیف و پر از اشکال باشد.

- سخنرانی  که هنوز به رجال اهل سنت و فن حدیث شناسی آنان، تسلط ندارد، چگونه می تواند بیان کند که اهل سنت به چه چیز اعتقاد دارند و یا ندارند؟

- سخنرانی که هنوز نمی داند، کلمه اهل سنت در مقابل معتزلی ها شکل گرفته است، چگونه به منابع معتزلی ها در اثبات سخنانش استناد میکند؟

- سخنرانی که نمی داند اهل بیت(ع) در نزد اهل سنت دارای چه جایگاهی هستند، و به چه میزان محبت دارند و ائمه را به عنوان اقطاب خود قبول دارند، چگونه می خواهد اهل سنت را به مستمعان خود معرفی کند؟

- سخنرانی که هنوز به رجال و درایه الحدیث و تاریخ مذهب خود، تسلطی ندارد، چگونه می تواند بگوید که نظر شیعه در فلان مساله و اتفاق چیست؟

در کنار این ضعف ها، که کم هم نیستند، فقدان ادب اختلاف نیز مشاهده میشود. اهانت به مقدسات مذهب دیگر، به بهانه تبری و لعن علنی و بی ادبی به پیروان مذاهب باعث شده، که از شیعیان چهره ای زشت و ناخوشایند ارائه بدهند. در حالیکه این رفتارها خلاف سیره و توصیه معصومان (ع) است که فرمودند : کونولنا زینا و لاتکونوا علینا شینا.[3]

5- آنچه که در مناسبت هایی مانند فاطمیه گفته نمیشود؟

عدم توجه به حل مساله ی مخاطب، توسط مبلغان از آسیب های جدی عرصه فعالیت های فرهنگی است. مبلغان به مسائلی می پردازند، که گِرهی از مشکلات ذهنی و رفتاری مخاطبان باز نمی کند، و حتی باعث دین گریزی آنان نیز میشود.

در خصوص معصومین (ع)، آنچه که تاکنون بسیار کم و ضعیف بدان پرداخته شده، سیره فردی و اجتماعی آنان، و چگونگی ایجاد سبک زندگی براساس آن الگو در زمان حال است. چه خوب است که مبلغان و سخنوران مذهبی سعی کنند، در مناسبت های مختلف، با شناسایی دقیق مخاطب و نیازهایش، به حل مسائل ضروری او اقدام کنند، تا طرح مباحثی که دیگر برای مخاطب فایده ای ندارد.[4] در این خصوص به کلامی از رهبر معظم انقلاب در مورد پرداخت به مسائل غیرضروری مانند جانشینی پیامبر اکرم(ص)، اکتفاء خواهم کرد :

«یک وقت هم بحث در این است که بعد از پیغمبر اکرم، امام و پیشوا کیست؟ شیعه در طول تاریخ عمده بحثش این مساله بوده... بحث برای فایده است، وفایده یک بحث علمی در این است که مشکلی را حل کند، و مجهولی را از ذهن مستمع بزداید و گمان نمیکنم که در میان شما کسی باشد که شک داشته باشد در اینکه امام بعد از پیغمبر وجود مقدس علی بن ابیطالب است. لذاست که این مطلب برای ما قابل بحث نیست. نه فقط در این مجلس لازم نیست بلکه در محیط شیعی هم لازم نیست.»[5]

 

 

[1] - جهت آشنایی با تفاوت دیدگاه شیعه و سنی در مساله امامت به کتاب آیین اعتدال ص 44، نوشته استاد حیدر حب الله، نشر شهید کاظمی مراجعه بفرمایید.

[2] -  جهت آشنایی بیشتر با اصل معذور دانستن یکدیگر در مسائل اختلافی، و هم چنین راهکارهای تحقق وحدت اسلامی به کتاب، وحدت اسلامی از دیدگاه قران و عترت، نوشته شهید آیت الله حکیم، نشر بوستان کتاب مراجعه بفرمایید.

[3] -  قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى اَلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنَ اَلشِّیعَةِ فَسَمِعْتُهُ وَ هُوَ یَقُولُ مَعَاشِرَ اَلشِّیعَةِ ، کُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لاَ تَکُونُوا عَلَیْنَا شَیْناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ اِحْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ کُفُّوهَا عَنِ اَلْفُضُولِ وَ قَبِیحِ اَلْقَوْلِ. وسایل الشیعه،ج 12، ص 193

[4] - با این حال با طرح مباحثی همچون اثبات امامت و رد دلایل دیگران در مواردی که برای مخاطب شیعه لازم است، مخالف نیستیم. البته تشخیص این مساله که در کجا و برای چه مخاطبی احتیاج به پرداخت بیشتری دارد.

[5] - کتاب همرزمان حسین(ع) ص 4، آیت الله خامنه ای، نشر انقلاب اسلامی




نظرات کاربران