در حال بارگذاری ...

تا یک جامعه وحدت پیدا نکند، علماً، اقتصادا و جسما پیش نمی‌رود، سرمایه تمام سعادت ها اتفاق است، اتفاق پیش برنده همه کمالات است.

حجت الاسلام و المسلمین محقق بلخی

علامه شهید سید اسماعیل بلخی راجع به مشکل اختلاف جامعه افغانستان و جهان و دعوتشان به یک وحدت اسلامی، تنها در جنبه های نظری آن سخن نمیگوید، بلکه وی مانند پزشک ماهری است که بعد از شناخت ریشه مرض(مرض اختلاف) آگاهانه دنبال درمان آن میرود و داروی آن را که شناخت و شناسانید، کیفیت مصرف آن را بازگو میکند و با سوز دل فریاد بر می‌آورد و خواستار اجرا و تحقق و عمل به آن میشود.

مطالبی که اینجا درباره وحدت است از یک سخنرانی دوساعته ایشان در نجف اشرف است که از روی نوار پیاده شده است.

وی در این سخنرانی، پس از آنکه راجع به اهمیت علم، صحبت میکند میگوید:

علم را چه درخشان میکند؟ مغزِ علم را چه صفتی میشکافد؟ کدام نیرو استفاده صحیح ازعلم میکند؟ وحدت عمل، وحدت نظر...

تا یک جامعه وحدت پیدا نکند، علماً، اقتصادا و جسما پیش نمی‌رود، سرمایه تمام سعادت ها اتفاق است، اتفاق پیش برنده همه کمالات است. فرض کن دونفر نویسنده اگر اتفاق کردند، جا معه ازتالیف هر دو استفاده میکند، اگر خدای ناکرده اختلاف نموده و همدیگر را تخطئه کردند، یک عده ازاو بیزار می‌شوند ویک عده از آن دیگری و جامعه راکد میماند.

وحدت نظر و وحدت عمل باعث بسی ازسعادت است. این دردهای اجتماعی خود را به افغانستان هم عرض کردم، چون به درد اجتماع گرفتارم، به درد اجتماع سوختم، جوانی من و یک عده‌ای از رفقای من درزندان پیر شد برای درد جا معه، تمام درد ما برای وحدت ملی بود.

اسلام را چه دربدر کرد؟ اسلام را چه بدبختی شد که دو خانه یهود و صهیونیست، بر ۱۲۰ میلیون عرب و ۸۰۰ میلیون مسلمان، مثل دانه سرطان برجگرمسلمانها برآمده است... ولی درد، آنوقت اثر میکند که واقعا وحدت نظر باشد، آنهائیکه داد از قومیت میزنند بنیان کن ریشه اسلامند، آنهائی که درد فاشیزم دارند، همان مردمی هستند که غوغای اوس وخزرج را تازه میکنند، اولین دردی را که پیغمبر(ص) به ما دوا داد همین مسئله نژاد بود.

اسلام را چه دربدر کرد؟ اسلام را چه بدبختی شد که دو خانه یهود و صهیونیست، بر ۱۲۰ میلیون عرب و ۸۰۰ میلیون مسلمان، مثل دانه سرطان برجگرمسلمانها برآمده است... ولی درد، آنوقت اثر میکند که واقعا وحدت نظر باشد، آنهائیکه داد از قومیت میزنند بنیان کن ریشه اسلامند، آنهائی که درد فاشیزم دارند، همان مردمی هستند که غوغای اوس وخزرج را تازه میکنند، اولین دردی را که پیغمبر(ص) به ما دوا داد همین مسئله نژاد بود.

اگرعرب، عرب نگوید، اسلام بگوید بهتر نیست؟ اگرهریک از ممالک اسلامی اسلام بگویند بهترنیست؟ مساله ملیت یک خصیصه کوچک است. مثل اینکه ما میگوئیم، اهل افغانستان هستیم، اما این جمله مفهوم این راندارد که ما، دشمن عرب، یا دشمن ایران، یا دشمن پاکستان یا اندونیزیا و... هستیم. ۸۰۰ میلیون مسلمان -موافق آخرین آمار بین المللی که در کابل بمن رسید- در دنیا زندگی میکنند، چه شده اینها را؟! تقریبا ثلث جهان!

ولی درس خطرناک و زهرآگینی را اجانب به ما داده‌اند؛ که یکی را از دیگری جدا کرده، خصیصه‌ها پیدا کرده، مذهب تراشیها کرده، بنیان‌کنی‌ها کرده، نفاق را کشت کرده!

حوزه علمیه، این دانشگاه بزرگ نجف پرچمداران حریت بشر، قلمهای شما است که به ما درس وحدت میدهد، ناامید نیستم، امیدوارم زحمات شما ضایع نشود. در افغانستان امروز وحدت ملی پیش میرود، در افغانستان امروزی دعوای شیعه و سنی دارد دامنش را بر می‌چیند، این مژده را به شما از کشور شما ارمغان آوردم، امروز به هر بازار افغانستان در اذان «اشهد ان علیا ولی الله» بلند است. در اثر مجاهدات و کوشش‌ها و حسن تفاهم، توانستیم برغوغای سنی و شیعه فائق آئیم.

