این مناظرات ولو با پیشفرض عدم وجود هرگونه قصد و نیتی سوء، ذاتا از مبانی علمی و اخلاقی مناظرات بدور هستند و اگر بتوانند ولو بفرض محال مبانی اخلاقی و علمی را مراعات کنند، اثرات سوء اجتماعی از خود بر جای می گذارند
سرباز روح الله رضوی
تاریخ گفتگوها و مناظرات میان علمای فرق و مذاهب مختلف اسلامی به قدمت خود تاریخ اسلام است. اختلاف نظرات تاریخی، اعتقادی و فقهی بطور طبیعی بستر شکل گیری جلسات گفتگو و مناظرات علمی بوده است که هرچند بسیاری از این مناظرات فی مابین علمای مناظره کننده باقی مانده اند، لکن نمونه هایی از این مناظرات در تاریخ ثبت شده است و حتی برخی از آنان در قالب کتاب، طبع و نشر یافته اند. قرار گرفتن پایه های این مناظرات تاریخی بر «علم» و «اخلاق» باعث شد تا نمونه هایی از این مناظرات تبدیل به مصادیقی ارزنده از «جدال احسن» و تلاش برای دستیابی به حقیقت در عین حفظ اخوت اسلامی و بدون بروز تنش های مذهبی در اجتماع شوند.
با ظهور عصر ارتباطات و فناوری اطلاعات این تعامل مذهبی میان فرق اسلامی وجوهی جدید یافت. این عصر، عصری بود که طرفین مناظره می توانستند تنها با اختلاف زمانی کسری از ثانیه آنچه را با یکدیگر به بحث می گذاشتند، به گوش میلیون ها مسلمان و غیر مسلمان دیگر برسانند و طبیعی بود که چنین امکانی در گام نخست برای طرفین، بسیار جذاب و تاثیرگذار بنماید و چه بسا که بسیاری را به این فکر کشاند که شاید بتوان از این طریق، قرن ها اختلاف را برای همیشه از میان جامعه ی اسلامی ریشه کن کرد؛ این تصور زمانی تقویت یافت که چنین مناظراتی در شبکه های تلویزیونی با استقبالی بی نظیر از سوی مخاطبین مواجه شد. لکن حقیقت آن است که فناوری اطلاعات تفاوتی بنیادین را در فضای مناظرات مذهبی ایجاد کرد و نتایجی کاملا معکوس از آنچه در ابتدا تصور می شد از خود بر جای گذاشت. در ادامه تلاش می شود تا به وجوهی از این اختلافات بنیادین اشاره شود.
باز شدن پای طرفی جدید در مناظرات
مهمترین تفاوت در فضای مناظرات جدید، به میان آمدن پای طرف سوم است؛ تاکنون مناظرات مذهبی میان دو طرف صورت می پذیرفته است اما اکنون طرف سومی نیز ـ که همان مخاطب عام است ـ با بهره گیری از فناوری اطلاعات میتواند در جریان مناظره حضور یابد. در این شرایط هر کلام و سخنی که یکی از طرفین مناظره بر زبان جاری میسازد دیگر تنها به گوش طرف مقابلش نمیرسد، بلکه میلیونها انسان سامع این سخنان هستند و بسیاری از این مخاطبین نیز می توانند با توسعه فناوری اطلاعات ـ تماس تلفنی، ارسال پیامک و ... ـ نقشی فعال در این مناظرات ایفا کنند. ورود طرف سوم در جریان مناظره باعث شد تا دو پایهی اساسی مناظرات یعنی «علم» و «اخلاق» به خطر بیفتد؛ به گونهای که بعضی اوقات برای حفظ حداقل های اخلاقی و علمی مناظره، طراحان چنین مناظراتی ناچار شدند تا طرف چهارمی را نیز تحت عنوان «مجری» به میانه مناظره بکشانند که نقش داور را برای طرفین ایفا کند! چنین فضایی بیش از آنکه شبیه یک بحث علمی میان علمای مذاهب اسلامی ـ آنگونه که در طول تاریخ بوده است ـ باشد، به مسابقه ای در برابر تماشاچیان و با حضور داوری می ماند که مسوول حفظ قوانین بازی است.
