برخلاف بسیاری از پیغمبران مانند لوط و صالح و یونس و غیره که دعوت و رهبری محلی و قومی داشتند، می بینیم ابراهیم(ع) پیغمبر «بی وطن» کامل و خالی از هر گونه رنگ نژادی و کشوری بوده...
مهندس مهدی بازرگان
اتحاد مثلث
هر جا که در قرآن صحبت کعبه و ابراهیم در میان می آید مترادف و غالبا ذکری هم از ناس می شود. یک اتحاد مثلث و ارتباط صمیمانه مابین مردم، خانه کعبه (یا حج) و حضرت ابراهیم (ع) برقرار است. چند مورد را ذیلا نمونه می آوریم:
خود سوره حج که بیش از هر سورۂ قرآن خطاب به مردم و نام مردم را دارد.
سوره ابراهیم که با «کتاب أنزلناه إلیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور...». شروع می شود و آیات ۳۵ تا ۳۷ آن چنین است:
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعْبُدَ الْأَصْنَامَ (35) رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ ۖ فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی ۖ وَمَنْ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ (36) رَّبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ (37)
و همینطور در آیاتی از سوره های آل عمران: قُلْ صَدَقَ اللَّهُ ۗ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (95) إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِینَ (96) فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِیمَ ۖ وَمَن دَخَلَهُ کَانَ آمِنًا ۗ وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا ۚ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ (97)
بقره: وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی ۖ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ (124) وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى ۖ وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ (125)
مائده: جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَامًا لِّلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْیَ وَالْقَلَائِدَ...(97)
ملاحظه می کنید که ابراهیم دلسوز مردم است، خداوند او را پیشوای مردم قرار می دهد، خانه کعبه برای مردم ساخته می شود، ابراهیم تمایل دلهای مردم را طلب می کند و سفر به خانه، دِین مردم در برابر خدا می شود.
در سرگذشت و در توصیف و تجلیل هیچ یک از پیغمبران این چنین عنایت مطلق و کلی به مردم و انسانها نشده است. بر خلاف موسی(ع) که مأموریت نجات و خلاصی قوم خود را از دست فرعون داشت و هدایت و تعلیماتش متوجه بنی اسرائیل بود و برخلاف بسیاری از پیغمبران مانند لوط و صالح و یونس و غیره که دعوت و رهبری محلی و قومی داشتند، می بینیم ابراهیم(ع) پیغمبر «بی وطن» کامل و خالی از هر گونه رنگ نژادی و کشوری بوده، ترک پدر و قوم و دیار می نماید و می گوید:
«إنی ذاهب إلى ربی سیهدین».(صافات/99) قسمتی از خانواده اش را در جائی سکنی می دهد که نه مزرعه و محصول دارد و نه مالک و ساکن، مع ذلک برای فرزندش و خانه و شهری که ساخته می شود انواع ثمرات و عواطف را می خواهد.
ابراهیم(ع) از مردم شهر خود رو به خدا می آورد. خدا هم ابراهیم را برای پیشوائی و هدایت به مردم جهان بر می گرداند. خانه ای را که به نام و برای او ساخته شده است با امنیت و برکت و حرمت، قباله مردم می نماید.
ابراهیم در موقع بنای خانه به درگاه خدا دعا می کند :«رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ ۚ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ».(بقره/129)
قرنها و قرنها می گذرد و این دعا در همان شهر، در همان امت و ذریه ابراهیم از نسل اسماعیل و در میان مردمی ترین مردم یا توده بیسواد، پیغمبری برانگیخته می شود: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ». (جمعه/2)
به پیغمبری که از میان عامیان مردم برانگیخته شده است دستور داده می شود پیرو ملت و آیین ابراهیم یعنی اسلام باشد و تکیه و توجهش روی مردم برود: «قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا...».(اعراف/158)
پرچم وحدت
به پیغمبر برخاسته از توده مردم گوشزد می شود که مردم امت واحدی هستند (کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً...)، جهل و ستم و تعصب سبب اختلاف و دشمنی ها شده است. تو باید پرچمدار وحدت و اتحاد مردم، از هر نژاد و ملت و مذهب و مسکن که باشند، گردی و آن را بالاخره عملی سازی.
از مأموریتهای خاص پیغمبر اسلام(ص) و از امتیازات قرآن و از منظورهای حج همین امر مبارزه و محو تفرقه و تشتت یا تعصب و ملیت پرستی است و سیر به سوی ملت و دولت واحد انسانی (یا به تعبیر دیگر خدائی).
درست است که در عقیده خدا پرستی و توحید اساس برادری و شرط لازم برای تشکیل دولت واحد خوابیده است و این عقیده را ادیان آسمانی دیگر پیش از اسلام اعلام نموده بودند اما:
اولا، توحید خالص تبدیل به شرک و تثلیث و انحصار طلبیها گردیده بودند.
ثانیا، همان اختلافهای در شرایع و احکام و در مظاهر ادیان، خود سبب دوگانگیها و دشمنیها می شد.
می دانیم که یهودیها و مسیحیها در برابر هم ایستاده بودند و حتی فرق مختلف مسیحی با یکدیگر چه در زمان بعثت پیغمبر اسلام و چه در قرون متمادی آینده دائما در جنگ و ستیز بودند.
منبع: مجموعه آثار مهندس بازرگان، ج9، صص205-208