رسانه ملی بغیر از هفته وحدت برای وحدت و نزدیکی بین شیعیان و اهلسنت و رفع سوتفاهم ها چه کرده؟ بغیر از پخش همایشها و نشان دادن اهلسنت بعنوان زینت المجالس شیعیان در ایام وحدت چه اقدامی داشته است؟
محمد صمصامی
دوباره از آنتن صدا و سیما با قصد و بدون قصد به مقدسات اهل سنت توهین شد! اینبار هم مثل دفعات قبل از طرف حاکمیت این عمل برهم زننده وحدت مسلمین، محکوم شد. البته به برکت قدرتی که رسانهها به اهلسنت دادند، از قبل بهتر توانستند مطالبه کنند و صدای خودشان را به جامعه برسانند. و لذا محکومیتها کمی جدیتر و خشنتر شده بود.
تصور مدیران رسانه و البته بالاتر از رسانه، حتما این است که با این اقدام چنان محبوبیتی در دل اهلسنت پیدا کردیم که تا آخر عمرشان باید بدهکار این اقدام ما باشند!
اما کافی است چرخی در شبکههای اجتماعی بزنید تا متوجه شوید که اهلسنت خیلی هم از این اقدام قهرمانانه ما، شگفت زده نشدند. نه اینکه کار کوچکی کرده باشیم؛ سابقه خرابی داریم.
اتفاقات تلخ در صدا و سیما کم رخ نداده است: برنامهی دورهمی مهران مدیری که به صحابه توهین شد، برنامه شبهای آسمانی که عقائد اهلسنت به اسم وهابیت در آن نقد شد و در همین برنامه و برنامه شهر یا کریم از متشیعین دعوت شد، البته با همه این اتفاقات برخورد شد. اما چرا همیشه اهل سنت این لطفهای ما را فراموش میکنند؟!
مشکل اینجاست که وقتی مخاطب اهل سنت خودش را بعنوان یک سنی مخاطب رسانهی ملی و استانی نمیبیند، طبعا نمیتواند مقایسهای بین آنهمه خوبیهای رسانه ملی -که ندارد- با یک خطای اتفاقی بکند و در نتیجه از این خطا چشم پوشی کند.
مسئله این است که اهل سنت با اقتضائات مذهبی خودشان در صدا و سیما جایگاهی ندارند و هرگونه نشان دادن نمادها و رفتارهای دینی اهل سنت بعنوان یک تابوی نانوشته در رسانه ملی مطرح میشود.
اهل سنت برای مطلع شدن از وقت اذان، ابتداییترین خواسته دینی، نمی توانند از صدا و سیما استفاد کنند. بله بعد از حضور رهبری در کردستان و با دستور ایشان اذان اهل سنت پخش شد، البته آنهم نه پنج وعده، بلکه فقط سه وعده به افقی که اهل سنت قبول دارند. اما استانهای دیگر که اکثریت اهل سنت در آنجا زندگی می کنند چه؟ حتما باید رهبری به آنجا هم سفر کنند؟
شکی نیست که باید با توهین کنندگان مقابله کرد. اما اگر قصد ما توجه به مخاطبان اهلسنت است، لازم است به آنها بعنوان مخاطبانی مثل دیگر شهروندان نگاه شود. برای آنها برنامه سازی شود، از هنرمندان آنها استفاده شود، در ایامی بغیر از ایام خاص به آنها پرداخته شود و... از طرفی مخاطب شیعه را با این شهروندان ایرانی که مذهبشان با اکثریت تفاوت دارد، آشنا کند.
رسانه ملی بغیر از هفته وحدت برای وحدت و نزدیکی بین شیعیان و اهلسنت و رفع سوتفاهم ها چه کرده؟ بغیر از پخش همایشها و نشان دادن اهلسنت بعنوان زینت المجالس شیعیان در ایام وحدت چه اقدامی داشته است؟
چقدر برنامه و سریال ساخته ایم که شخصیتهای آن اهل سنت با بروزات مذهبی خودشان باشند؟ که شیعیان این رفتارهای اهلسنت را ببینند و برایشان دست بسته نماز خواندن اهل سنت چیز عجیبی نباشد، تا وقتی دست بسته نماز خواندن فلان داعشی را میبینند به کل اهل سنت نسبت ندهند! تا ببینند اهل سنت هم مثل بقیه شهروندان زندگی می کنند و... هنوز که هنوز است با وجود رسانه های جدید، مردم شیعه شهرهای مختلف تصور مثبتی نسبت به استان های سنی نشین ندارند و رسانه ملی کار مثبتی که تولید نمی کند هیچ، تخصص خاصی هم در برجسته کردن اتفاقات تلخ مانند کشف مواد مخدر و درگیریهای مسلحانه از استانهای مذکور دارد.
آیا تابحال شده رسانه برنامه ای برای کودکان بسازد، که بچه هایمان یاد بگیرند در کشوری زندگی می کنند که 11 درصد جمعیتش را اهل سنت تشکیل می دهند که مناسک و مقدسات خاص خودشان را دارند؟ در جواب این مطالبه، یکی از مسئولین صدا و سیما پاسخ داد: این خودش ضریب دادن به مذهب است، برای کودک شیعه ای که شاید تا آخر عمرش یکی سنی را نبیند و رفتاری وحدت شکن از خودش بروز ندهد، چه لزومی دارد در مورد این مساله صحبت کنیم؟ آن موقع به او گفتم که از یک مسئول رسانه اینگونه سخن گفتن بعید است! حالا این اتفاق در یکی از هیئت های تهران رخ داد که شاید می توان به جرات گفت 90 درصد آنها تا آن لحظه یک سنی را هم ندیده بودند...