مناظره برای رسیدن به حق یا ابزاری برای سرکوب مخالف؟
در شرایطی که طرفین مناظره بدور از عامه مردم اقدام به بحث و بررسی اختلافات فی مابین میکردند، عامل و انگیزه اصلی مناظره غالبا «دستیابی به حق» برای طرفین بوده است اما زمانی که پای طرف سوم یعنی مخاطبان عامه نیز به مناظره باز میشود، هر کدام از طرفین مناظره خود را در برابر مخاطبینی میبینند که نیمیشان منتظرند تا طرف مورد نظر در مناظره به پیروزی برسد و نیم دیگر منتظرند تا شکست وی را در مناظره شاهد باشند. طبیعی است که انگیزهی شخص مناظره کننده در چنین فضایی در بهترین حالت، از دستیابی به حقیقت، به حراست از کیان مذهبیاش تقلیل مییابد و البته در مواردی متعدد نیز آنچه ناخودآگاه به میان خواهد آمد حفظ عِرض و آبرو در برابر جمعیت مخاطب است. این عوامل باعث میشوند تا احتمال انحراف از مبانی علمی و اخلاقی در جریان مناظرات تلویزیونی به مراتب بیشتر از مناظرات در فضاهای بسته باشد. از این رو بجای رسیدن به حق، آنچه در مناظرات تلویزیونی انگیزه اصلی و تعیین کننده می شود، «سرکوب طرف مقابل» است.
تجربه مناظرات تلویزیونی میان علمای سنی و شیعه نیز نشان داده است که عملا تحقق مناظرهای بر مبنای علم و اخلاق در برابر دوربینهای تلویزیونی امری شبه محال بوده است. چه بسیار مناظراتی که با ادعای علم و اخلاق آغاز شدهاند اما در کمترین زمانی به تمسخر و استهزا و قطع سخنان یکدیگر و... کشیده شده است.
انعکاسی غیر علمی از مناظرات علمی
با تمام این اوصاف اگر فرض شود که علی رغم شرایط ذکر شده، بتوان مناظرهای را بر مبنای اصول علمی و اخلاق مناظراتی محقق کرد، آیا بازتاب این مناظره علمی در میان جمع مخاطبین نیز همانگونه خواهد بود که در طرفین مناظره بوده است؟ برای مثال اگر یکی از طرفین مناظره با رعایت اخلاق مناظره در جایی اقدام به پذیرش اشتباه خویش در مقابل طرف دیگر کند، آیا مخاطبینی که شاهد چنین مناظرهای بودهاند نیز رعایت این اصول اخلاقی را خواهند کرد یا اینکه مثلا گروه غالب، اقدام به تمسخر و استهزا و تحقیر کردن گروه مغلوب خواهند کرد؟ آیا گروه مخاطبین مغلوب توجه خواهند داشت که پذیرفتن خطا در یک موضوع خاص به منزله خدشه وارد آمدن به دیگر مبانی اعتقادی شان نخواهد بود؟ یا اگر یکی از طرفین مناظره به هر دلیلی ـ اعم از عدم اطلاع، نسیان، خطا و ... ـ در موضوعی قادر به ارائه پاسخ مناسب به طرف مقابل نباشد، تکلیف مخاطبینی که اعتقاداتشان به دلیل خطای طرف حاضر در مناظره مورد شک و تردید قرار گرفته چه خواهد بود؟ می توان دهها موارد از این گونه مثالها ـ که کاملا عینی و واقعی هستند ـ را بیان کرد که روشن میسازد عامه مردم به دلیل عدم آشنایی دقیق با مبانی و ادبیات بحث علمی، به راحتی میتوانند برداشت هایی غیر علمی از مناظراتی کاملا علمی داشته باشند. بواقع عامه ی مردم غالباً به جای آنکه توقعشان از مشاهده ی یک برنامه تلویزیونی یافتن ابعادی جدید از حق باشد، به دنبال مشاهدهی چیره شدن طرف شان در مناظره هستند و برای همین فضای مناظرات در بهترین حالت نیز تنها به «توسعه تنشهای اجتماعی مذهبی» در میان دو طرف دامن خواهد زد، امری که طی سالهای گذشته و در خلال برنامههای از این دست بارها و بارها شاهد آن بودهایم.
این مناظرات ولو با پیشفرض عدم وجود هرگونه قصد و نیتی سوء، ذاتا از مبانی علمی و اخلاقی مناظرات بدور هستند و اگر بتوانند ولو بفرض محال مبانی اخلاقی و علمی را مراعات کنند، اثرات سوء اجتماعی از خود بر جای می گذارند؛ چه رسد به زمانی که این مناظرات پر از طعن و کنایه و تحقیر و بدور از علم و اخلاق، در فضای رسانه ای منتشر شوند!
جای بسی تاسف است که اگر تا به امروز چنین رویکردی از سوی شبکه های مجهول الهویه و مشکوک در سرتاسر دنیا دنبال می شد، اخیرا شاهد فتح باب چنین رویکردی در برخی شبکههای رسمی کشور بودهایم. امید که مسوولین امر با نگاهی عمیق تر نسبت به ابعاد خطرناک چنین رویکردی در میان اجتماع مسلمین، جلوی تکرار چنین خطاهایی را بگیرند؛ چه آنکه چنین رویکردی بجای گسترش حق، یک نقض غرض بوده و این عرصه، عرصه آزمون و خطا نیست.