در حال بارگذاری ...

آفت «امحاء و تدوین» بیشتر خاص جدال گران مذهبی متعصب شیعی و آفت «امحاء و تطهیر» بیشتر مختص جدال گران مذهبی متعصب سنی است که هر دو گروه تاریخ اسلام را به میل خود رفو می کنند.

دکتر محمدحسین امیر اردوش

متاسفانه عرصه مجادلات مذهبی در تاریخ اسلام، جدای دیگر آفاتش، گرفتار دو آفت بزرگ است که این کمینه یکی را آفت «امحاء و تدوین» و دیگری را آفت «امحاء و تطهیر» نام گذارده ام. مدت هاست که قصد نگارش نوشتاری بلند در خصوص این دو آفت  را دارم. باشد که خداوند همت و فرصتی ارزانی نماید که این مقصود به مقصد رسد. لیک مناسب دیدم که تا فراهم آیی همت و فرصت  که احتمال هست فراهم نشود، به این نوشتار کوتاه بسنده گردد.

آفت «امحاء و تدوین» بیشتر خاص جدال گران مذهبی متعصب شیعی و آفت «امحاء و تطهیر» بیشتر مختص جدال گران مذهبی متعصب سنی است که هر دو گروه تاریخ اسلام را به میل خود رفو می کنند.

گروه نخست هر آنچه از تاریخ اسلام  را که خوش آیندشان نباشد و با باورهایشان موافق نیست را امحاء نموده و حکایت جدیدی را تدوین می کنند. برای مثال این تدوین گران حضرت خدیجه(ع) را هنگام ازدواج با پیامبر(ص) باکره دانسته و پیشینه ایشان را بالکل دگرگون می سازند، حتی فرزند ایشان از شوی نخستین از دو شوی سابقشان (ابی هاله هند بن زراره تمیمی) که هند نام داشت و در رکاب امام علی(ع) در نبرد جمل به شهادت رسید را منکر شده و یا خواهر زاده ایشان می نمایند. گاه دختری جز حضرت فاطمه زهرا(ع) برای پیامبر(ص) نمی شناسند و منکر سه دختر دیگر ایشان می شوند تا افتخار دامادی و لقب ذوالنورین را از عثمان بستانند. گاه ابوبکر را یار ناهمراه غار پیامبر می شناسانند و گاه مدعی می شوند اویی که با پیامبر در غار بود، ابوبکر بن ابی قحافه نبود و کسی دیگر بود. ازدواج پیامبر(ص)  با عایشه و حفصه را از سر ناچاری می نمایانند و ازدواج ام کلثوم دخت امام علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(ع) را تکذیب کرده و گاه می گویند که وی جنیه ای بوده از یمن و گاه می گویند ربیبه‌ی خانه امام علی بوده و اصلاٌ منکر دختری از آن دو بزرگوار به نام ام کلثوم می گردند. با فرو گذاردن آیات و روایات و وقایع مسلم تاریخی در باره جان فشانی های یاران پیامبر برای اسلام، داستان های بی مایه ای چون "صحیفه ملعونه" تدوین می کنند. نمونه های بسیاری از این دست حکایت های مسخره امحا و تدوین برای رفو گری تاریخ اسلام به میل این گروه می توان جست که بماند برای آن نوشتار محتمل الحدوث. ان شاء الله.

گروه دوم نیز هر آنچه از تاریخ اسلام خوش آیندشان نیست و با باورهایشان موافق نمی باشد را امحا نموده و نقش آفرینان را تطهیر می کنند. به مانند آن که می گویند خالد بن ولید قصد کشتن مالک بن نویره را نداشت و چون هوا سخت سرد بود گفت: «ادفئوا اسراکم»؛ اسیرانتان را گرم کنید، گماشتگانش پنداشتند که فرمان به کشتن اسیران داده است زیرا که " ادفاء" در گویشی از عربی معنای کشتن می داد و با این وجود از تطهیر خالد در گرم کردن خود با ام تمیم  بیوه مالک در همان شب در می مانند. یا شواهد مسلم تاریخی را امحا می کنند و ده ها توجیه عجیب و غریب می نمایند تا تمامی حکایاتی که به شورش مدینه و قتل خلیفه سوم راشد و برپایی جنگ جمل و تبعات آن بیانجامید را تقصیر یک یهودی یمنی به نام ابن سبا بیاندازند. نقشی که ایشان به گردن ابن سبا انداخته اند، بیشتر از تمامی مساعی مزدوران اینتلیجنت سرویس، سیا، کا. گ. ب. و موساد علیه مسلمین تاثیرگزار بوده است و متوجه نیستند  که برای تطهیر شخصیت های نقش آفرین در این حکایات، به شعور تمامی اهل البیت(ع) و صحابه(رض) توهین می کنند. گویی بزرگان صدر اسلام عروسک های خیمه شب بازی اند که این یهودی یمنی آنان را هر گونه که می خواست می چرخاند و تمامی مسلمین، کودکان داستان فرنگی "نی نواز هاملن" اند که با موسیقی نی جادوگری، بی اختیار دنبال او راه افتاده اند. معاویه را در قضیه استلحاق زیاد چنین تبرئه می کنند که حدیث «الولد للفراش و للعاهر الحجر» را نمی دانسته است و گاه با دست آویزهایی بی مایه تا تطهیر یزید از فاجعه کربلا پیش می روند و از این دست داستان های شرم آور امحاء و تطهیر برای رفو گری تاریخ اسلام به میل این گروه بسیار بافته شده است که بماند برای آن نوشتار محتمل الحدوث. ان شاء الله.

منبع: وبلاگ «لگدکوب خیال»




نظرات کاربران