بین علمای شیعه و سنی وحدت و تقریب به صورت کامل وجود دارد. بین مردم هم هیچ گونه تنش و اصطکاکی که منشاء مذهبی داشته باشد نیست...
گفتگوی اخوت با حجت الاسلام و المسلمین محمد زنگنه، مسئول سازمان تبلیغات شهرستان خواف، درباره اقدامات وحدتی در شهرستان و تجربیاتی که در راستای وحدت اسلامی در این شهرستان مشترک دارند.
*لطفا ضمن معرفی بفرمایید وضعیت شیعه و سنی در شهرستان خواف که یک منطقه مشترک است از نظر همزیستی مسالمتآمیز و اتحاد چگونه است؟
محمد زنگنه هستم، مسئول اداره تبلیغات شهرستان خواف و دو سالی هست که مشغول خدمت به مردم عزیز خواف هستم.
به لطف خداوند اتحاد و همدلی بین شیعه و سنی در این شهرستان خیلی خوب است. البته باید بگویم که تا حدود ۱۵ سال قبل تر این اتحاد بیشتر بود. دلیل آن هم وجود ارتباطات و رفت و آمدهای خانوادگی و داد و ستد و نبود مانعی برای این ارتباطات بین طرفین شیعه و سنی بود. حتی ازدواج های بین شیعه و سنی یک امر رایج و مرسوم به حساب می آمد، یا مثلا مردم اهل سنت، ایام محرم با دود کردن اسپند بر سر راه دسته های عزاداری و دادن نذری به استقبال از عزاداران و پذیرایی آن ها می پرداختند. اما متاسفانه در این ۱۵ سال اخیر به دلیل برخی تبلیغات سوء و البته رفتارهایی از جانب برخی مبلغین شیعه و سنی(که عموما از خارج شهرستان آمده بودند) این ارتباطات و تعاملات کمرنگتر شده است. البته از آنجایی که اهل سنت محب اهل بیت علیهم السلام هستند نذورات و اظهار ارادتشان به خاندان پیامبراکرم(ص) وجود دارد و رفت و آمدها و وصلتها هم هست، اما کمتر شده است.
*این تعاملات بین علما و بین مردم به چه صورت است؟
بین علمای شیعه و سنی وحدت و تقریب به صورت کامل وجود دارد. بین مردم هم هیچ گونه تنش و اصطکاکی که منشاء مذهبی داشته باشد نیست، ولی آن اسپند دود کردن ها و ازدواج ها کمتر شده است اما از بین نرفته است. خود بنده مثلاً با خیلی از علمای اهل سنت و مولوی های آنها ارتباط و رفت و آمد خانوادگی دارم و بین امام جمعه های روستاها و شهر نیز این ارتباط خانوادگی وجود دارد و علمای شیعه و سنی معمولاً از این دست رفت و آمدهای خانوادگی و نزدیک را با هم دارند. یکی از کارهای خوبی که البته این سالهای اخیر بیشتر شده این است که در مناسبتهای ملی و مذهبی حتماً از سخنرانان اهل سنت در بین اجتماعات مردمی دعوت و استفاده می کنیم.
*آیا تا به حال در شهر شما از جانب علمای شیعه اعمال و گفتارهای بیان شده که باعث ناراحتی اهل سنت شده باشد؟ اگر بوده لطفا بصورت مصداقی بیان بفرمایید:
ما که الحمدالله چون خودمان اهل خواف هستیم و با مردم و روحیات مردم آشنا هستیم تا به حال حرف یا حرکتی حساس انجام نداده ایم و بیشتر علمای شیعه و سنی بومی منطقه مراعات میکنند، اما داشتیم مبلغینی که از شهرهایی مثل مشهد و قم آمده اند اینجا و توجهی به حساسیتهای منطقه تلفیقی نداشتهاند و مشکل آفرین شدهاند. با اینکه ما همیشه به عزیزان قم و مشهد اعلام کردهایم که اگر مبلغی میفرستند حتماً از کانال اداره تبلیغات بفرستند تا ما آنها را نسبت به حساسیت هایی که در منطقه ما وجود دارد آگاه کنیم و شناختی از اهل سنت منطقه به آنها بدهیم. مثلاً چند وقت پیش یکی از همین مبلغین شیعه برای تبلیغ به یکی از روستاهای تلفیقی رفته و حرفهایی را بدون تحقیق و استناد زده بود که اصلاً واقع نشده بود! گفته بود: یکی از حوزه های علمیه اهل سنت کفشهایی را بین طلبههایش توزیع کرده که کف آن کفشها کلمه «علی» نوشته شده، که اهانت به حضرت علی(ع) شود! در حالی که این مسئله کاملاً کذب بوده و این بنده خدا یک چیزی شنیده بود و بدون تحقیق آن را بر روی منبر گفته بود... البته مردم منطقه خیلی آگاه هستند و این صحبتها را نمیپذیرند و این آگاهی هم به برکت تعامل دائمی علما و مردم شیعه و سنی با یکدیگر است.
