مسلمانان به دو گروه بزرگ سنی و شیعه تقسیم شده اند. با اینکه دو گروه به خدای یکتا و به رسالت محمد(ص) ایمان دارند ودر برابر عناصر اعتقاد که دین با آنها استوار میماند و وسیله نجات میباشد، متفق القول میباشند.
اخوان المسلمین یک جریان سلفی معتدل محسوب میشود که اعتقاد دارند برای مبارزه با انحطاط داخلی مسلمین و سلطه بیگانگان، باید به سلف صالح بازگشت. اما همانطور که در ادامه میخوانید، آنها نه تنها شیعیان را تکفیر نمیکردند، بلکه بزرگانشان همچون حسن البناء و شیخ محمد غزالی و سید قطب، قائل به وحدت بین شیعه و سنی بوده اند و این به خاطر تاثیر پذیری امام حسن البناء از اندیشه سیدجمال و محمدعبده و استادش رشیدرضا بوده است.
در ادامه به نظرات برخی از بزرگان اخوان المسلمین درباره شیعه اشاره میشود که دکتر عزالدین ابراهیم در مقاله «تسنن و تشیع هیاهوی ساختگی و اسفبار» به آنها اشاره کرده است.
امام حسن البناء
معروف است که امام البنا در خلال حج سال 1948 با آیت الله کاشانی مرجع شیعی دیدار کرد که استاد عبدالمتعال الجبری یکی از شخصیت های امروز اخوان المسلمین و از شاگردان شهید در کتاب خود، چرا حسن البنا کشته شد به آن اشاره می کند و از روبین جکسون نقل می کند: "اگر زندگی این مرد (حسن البنا) ادامه داشت ممکن بود اتفاقات زیادی در این کشورها رخ دهد و خصوصا اگر حسن البنا و آیت الله کاشانی پیشوای ایرانی با هم متفق می شدند که اختلافات شیعه و سنی را برطرف کنند و این دو در سال 48 در حجاز با هم دیدار کردند و بنظر می رسد که آنها با هم تفاهم کرده بودند و اگر ترور انجام نمی شد به نقطهی مهمی رسیده بودند." استاد الجبری سپس خود عنوان می کند: "روبیر درست فکر می کرد و او تلاش امام را در تقریب بین مذاهب اسلامی درک کرده بود."
شیخ محمد غزالی
شیخ محمد غزالی در کتابش کیف نفهم الاسلام ص ۱۲۴ چنین می گوید: "معتقدات از تزلزلی که سیاست و حکومت دچار آن شده است نجات نیافتند چرا که شهوت غرور وانحصارطلبی درآن نهفته است. لذا مسلمانان به دو گروه بزرگ سنی و شیعه تقسیم شده اند. با اینکه دو گروه به خدای یکتا و به رسالت محمد(ص) ایمان دارند و در برابر عناصر اعتقاد که دین با آنها استوار میماند و وسیله نجات میباشد، متفق القول میباشند." وی در ص ۲۴۳ میگوید: "سرانجام تفرقه بین شیعه و اهل سنت را با اصول عقیده ربط دادند و آنهم به هدف تشتت دین واحد و امت واحده به دو گروه، تا این دو گروه به جان هم بیفتند تا سرانجام این امر به نابودیشان منجر گردد. کسی که در امر تفرقه وتشتت حتی با یک کلمه همنوائی کند آیه ذیل شاملش میگردد «إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ»(انعام ۱۵۷). شیخ غزالی درص۱۴۴-۱۴۵میگوید: "... پیوند دو گروه با اسلام، به ایمان به کتاب خداوند و سنت پیامبرش استوار است. هر دو پیرامون اصول کلی دین به طور مطلق متفق القول می باشند. اما اختلاف نظر درمسائل فرعی، فقهی و تشریعی، مسئله ای است که شامل سایر فرقه های مسلمان می باشد. در این امر مجتهد یا خطا و یا صدق می کند. چنانچه وارد زمینه فقه و مقایسه آن بشویم و شکاف ناشی از اختلافات فقهی پیرامون نظرها، قوی و یا ضعیف بودن حدیث و... مشاهده می کنیم که اختلاف موجود بین شیعه و اهل سنت به همان اندازه ای است که بین مذهب فقهی ابوحنیفه و مذهب فقهی مالکی و شافعی وجود دارد، می باشد. ما آنها را در جستجوی حقیقت یکسان می بینیم. با اینکه شیوهها متفاوتند".
اما در کتاب نظریات حول القرآن شیخ غزالی نیز به نقل از یکی از علمای شیعه درپاورقی ص ۷۹ در این رابطه می نویسد:
"ما وعده دادیم که سایر سخنان یکی از فقهای شیعه و ادبای بزرگ آنها را درج کنیم چرا که برخی از کوته نظران ، شیعیان را بعنوان ملتی دور از اسلام و منحرف از آن می دانند. در باب اعجاز اطلاعات بیشتری درباره این ملت در دسترس آنها قرار خواهیم داد." وی در پاورقی ص ۱۵۸ پیرامون معرفی دانشمند دیگری(هبه الدین الحسین) از علمای بزرگوار شیعه می گوید: "ما عمدا خلاصه کامل شرح حال آن دانشمند را منتشر خواهیم کرد تا خواننده مسلمان از میزان فهم این دانشمند در رابطه با طبیعت، اعجاز و سپس در مورد اندازه تقدیس کتاب خدا از سوی شیعیان آگاه باشد." و بدینگونه شیخ غزالی یکی از بهترین متفکرین جماعت اخوان المسلمین درباره شیعه سخن می گوید و تمام اوهام باطل را برای نشان دادن نورحقیقت به دور می اندازد تا بدینوسیله کلیه توهمات جهل و کینه توزی و مصالح شخصی و پست را به کناری زده باشد .