امیدوارم همه مسلمان‌ها بتوانند دست وحدت به هم بدهند، اسلام با یهود و نصاری میگوید: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم». ای اهل کتاب بیایید به آن کلمه که بین ما و شما مشترک است، بمفاد و مضار مشترک روی یک گلیم بنشینیم.

در خطابه ای که پارسال در قندهار برای اصلاح غوغای شیعه و سنی دادم، گفتم: برادر! اگر باران بارید، به زمین سنی و شیعه میبارد و اگر خشکسالی آمده هر دوی شما گرسنه می‌شوید!

آمریکا دارد جنجال سیاه و سفید را اداره میکند ما این قدر ریزه(کوچک) شدیم؟ اول که جنگ اسماعیلی و غیراسماعیلی، شعبه‌های تصوف: قادری، چشتی، سهروردی و... هرکدام پیرو یکی دیگر را تکفیر میکنند! از این هم که گذشتیم، مسئله ملیت‌ها و کشورها، از این هم که گذشت باز درد بی درمان... حلقه به اندازه‌ای تنگ می‌شود که دو نفرهم زندگی نمیتوانند! ممکن است دونفر پیدا شود که بگوید: تو جاغوری استی و من دَیزنگی(نام دو منطقه شیعه در افغانستان)! تو سیدی من هزاره! توازبهسود هستی من از ترکمن سرخ پارسا! اگراین را شعار خود قراردادیم همیشه ناکام هستیم، کامیابی همیشه بشاخه وحدت است.

وحدت نظر کافی نیست، وحدت عمل لازم است. پیغمبر با فقیر مینشست، با یتیم غذا میخورد، با بینوا راه میرفت. با آنکه اوس وخزرج ازقوم خود پیغمبرنیست... این وحدت بود که پرچم اسلام را به دامن جبال «پیرنه» و ساحل نهر «لوار» فرانسه کوبید. این وحدت بود که جنوب شرق آسیا را تسخیر کرد. همین وحدت بود که بیرق اسلام را به کاشانه چین زد.

وحدت نظر کافی نیست، وحدت عمل لازم است. پیغمبر با فقیر مینشست، با یتیم غذا میخورد، با بینوا راه میرفت. با آنکه اوس وخزرج ازقوم خود پیغمبرنیست... این وحدت بود که پرچم اسلام را به دامن جبال «پیرنه» و ساحل نهر «لوار» فرانسه کوبید. این وحدت بود که جنوب شرق آسیا را تسخیر کرد. همین وحدت بود که بیرق اسلام را به کاشانه چین زد.

این جسارت را نمیتوانم که خدای ناکرده عدم وحدت در حوزه علمیه وجود دارد، زبانم میسوزد، مبادا کدام وقتی رخنه کند.

امیدوارم برادرهایی که از افغانستان اینجا هستند با همه برادر باشند، خاصه با خود... لکن رحمت اتفاق، وحدت، حسن نظر، وسعت نظر، قلب فراخ و روح پاک، جامعه را پیش میبرد، پس همه سعادت ها به وحدت بسته است «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة». مثل نهضت حسین(ع). ابن سعد زیر پرچمش ۷۰ هزاردارد... اما متشتت، اما پراکنده، برسریک حکومت ری به هزارها دل عشق میزند، او میگوید حاکم ری من باشم، او میگوید من باشم، اما اصحاب حسین(ع) این اختلاف کلمه را ندارند، برای یک هدف میجنگند و به یک آرزو میجنگند، همه میگویند: حسین آقا! جان میدهیم تا دم جان دادن سرما بالای(برروی) زانوی تو باشد، اگر کشته شویم زیر پرچم توباشیم، خالصانه میجنگیدند... این نیرو و این قوّت غالب میشود. و همین طور مسلمانهای صدر اسلام، اول پیغمبر آمد نماز خواند، علی آمد نماز خواند، خدیجه آمد نماز خواند، تا این دو، چهار، واین چهار، شش شد. یک حزب تشکیل شد، یک روز عماریاسر میرود، یکروز حبشی میرود، یک روز یکی دیگر میرود... یک دفعه دیده شد که این جمعیت با آمدن به مدینه و هجرت، ۱۲هزار ارتش جرار دور پیغمبر را گرفته، برای فتح مکه می آیند، همان جمعیت است که امروز به ۸۰۰ میلیون میرسد، ازهامبورگ اشهد ان محمدا رسول الله بلند است، ازتوکیو اشهد ان... از واشنگتن اشهد ان... بلند است. این محصول یک حقیقت، محصول یک اتفاق است، محصول همین است که ۴۰ نفر یک خرما را میخوردند، محصول وحدت است. در کربلا هم این عظمت محصول وحدت است، تو امروز حسینیه میسازی این پرچم را بلند میکنی، برای چیست؟ برای یک همت مردانه است برای یک وحدت کلمه است و زنده باد حسین(ع) این چراغ تا قیامت خاموش نخواهد شد...

