در حال بارگذاری ...

از تبشیر یا تبلیغات مذهبی در داخل اسلام و تلاش برای دعوت پیروان مذاهب اسلامی به ترک مذهب خود و پیروی از مذهبی دیگر به شیوه ای تبشیری خودداری کنیم؛ زیرا تکامل فرهنگی از راه تلاش های اغواگر و تحریک آمیز به دست نخواهد آمد تنها راه حصول آن اقناع، افزایش آگاهی و تکامل است.

علامه محمد مهدی شمس الدین

اسلام دین جهانی است. امت اسلامی هم نماد جهانی بودن اسلام است. ولیکن تکیه بر اختلافات مذهبی و پیامدهای آن، جهانی بودن اسلام را نفی می کند و آن را به دوایری جدای از هم تبدیل می کند، که عمومیت و توان ایجاد گفتمانی جهانی را ندارد. فعلیت یافتن و تأثیر عمومیت و جهانی بودن اسلام و امت اسلامی، زمانی است که از هر عاملی که به تحزب و دسته بندی منتهی می شود، دوری گزیند.

به رسمیت شناختن مسلمانان با تلاش برای عدم انکار آنان

تلاش برای وحدت، یا بر پایه شناخت مذاهب و حرکت در راه تقریب آنها است، یا بر اساس درخواست از سایر مذاهب که خود را ملغی اعلام کرده و پاک سازی کنند و یا بر اساس به رسمیت شناختن طرف مقابل انجام می پذیرد. دعوت به الغای مذاهب در حقیقت دعوت به وحدت نیست و به هیچ وجه به وحدت منجر نخواهد شد، هیچ نوع نزدیکی و تقاربی را هم ایجاد نخواهد کرد. مهم، به رسمیت شناختن سایر مذاهب با همه خصوصیات آنها و اعتراف به اسلامی بودن آنهاست. همان راهی که در تقریب مذاهب منسوب به اشعری پیموده شد و وحدت بین مذاهب سنی نام گرفت. همین شیوه باید در روابط بین این مذاهب و مذاهب اسلامی غیر اشعری حاکم گردد. این یکی از هدف های بزرگی است که باید مورد اهتمام همه تلاشگران اجتماع و تقریب عمومی اسلامی قرار گیرد. از سوی دیگر ملاحظه می شود که موانع فرهنگی، معرفتی و آموزشی مذاهب اسلامی نسبت به یکدیگر در حال فروکش کردن است و حلقه گوشه گیری و عزلت فرهنگی به سوی شکسته شدن و نابودی به پیش می رود و نیز ملاحظه می شود که پیوندهای فکری و فرهنگی بین رهبران فکری و فقهی مذاهب در حال رشد و تکامل است. این رویکرد صحیحی به تعمیق شعور به وحدت و وابستگی به امت اسلامی است که احساس جدایی را از بین برده و شعور به تکامل را رشد می دهد.

مشکل تبشیر در داخل جوامع اسلامی

مهم آن است که از تبشیر یا تبلیغات مذهبی در داخل اسلام و تلاش برای دعوت پیروان مذاهب اسلامی به ترک مذهب خود و پیروی از مذهبی دیگر به شیوه ای تبشیری خودداری کنیم؛ زیرا تکامل فرهنگی از راه تلاش های اغواگر و تحریک آمیز به دست نخواهد آمد تنها راه حصول آن اقناع، افزایش آگاهی و تکامل است.

بنابراین باید در همه مؤسساتی که بر پایه اندیشه تبشیری و تبلیغات مذهبی بوجود آمده اند، تجدیدنظر کرد. این مؤسسه ها، چه با اهداف علنی و آشکار فعالیت کنند و چه با شعارهای فریبنده و پوشش دار، به گونه ای نابودگر، سد راه تقریب و وحدت اند که نشانه های آن را هر از گاهی مشاهده می کنیم. تشکیل جمعیت وحدت و تقریب بین مذاهب اسلامی به منظور ارتباط با مراکز فقهی و فکری در جوامع اسلامی و پیش از همه، الازهر شریف از همه راه های ممکن مستقیم تر است تا این جمعیت بتواند به آن اقدام کند.

بر مبنای این سند تأسیسی، جمعیت وحدت و تقریب باید مجله ای جهانی به زبان های زنده دنیا، به ویژه زبان های اسلامی، عربی، فارسی، ترکی و اردو انتشار دهد که به نشر عقیده وحدت و اندیشه های تقریب بین مذاهب، تأسیس جمعیت های هم سو، تعیین نمایندگانی در مناطق مختلف دنیای اسلام، دعوت به کنفرانس های علمی - تحقیقاتی پیرامون مسائل کلی وحدت، کنفرانس ها و سمینارهای تخصصی پیرامون مسائل مشخص، اولویت دار و مهم و سمینارهای فوق العاده و مرتبط با وحدت اسلامی بپردازد.

یکی از مهم ترین اهداف این جمعیت، تلاش در راه گشایش فقهی بین مذاهب اسلامی، در سطح تحقیق و اجتهاد است. به این دلیل این جمعیت سعی می کند دانشکده های الاهیات و مراکز آموزش عالی در جهان اسلام را به تدریس جدی همه مذاهب بر اساس فقه و اصول فقه مقارن، تشویق کند و هر امری را که به تعمیق پیوند وحدت و احساس همبستگی از یک سو و پذیرش متقابل مسلمانان نسبت به یکدیگر و گفت و گوی بین آنها، با تکیه بر عناصر مشترک فیمابین از سوی دیگر، کمک می کند ترویج نماید.

معنای وحدت

از امور اساسی که باید به آن آگاهی داشت، این است که دعوت به وحدت به معنای الغای کلی یا جزئی مذاهب نیست. ما به «اسلام بدون مذهب» فرا نمی خوانیم همچنان که به معنای محو خصوصیات مذهبی با ادغام مذاهب در یکدیگر یا تلفیق بین آنها نیست. وحدت اسلامی این نیست که یک مذهب خصوصیات خود را به منظور همانندی با سایر مذاهب فراموش کند. معنای صحیح وحدت و تقریب آن است که بر عناصر ثابت، کلی و مشترک عقیدتی و فقهی، به عنوان پایه امت تأکید کنیم، تنوع مذهبی موجود را در چارچوب وحدت ملاحظه نمائیم، در این صورت اختلاف اساسی ایجاد نخواهد شد.

باید بر این نکته تأکید بورزیم که اختلافات بین اهل سنت و شیعیان، از جنس اختلافات بین مذاهب اهل سنت در میان خودشان و از جنس اختلاف بین فقهای هر یک از مذاهب با یکدیگر است. مثل اختلاف بین خود فقهای شیعه، ما اختلافات فقهی و اصولی را در شیوه های استنباط و اجتهاد می بینیم و این گونه اختلاف در استنباط، در هر یک از مذاهب، شاید نزدیک یا مشابه و حتی مساوی با اختلافات بین مذاهب گوناگون باشد. بنابراین نمی توان مجرد اختلاف در شیوه اصولی با فقهی را انگیزه ای برای اخلال به اصل وحدت برشمرد.

متن کامل پیش نویس در کتاب «تعدد مذاهب»، فصل اول، گردآوری جلال میرآقایی




نظرات کاربران