اگر اسلام و تشیع برای زندگی برنامه دارند و اگر قرائت ما از دین یک قرائت حیات بخش است، باید لوازم حیات را هم مراعات کرده باشد. یکی از لوازم بدیهی حیات حفظ حرمت دیگران و احترام به آنان است.
اولین جلسه از سلسله نشستهای وحدت با موضوع تراث شیعه و وحدت اسلامی، موانع و راهکارها برگزار شد و در این جلسه جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر رفیع پور به نکات ذیل اشاره کردند:
آیات و روایات سفارشهای فراوانی درباره تعامل صحیح با اهل سنت دارند که به راحتی نمی توان از کنار آنها عبور کرد. آیه ای مثل «ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم» مساله ای عقلانی را بیان میکند که حتی مخالفین وحدت هم به آنها اذعان دارند.
انتظار ما از اسلام و تشیع چیست؟ آیا اینها برای زندگی و حیات و پیشرفت سخن و رهنمودی دارند یا اساسا درباره حیات و زندگی سکوت کرده و نظری بیان نمیکنند؟ اگر اسلام و تشیع برای زندگی برنامه دارند و اگر قرائت ما از دین یک قرائت حیات بخش است، باید لوازم حیات را هم مراعات کرده باشد. یکی از لوازم بدیهی حیات حفظ حرمت دیگران و احترام به آنان است.
اگر قرائت ما از دین یک قرائت حیات بخش باشد، آن نصوصی که در راستای وحدت و تقریب است در چشم و کلام ما برجسته میشود. اگر حیات طیبه ای که قرآن وعده داده را قائل باشیم دیگر میبینیم با فحش و دعوا این حیات طیبه حاصل نمیشود.
اگر در مواجهه با متون و نصوص متفرقه مبنای ترجیح نداشته باشیم دچار سردرگمی میشویم. زیرا میبینیم در حدیث امام گاهی به شدت منع از توهین به مقدسات فرموده و در جایی مثلا دستور به لعن کرده! خب کدام را بگیریم؟ اینها از مبانی بحثهای وحدت وتقریب است. شما قبل از ورود به بحث وحدت باید یکسری اصول و مبانی و حجیت آنها را پذیرفته باشید. اگر آن اصول را پذیرفتید در این نصوص متفرقه دچار سردرگمی نمیشوید.
به مناسبت میلاد امام رضا علیه السلام این روایت را از کتاب عیون اخبار الرضا(ع) نقل میکنیم. روایت در جلد اول عیون باب28 حدیث 63 میباشد که مفصل است و ما قسمتی از آن را اینجا بیان میکنیم... مخالفین ما سه دسته روایت را درباره ما جعل کرده اند؛ اول احادیث غلو است، دوم روایاتی که جایگاه مار ار کوتاه و کم میکند و سومین دسته روایاتی است که از زبان ما توهین به دشمنان مارا بیان کرده است (تا ما را در بین مردم خراب کنند و مردم بگویند که ما به مقدسات آنها توهین کرده ایم). وقتی مردم روایات غلو را بشنوند شیعیان ما را تکفیر کنند و وقتی روایات تقصیر را بشنوند آنها را باور کرده و در حق ما کوتاهی میکنند و هنگامی که توهینها و دشنام به دشمنان به اسم را از ما میشنوند مارا دشنام میدهند، خداوند میفرماید «وَلا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ»... از آوردن این آیه در این روایت استفاده میشود که نباید کاری کرد که به هیچ یک از مقدسات توهین شود، هرچند آیه درباره خداوند بیان شده است. بر اساس این روایت هرجا غلو یا تقصیر یا مثالب اعدا بود باید بررسی مضاعفی کرد که آیا درست است یا خیر؟ و فرقی نمیکند که سنی آن حدیث را نقل کرده باشد یا شیعه.
بحث اصلی بنده این است که آیا ما میخواهیم یک قرائت حیات بخش از تراث شیعه داشته باشیم یا میخواهیم قرائتی داشته باشیم که منتهی بشود به نابودی شیعه؟ مثلا بگوییم ما اصلا کاری نداریم که این روایت منجر به نابودی شیعه میشود یا نه! اگر سند درست بود میپذیریم و دیگر کاری به عواقب آن نداریم...این مساله ای اصولی است که در بحث مقاصد الشریعه قرائت ما از شریعت قرائتی حیات بخش است یا نه؟ ما کاری نداریم که مردم میتوانند با این احکام زندگی کنند یا نه! حضرت امام در نامه ای که در پاسخ به آقای قدیری نوشته اند که در جلد آخر صحیفه آمده میفرمایند این فقهی که شما در حوزه ها میخوانید بدرد بادیه نشین ها میخورد و بدرد شما نمیخورد...
بنابر آیات قرآن و روایات ما میابیم که دین قرائتی حیات بخش دارد و وقتی این را پذیرفتیم روایات تقریبی و روایاتی که توصیه به زندگی مسالمت آمیز میکنند برایمان جایگاه مهم و ویژه ای پیدا خواهد کرد. و در مقابل متاسفانه قرائتی وجود دارد که میکوشد تا شیعه را در جهان اسلام منزوی کند.
