در حال بارگذاری ...

با ارزیابی های میدانی در مناطق مشترک فهمیده ایم که محتوای مناسب و مورد نیاز توسط مبلغین به مخاطب چه از اهل سنت و چه شیعه ارائه نمی شود. دلیلش هم نبود شناخت دقیق مبلغ از مخاطب ها، دغدغه هایشان و مشکلات بومی شان است.

علی اکبری

مسئله تبلیغ از مسائل بنیادین و اساسی در حیات اجتماعی بشر است تا آنجا که میتوان شرط استمرار این حیات  را تبلیغ دانست. وظیفه ای که رهبران، متفکران، انبیاء و اولیاء در هر عصر و زمانی عهده دارش بوده اند. اما باید پرسید که چه تبلیغی منجر به استمرار حیات اجتماعی میشود و چه تبلیغی مخل این حیات است؟ در یادداشت پیش رو در صدد آن هستیم تا ترسیمی از تبلیغ مطلوب  با تکیه بر آسیب شناسی روش و بینش مبلغان دینی در مناطق مشترک و تلفیقی در غرب کشور داشته باشیم.

هدف از تبلیغ :

تبلیغ یعنی رساندن یک پیام. پیامی که اگر به مخاطب رسانده نشود در زندگی اش دچار مشکل خواهد شد و در جریان حرکت به سوی اهداف دینی که خدای متعال برای او ترسیم کرده به مانع برخورد میکند و از ادامه مسیر بازمی ماند.

در تبلیغ باید الگویی دینی برای مردم تبیین شود تا با تمسک به آن بتوانند به زندگیشان کیفیت بهتری ببخشند. برای انجام این رسالت بزرگ ، مخصوصا در مناطق مشترک مبلغان مذهبی باید به 3 مساله توجه ویژه ای داشته باشند:

محتوای پیام تبلیغی

روش انتقال پیام

ویژگی های خاص مبلغ

محتوای پیام :

پیامی که در تبلیغ قرار است به مخاطب انتقال داده بشود باید براساس نیازهای او، مشکلات فرهنگی-اجتماعی جامعه و هم چنین مشکلات منطقه زیست محیطی اش باشد. 

با ارزیابی های میدانی در مناطق مشترک  فهمیده ایم که محتوای مناسب و مورد نیاز توسط مبلغین به مخاطب چه از اهل سنت و چه شیعه ارائه نمی شود. دلیلش هم نبود شناخت دقیق مبلغ از مخاطب ها، دغدغه هایشان و مشکلات بومی شان است.

متاسفانه ما شاهد هستیم که مبلغان اعزامی به منطقه با اهل سنت معامله‌ی وهابی و ناصبی می کنند ، حتی برخی اوقات از آنان چهره ی ضد نظام میسازند. اثرات منفی این نگاه باعث شده تا بومی های منطقه از اهل تشیع و حتی مردم شهرهای دیگر بدلیل انتقال این نگاه توسط مبلغین از اهل سنت نگاه مثبتی در ذهن نداشته باشند.  روش مناظره و طرح مسائل تخصصی کلامی فریقین در عوام، افزایش جمعیت شیعه در مقابل رشد جمعیت اهل سنت، افراط  و اغراق در بیان واقعیات و توهین به مقدسات اهل سنت، روش های مبارزه با اندیشه سلفی گری و امثاله از مباحثی است که توشه محتوایی مبلغین را تشکیل میدهد. علت این نگاه اشتباه را می توان در 3 مورد نام برد:

1- ورود به منطقه براساس پیش فرض های ذهنی مسموم:

مبلغین ما بدلیل عدم حضور منصفانه در منطقه و کسب اطلاعات از طریق برخی کانال های خاص، توصیفات و تحلیل هایی می گیرند که این توصیفات به تمامه انتزاعی و یا براساس تجربیات فردی تلخی بوده که مشکلات را به همه چیز تسری میدهند. نهادهای رسمی حوزوی و غیر حوزوی، ائمه جمعه و... متکفل این قضیه هستند که متاسفانه بارها شاهد بودیم که خودشان از اهل سنت آنجا چهره ای کریه ترسیم کرده اند. با این حساب نباید توقع داشت که مبلغین با حضور در منطقه احساس امنیت بکنند و حتی با اهل سنت طبق توصیه معصومین(ع) روابط حسنه ای برقرار کنند. سالهای پیش برای اینکه به یکی از دوستان مبلغ اثبات کنم که تصویری غلط از اهل سنت برایمان ساخته اند، پیشنهاد دادم به مرکز شهر برویم جهت خرید تا از نزدیک با مردم آنجا تعامل داشته باشد بلکه تصویر ناامن بودن منطقه و وهابی بودن اهل سنت که در ذهنش نقش بسته بود را مخدوش کنم.