مواردی هم داشتهایم که مبلغینی از قم یا مشهد آمدهاند و توجیه نشده بودند یا اینکه تعصبات زیادی داشتند و گوش به حرف نداده اند و مشکل آفرین شده اند. مثلا در ایام شهادت حضرت زهرا(س) صحبتهایی بیان کردند که حساسیت برانگیز بوده است.
*واکنش شما نسبت به این گونه حرکتها و ایجاد اختلافات چه بوده است؟
ما بلافاصله موضع گرفتیم و بیان کردیم که این صحبت ها نباید روی منبر، مخصوصاً در این مناطقی که تلفیقی هستند گفته شود. زیرا باعث ایجاد تنش و اختلاف بین بدنه مردم میشود. اگر بحثی علمی و تاریخی است باید در جای خودش بین علمای طرفین مطرح شود و بین مردم این بحث ها کشیده نشود. شهرستان ما کوچک است و خوبی که دارد این است که قابل کنترل و رصد کردن است و موارد این چنینی را بعد از آنکه به عالم شیعه تذکر دادهایم با اهل سنت هم صحبت کردیم و موضع خودمان را اعلام کردهایم و مسئله را حل نمودیم. زیرا ما مردم منطقه شناخت کافی از یکدیگر داریم و مواضعمان روشن و واضح است.
*آیا اقدامات بخصوص و تجربیات موفقی برای ایجاد وحدت و همدلی بین شیعه و سنی داشته اید؟ اگر بوده لطفا بیان بفرمایید.
یکی از تجربیات موفق ما اقدام به برگزاری جلسات ماهیانه با حضور علما و شخصیت های مهم و تاثیر گذار شیعه و سنی به صورت مشترک بوده است. اسم این جلسات ماهیانه هم «تالیف قلوب» است. هدف اصلی این جلسات دید و بازدید مسئولین و بزرگان شیعه و سنی با یکدیگر است و صرف همین دید و بازدید و صحبت کردن و چای خوردن باعث نزدیکی و تالیف قلوب طرفین نسبت به هم میشود. البته ارزش افزودهای هم این جلسات دارند، مثلاً امام جمعه اهل سنت دقایقی موعظههای اخلاقی می کند یا اگر کسی از عزیزان مسئله و معضلی اجتماعی دیده باشد، در آن جلسه مطرح میکند و مسئولین با یکدیگر مشورت و گفتگو می کنند و یا مثلاً فرماندار گزارشی از اقدامات یک ماه خود را در آن جلسه میگوید و... نقطه مثبت این جلسه ماهیانه این است که دولتی و رسمی نیست، بلکه هر بار در خانه یکی از این عزیزان شیعه یا سنی به صورت چرخشی برگزار می شود و خیلی دوستانه می نشینیم و به گفتگو می پردازیم. البته همانطور که گفتم هدف اصلی این جلسات دید و بازدید و تالیف قلوب است.