تا برابری و مساوات واقعی در میان انسانها تحقق پیدا نکند، تا امتیازطلبی و تکبر، خودخواهی وجاه طلبی در جامعه ای باشد، وحدت نمیتواند در آن جامعه راه یابد. دین خدا نیز برای مبارزه با این ضدیت ها و دوئیت ها آمده است.

تا برابری و مساوات واقعی در میان انسانها تحقق پیدا نکند، تا امتیازطلبی و تکبر، خودخواهی وجاه طلبی در جامعه ای باشد، وحدت نمیتواند در آن جامعه راه یابد. دین خدا نیز برای مبارزه با این ضدیت ها و دوئیت ها آمده است.

همیشه گفته ام که در اسلام که دین واقعی بشر است، بدبختی امت از وقتی شروع شد که اموی ها شروع کردند قوم پرستی کردن، امتیاز راه انداختن و... وعباسیها نسل بنی عباس را بر دیگران ترجیح دادند و اطفال شیرخوارشان را ولی عهد نمودند و همچنین سلاطین وخلفای دیگر. پس وحدت داشتن و متحد بودن یعنی احساس یگانگی عاطفی وهم فکری در میان مسلمانان پیدا شدن، و الا همان اختلاف و بدبختی است . وحدت که رفت سعادت میرود، فقر می آید. دین میرود، پستی و ذلت می آید، رنگ زردی و ضعف می آید. دشمن غلبه پیدا میکند...

علامه بلخی در سخنرانی که در مشهد در سال 1346 ایراد کرده است چنین میگوید:

همانطوریکه می بینیم، هر موجودی نوعیت خود را تکثر می بخشد، تا رفته رفته تخم یک علف و یک گیاه یک زمین را پر کرده و میگیرد، همین طور با هم همدست، باهم هم‌عنان با هم هم‌عقیده ...

شهید بلخی برای آنکه احساس وحدت را در جامعه اسلامی زنده کند و بفهماند که نیروهای کفرکه بنیاد واساس‌شان روی شرک و کفراست با هم متحدند، میگوید:

یک مملکتی که از نژادهای پرتغالی، اسپانیایی، نژادهای فرانسوی، نژاد انگلیسی و... هستند، دست به هم داده امریکای واحد ساخته اند، امروز او میخواهد نزاع سیاه و سفید را حل کند، ما هنوز به غم ایرانی و عربی وافغانی باشیم؟ البته هنوز هم وقت است، هنوزهم میتوانید با این حوزه های وسیع علمی، با این قلم ها و مغزهای توانا، بازهم آب رفته‌ی اسلام را به جوی بیاورید.

یک مملکتی که از نژادهای پرتغالی، اسپانیایی، نژادهای فرانسوی، نژاد انگلیسی و... هستند، دست به هم داده امریکای واحد ساخته اند، امروز او میخواهد نزاع سیاه و سفید را حل کند، ما هنوز به غم ایرانی و عربی وافغانی باشیم؟ البته هنوز هم وقت است، هنوزهم میتوانید با این حوزه های وسیع علمی، با این قلم ها و مغزهای توانا، بازهم آب رفته‌ی اسلام را به جوی بیاورید.

اگر اختلاف کلمه در جامعه‌ای بود، آن جامعه سعادتمند نمیشود، نزاع و اختلاف را باید کنار گذاشت. "تو کیستی ومن کیستم" اگر آمد، باز بحال اولیم. آن روزی که تو کیستی و من کیستم نبود، پرچم اسلام بدامن جبال «پیرنه» وسا حل نهر «لوار» فرانسه کوفته شد .

وقتی که دو افسر مسلمان، اختلاف کلمه کردند، روی یک کنیز دعوا کردند، شکم اسلام پاره شد. دانه سرطان شرک بر پیکراسلام ریشه دوانید، اسلام از پیشرفت بازماند و نیروی ثابت ازکاررفت، نیروی مردان بزرگ ازکارافتاد و اسلام در همانجا که وقفه کرد، وقفه کرد. بلکه دیگرها در داخل اسلام رخنه کردند، شرور سیاسی را دامن زدند و رفته رفته گلوی اسلام و دیانت و قرآن را فشردند.

علامه بلخی در یکی از سخنانش نیز چنین فرمود:

عامل تشدید درهرخلاف واختلافی ولو جزئی، خود را حق بجانب، و طرف را باطل پنداشتن است، زیرا اصرار و جدل، اشکالتراشی و خودپسندی، موجب تشدید نزاع میگردد، نه سبب محبت و نزدیکی دو طرف. لذا است که باید آن معیارعقلائی و میزان واقعی را که در فطرت بشر گذاشته شده است درنظرداشت، و آن، عقل، فطرت، وجدان وانصاف است.

منبع: مجله عاشورا، جبهه آزادی بخش اسلامی افغانستان، قم، شماره دوم، سال1358، سخنرانی علامه شهید بلخی، تدوین و نگارش: محقق بلخی، صص48-51




نظرات کاربران