در یکی از فروشگاه ها، فروشنده احترام خاصی به ما گذاشت وفهمید که اهل دیارشان نیستیم. خودش را اهل سنت معرفی کرد و گفت همسرم شیعه است و دوتا فرزند داریم که یکی سنی و دیگری شیعه است  و بعد هم از نوع تعاملات مردم آنجا برایمان گفت. در مسیر بازگشت  هم با تاکسی برگشتیم، در طول مسیر وقتی فهمید طلبه و اهل قم هستیم از ما چند سوال پرسید. یکی از پرسش هایش این بود که آیا واقعا اهل سنت قائل به نجاست و کفر ما هستند؟ آیا باید همه ی آنها را گردن بزنیم چونکه خون ما را مباح می دانند؟ گفتم: خیر اینگونه نیست و توضیح مفصلی برایش دادم. بعد از او پرسیدم چرا این سوال را پرسیدی؟جواب  داد که سال گذشته روحانی در حسینیه ما منبر می رفت و اینها را گفت، ما هم تعجب کردیم که اگر اینگونه است پس چرا با ما وصلت می کنند و یا ما با آنها تعامل و برخورد داریم. این خاطرات نمونه های کوچکی از عدم شناخت مخاطب و نتیجه ی انعکاس منفی آن و نوع محتواهای تبلیغی است.

2- نبود آموزش های لازم در طول تحصیل مبلغین:

در برنامه آموزشی حوزه های علمیه جای واحدهای درسی آشنایی با اهل سنت و مکاتب فقهی، کلامی و طریقتی(حداقل با تمرکز در ایران) نیست و طلاب دینی بعد از سالها تحصیل آشنایی کاملی با مذاهب اهل تسنن پیدا نخواهند کرد، تا حدی که اکثر اوقات دیده ایم که تصور میکنند اهل سنت اصلا محب اهل بیت(ع) نیستند و یا همه را معتزلی می بینند. این خلا آموزشی حتی در موسسات تبلیغی-تخصصی هم جبران نمیشود و لذا دائما شاهدیم که آموزش منبر رفتن و نحوه ی سخنرانی بر دیگر مباحث فکری-نظری غلبه کرده است.

امسال در همایشی که توسط دفتر تبلیغات برای گروه های تبلیغی مناطق مشترک برگزار میشد، شرکت کردیم، سخنران  دوم از جمعی که سالیان سال است در مناطق مشترک رفت و آمد دارند از مکاتب فقهی – کلامی اهل سنت غرب کشور پرسید و کسی پاسخ نداد و ایشان هم به تبیین این مساله ی ابتدایی پرداخت، در آخر هم تقاضا داشت که در این زمینه کتابی بخوانند. بعد از اتمام سخنرانی به ایشان چند مشکل دیگر را نیز در خصوص گروه ها و مبغلین گفتم که پاسخ داد: ما هنوز درگیر یک بحث ساده ی شناختیم که تا حل نشود اولویت به این مباحث نمی رسد.

3- عدم نظارت بر مبلغین:

چه کسی بر کار مبلغین این مناطق حساس و خروجی هایشان نظارت میکند؟ دغدغه ای که توسط نهاد های مسئول مورد غفلت قرار گرفته، و یا اگر نظارتی هم باشد بدنبال گرفتن آمار مستبصرین هستند. وجود ناظر میتواند فیلتری باشد برای جلوگیری از ورود مبلغین غیرآشنا به منطقه و حتی اصلاح تصویرهای غلط ذهنیشان. شاید قابل تصور نباشد ولی حوزه های علمیه طلاب شیعه در منطقه هم دچار این تصویرهای مخدوش شده اند و بنظر میرسد که بصورت خودجوش هم نمیتوانند ناظر و راهنمای خوبی برای مبلغین باشند. وقتی در یکی از حوزه ها رفت و آمدمان را بیشتر کردیم و توانستیم رابطه ای صمیمی ایجاد کنیم، فهمیدیم که دغدغه شان مناظره با اهل سنت است تا حفظ و ایجاد روابط  مسالمت آمیز. حتی در حوزه ای دیگر کتابهای زیادی در حجره های طلاب از مرجع دینی  خاصی  در خصوص ماجرای غدیر  پیدا میشد که بعد از تحقیق و پرسش از طلاب فهمیدیم که هدیه است از طرف دفترمعظم له که توسط مبلغینشان  هرسال قبل از غدیر در منطقه توزیع میشود. در منطقه ای دیگر شاهد بودیم که امام جمعه ای با اینکه در آنجا شیعیان خیلی کمتر از اهل سنت بودند حسینیه ای تاسیس کرده بودند که مِن بعد در آن نماز جمعه و مراسماتی برپا کنند. این در حالی بود که تا قبل از تاسیس حسینیه، شیعیان به مسجد جامع اهل سنت برای اقامه نماز جمعه می رفتند. 

البته باید این مطلب را هم بپرسیم که چه نهادی و یا افرادی مامور نظارت بر کار روحانیت ثابت و نماینده های ولی فقیه در منطقه هستند؟ ماموستایی  که امام جماعت یکی از ارگان های اداری در سنندج بود نقل میکرد: بعد از اتمام نماز برای نمازگزاران اهل سنت دقایقی صحبت میکنم. در یکی از صحبت هایم از معاویه با عبارت رضی الله عنه نام بردم که همین باعث شد من را از امامت آنجا تا یک ماه تعلیق کنند، بدلیل گفتن رضی الله عنه. خب این اعتقاد ماست و چرا باید از بیانش اباء کنیم.

با توجه به برخی آسیب های بیان شده، بنظر میرسد که اگر نکات ذیل را رعایت کنیم بتوانیم حضور صحیح و با محتوای مناسب در منطقه داشته باشیم:

- طلابی که بومی و یا علاقه مند به تبلیغ  بلند مدت  یا کوتاه مدت در این مناطق هستند حتما مطالعاتی کتابخانه ای و میدانی در خصوص شناخت مخاطب و منطقه که رکن اصلی تولید پیام است داشته باشند. مطالعات باید در خصوص مکاتب اهل سنت غرب کشور،  تاریخ تعاملشان با شیعیان منطقه، سابقه ی مبارزه ی با رژیم منحوس شاهنشاهی و حضور در دفاع مقدس و هم چنین مجاهدت های دوره ی معاصر شان باشد.

- از گروه های موفق تبلیغی با سابقه در منطقه کسب تجربه کنند و حتی چند سفر به عنوان همراه و مبلغ یار با آنان به منطقه بروند.

- شناختی کافی نسبت به فرهنگ و آداب و رسوم بومی آنجا پیدا کنند و در خصوص احکام فقهی خاص مربوط به منطقه تسلط داشته باشند.

- با حوزه ی علمیه اهل سنت آنجا ارتباط بگیرند و با مراکز علمی- پژهشی - تبلیغی شان تعامل داشته باشند. حتی به کتاب فروشی هایشان سربزنند و با آثار و تولیدات بروزشان مانوس باشند تا بتوانند  نیاز و مساله مخاطب را درک کنند تا متناسب با آن تولید محتوا کنند و کارهای مشترکی را تعریف و همکاری متقابل داشته باشند.

- با رزمنده های بومی آنجا و ماموستا هایشان ارتباط دوستانه بگیرید تا از طریق انتقال تجربیات و نقل خاطراتشان به شما توصیف دقیقی از مخاطب و منطقه ارائه بدهند.

- نهادهای رسمی اعزام مبلغ در خصوص اعزام سخت گیرانه تر عمل کند، و از مبلغین خودجوش در منطقه برای تولید محتوای مناسب تبلیغی با عنوان ره توشه و هم چنین اعزام مبلغ استفاده کنند.

- نهادهای رسمی از مبلغین بجای گرفتن گزارش تصویری و  حرف های کلی  صرف تقاضای جدی بکنند تا در خصوص تجربیات میدانی شان و هم چنین توصیف و تحلیلشان از منطقه  گزارش بدهند و برای اعزام های بعدی طرح و برنامه ارائه بدهند.




نظرات کاربران