نکاتی درباره کارهای تقریبی:
- برای جا انداختن مساله تقریب نیازمند تولید یک ادبیات فراگیرهستیم. نیاز نیست حتما تولید مطلب جدید کنیم، بلکه باید با تکرار و انتشار گسترده همان سخنان و توصیه های وحدتی سعی کنیم این گفتمان را در حوزه و دانشگاه و جاهای دیگر و حتی بین عموم مردم جامعه گسترش دهیم.
- باید کار را بصورت گروهی انجام دهیم و ارتباطهایمان را با سایر کسانی که دم از تقریب میزنند تقویت کنیم.
- ارتباط علما و فضلای تقریبی باید با علمای غیرتقریبی تقویت شود. کسیکه تقریب با اهل سنت را میخواهد باید تقریب با شیعه را ابتدا تقویت کند. ما بعنوان شیعه داریم دم از تقریب میزنیم و وقتی از بین شیعیان طرد شویم دیگر با چه عنوان و هویتی میخواهیم تقریب کنیم؟! برخی از مخالفین تقریب فکر میکنند کسانی که از تقریب دم میزنند بدنبال مصالحه و کم رنگ کردن هویت شیعی هستند، درحالیکه اینگونه نیست و اگر قرائت ما از تقریب قرائت آیت الله بروجردی و امام و رهبری است، اینها این را نمیگویند. چهره هایی که ما از شخصیتهای تقریبی داریم بسیار چهره های ممتازی بودند مانند امام موسی صدر، قله های ما تقریبی بودند.
- کسانی که میخواهند کار تقریبی کنند باید باسواد و ممتاز شوند تا بتوانند حرف برای گفتن داشته باشند وحرفها و نظراتشان در محافل و مجالس قابل اهمیت باشد.
-اهالی تقریب باید در مجالس و محافل حضور پررنگ داشته باشند و این حضورشان تاثیر خواهد داشت. متاسفانه حضور اهال تقریب در محافل و همایشهای بین المللی کم رنگ است و متاسفانه علمای ما علمای کم تحرکی هستند! اهالی تقریب باید پر سفر باشند و چمدانهایشان همیشه بسته باشد. اینکه توقع داشته باشیم از قم حرفهای مارا بشنوند و تاثیرگذار باشیم توقع واقعی نیست، بلکه باید حضور داشت در مجالس و محافل آنها.
پرسش و پاسخ:
*آیا اینکه فرمودید ما برخی از تراث را رد میکنیم و ترجیحمان با روایات دیگر میشود، از باب حکم ثانوی این روایت را کنار میگذارید یا خیر؟
- خیر بنده نظرم حکم ثانوی نیست هرچند عده ای از این باب با آن روایات برخورد میکنند و از باب ضرورتها میگویند که الان زمان بیان این دسته از روایات نیست، اما بنده میگویم اساسا اگر ما مقاصد را درست استخراج کنیم و فهم ما از مکتب درست شود برایمان واضح میشود که خیلی چیزها اصلا درست نیست! برخی از آموزه ها اصلا درست نیست و اگر بوده برای زمانی خاص و افرادی خاص و شاید منحرف بوده و از آموزه های جاودان دین نیست که الان اجرا نکنیم و بگوییم به حکم ثانوی انجام نمیدهیم. ما از ابتدا اشتباه برداشت کردیم که هرچه در روایت بوده را فکر کردیم حکم اولی بوده، بعدها که متوجه ضرر آن شدیم با حکم ثانوی آن را کنار گذاشتیم، آن چه حکم اولی بوده که چند سال محدود اجرا شده و بعد تا ابد حکم ثانوی آنرا اجرا میکنیم. این نشان میدهد که در فهم حکم اولی آن دچا اشتباه بوده ایم!
*آیا روایاتی که شیعیان را توصیه کرده که به عیادت و تشییع جنازه و نماز اهل سنت بروند از باب تقیه بوده یا اعتقاد اهلبیت(ع) بر این بوده است؟
در اینجا دو نظر داریم. عده ای از علما قائل اند که بیشتر اینها بخاطر تقیه خوفیه بوده است و عده ای میگویند نه، این خودش بخاطر اصل معیشت و معاشرت است. ما روایت صحیحه در وسائل الشیعه داریم که «من صلی خلفهم کان کمن صلی خلف رسول الله(ص)». خب این روایت صحیحه است و بنده یکبار در مدینه به دوستی میگفتم که الان این نمازی که ما پشت سر امام جماعت اینجا میخوانیم از نمازی که پشت سر آیت الله بهجت در قم میخوانیم با فضیلت تر است. این خیلی روایت عجیبی است. خب این روایت صحیحه است ولی آقایانی که اینها را تقیه خوفیه میگیرند میگویند باید حمد و سوره را خودت بخوانی یا نمازت را بعدا اعاده کنی، درحالیکه نماز پشت سر پیامبر(ص) که اعاده نمیخواهد. میفرماید مانند نماز خواندن پشت سر پیامبر(ص) است، این قدر شیعیان را ترغیب کرده اند که در نماز اینها شرکت کنند. البته مساله اجتهادی است و شاید حتی عالمی تقریبی هم بگوید فتوای بنده این نیست، سند یا دلالتش مثلا مشکل دارد.