*آیا شما این گونه جلسات را بین مردم عادی هم برگزار می کنید؟ به نظرتان چنین جلسات دید و بازدید و گفتگو، به صورت منظم، بین مردم باشد خوب نیست؟
شبیه این جلسات را بین طلاب و علمای روستاها هم ایجاد کرده ایم و آنها هم به همین صورت گردشی با یکدیگر جلسات دید و بازدید دارند. بین مردم هم الحمدلله این رفت و آمدها و دید و بازدیدها به صورت طبیعی وجود دارد. مثلاً جشن عروسی می شود یا کسی از دنیا میرود و مجلس ختم برگزار میشود و مردم دائماً با هم رفت و آمد دارند. اما مسئولین و علما هستند که به دلیل مشغله و کارهای زیاد فرصت نمی کنند همدیگر را ببینند و لازم است که حداقل ماهی یک مرتبه با همدیگر بنشیند تا این رابطه بینشان حفظ شود. البته ما جلساتی را هم با عنوان جلسات اندیشهورز بین خواهران شیعه و سنی و برادران شیعه و سنی که عمدتاً دانش آموزان دبیرستانی هستند در اداره تبلیغات برگزار کردهایم که موضوع این جلسات درباره مسائل فرهنگی و اجتماعی شهر می باشد. علاوه بر این جلساتی هم داریم که هر ۱۵ روز بین علمای شیعه و سنی برگزار میشود و راجع به مسائل فرهنگی و اجتماعی در سطح علما به صحبت و گفتگو می پردازیم.
اخیراً هم جلسهای را داریم برگزار میکنیم که در روستاهای شیعه و روستاهای سنی می باشد. قبلاً اگر یک نفر شیعه مثلاً در روستای خودش سنی را می دید به اصطلاح یک تکان میخورد، اما به برکت این جلسات که با عنوان جلسات «انس با قرآن» گرفته می شود این حساسیت ها برطرف شده است. جلسات به این گونه است که مثلاً قاری شیعه را از مشهد دعوت میکنیم و به روستای سنی می بریم و قاری سنی را به روستای شیعه میبریم، یا مثلاً در روستای شیعه استاد تجوید اهل سنت قرار میدهیم و... این کارها خیلی به انس گرفتن و شناخت شیعه و سنی از یکدیگر در روستاهایی که کاملاً شیعه یا کاملاً سنی هستند کمک می کند و قصد داریم این را جا بیندازیم که واقعاً شیعه و سنی با هم فرقی ندارند و مردم در روستاها نیز این مسئله را دارند درک می کنند و حتی مثلا برای انتخابات ها هم مردم به این نتیجه رسیده اند که مهم کارآمدی نماینده است نه مذهب او.
*با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، به عنوان سوال آخر اگر خاطراتی هم در این زمینه دارید بفرمایید.
یکبار بنده به عنوان سخنران پیش از خطبههای نماز جمعه اهل سنت به ایراد سخنرانی پرداختم و بیشتر مسائل و مشکلات مردم را یادآوری و مطالبه نمودم. بعد از نماز جمعه هنگام خروج، بسیاری از مردم اهل سنت دور بنده حلقه زده و اظهار لطف و مهربانی میکردند، تا جایی که برای بنده جای تعجب داشت که چقدر این مردم سنی خالصانه به یک روحانی شیعه اظهار لطف و مهربانی می کنند، فقط به خاطر اینکه کمی از مشکلات آنها را دیده و بازگو کرده است.
یکبار دیگر هم بنده را در جلسهای دعوت کردند و یک گروه سرود دختران بود که سرودهایی با موضوعات رهبری و بسیج و شهادت خواندند و انصافاً بسیار عالی اجرا کردند تا جایی که بنده خیلی خوشم آمد و همان جا جوایزی را به آنها اهدا کردم و از آنها قدردانی و تفقد نمودم و آنها هم همه از این تفقد به گریه افتادند. بنده اصلاً فکر نمیکردم که آنها از اهل سنت باشند و اصلاً حدس هم نمیزدم. اما وقتی مربیشان گفت که آنها سنی هستند بسیار تعجب و تحسینم بیشتر شد و واقعاً این همه ارادت و این اجرای با جان و دل از جانب دختران اهل سنت به رهبری و بسیج و شهادت خیلی برایم جالب بود.