دکتر صبحی صالح
اما دکتر صبحی صالح در کتاب معالم الشریعه الاسلامیه ص ۵۲ پیرامون احادیث ائمه شیعه می گوید: "آنها سخنی را روایت نمی کنند مگر آنکه با سنت پیامبر اکرم موافق باشد." سپس می افزاید: "سنت نزد آنها پس از کتاب خدا بعنوان منبع تشریع منزلتی عظیم دارد."
استاد سعید حوی
استاد سعید حوى در کتاب الإسلام جلد ۲ ص ۱۶۵ درباره تقسیمات اداری در کشوراسلامی در پی گسترش آن می نویسد: "واقعیت ثابت جهان اسلام این است که اسلام از مذاهب گوناگون فقهی تشکیل یافته است که هر یک از آنها در سرزمینی رواج دارند و در برابر این واقعیت آیا مانع شرعی وجود دارد که مانع پیاده شدن قوانین این مذاهب در نهادهای اداری و حکومتی آن مناطق باشد؟! پس مناطقی که دارای اتحاد لغوی (زبانی) هستند دارای ولایت فقهی مربوط به خود شان است و مناطق شیعه نشین دارای قوانین شرعی مخصوص به خود است و منطقهای که دارای مذهب فقهی یکسانی است دارای یک ایالت و قوانین خاص خود است و هر ایالتی حکامش را از آن ایالت انتخاب می کند. البته ایالت زیرکنترل(نظر) حکومت مرکزی است که همانا خلافت می باشد." و این اعتراف صریح و روشنی است که از سوی یکی از مشهورترین افراد جماعت اخوان المسلمین در قرن معاصر است که تعدد مذاهب من جمله مذهب شیعه زیان و ضرری به دین و اسلام آنها نمی زند و شیعه در سایه حاکمیت اسلام دارای امیری از خود بر خود است.
دکتر عبدالکریم زیدان
در کتاب المدخل للدراسه الشریعه الاسلامیه دکتر عبدالکریم زیدان یکی از مهمترین شخصیتهای اخوان المسملین در عراق، در ص ۱۲۸ می نویسد: "مذهب جعفری در ایران و عراق و هندوستان و پاکستان و لبنان وجود دارد و نیز پیروانی در شام و دیگر کشورها دارد، و اختلافات موجود بین فقه جعفری و مذاهب دیگر بیش از اختلافات موجود بین مذاهب اهل سنت نیست".
استاد سالم البهنساوی
استاد مشاور سالم البهنساوی که یکی از دانشمندان اخوان المسلمین است در کتاب مهم خود السنه المفترى علیها ص ۶۰ بدین موضوع اشاره نموده و در پاسخ به کسانی که ادعا می کنند شیعیان دارای قرآن دیگری غیر از این قرآن می باشند می نویسد: "قرآنی که در نزد اهل سنت وجود دارد همان قرآنی است که در مساجد وخانه های شیعیان وجود دارد". و در ص ۲۶۳ می افزاید: "... شیعه جعفری (اثنی عشری) کسانی که قرآن را (قرآنی را که امت از صدر اسلام تا کنون بر آن اجماع نمودند) جعل می کنند، کافر می داند" و نیز درمورد ادعای (محب الدین الخطیب) و (احسان ظهیر) پیرامون تحریف قرآن نامه هایی در صفحات ۷۵-۶۸ می آورد که این نامه ها حاوی نظرات بسیاری از علما و مجتهدین شیعه در مورد چنین ادعایی است. وی به نقل از امام آقای خویی در ص ۶۹ می نویسد : "آنچه که در میان مسلمین معروف است اینکه تحریفی در قرآن وجود ندارد و آن چه که در دسترسمان است همه قرآن منزل بر پیامبر بزرگوار (ص) است." و از شیخ محمد رضا مظفر نقل می کند: "این قرآنی که میخوانیمش، همان قرآن منزل بر پیامبر است و اگر کسی ادعای دیگری نمود او خطاکار یا مغلطهگو و یا امر بر او مشتبه شده است، و سایر آنها گمراهند. چرا که کلام الله «لایاتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه» و سپس به نقل از امام کاشف الغطاء می نویسد :"... در آن هیچ نقصی و یا تحریفی و یا اضافهای نیست و همگی در این امر متفقند. در صفحات مزبور نظرات زیاد دیگری است که می توان به آنها مراجعه نمود اما روایتهای غیر صحیحی که عدهای به آنها استناد می کنند ، محکوم و مردود است و در میان اهل تسنن نیز وجود دارد لکن آنجا نیز مردود و محکوم است". و در ص ۶۱ استاد بهنساوی پیرامون عصمت بحث می کند و می گوید: "اگر این دو گروه عصمت را که اهل سنت منکر آن است بر همان صورت که در ائمه اثنی عشری بوده است می یافتند، مشکلی نبوده است که دو فرقه همدیگر را کافر بدانند. چرا که روایات صحیحی در این باره وجود ندارد بدیهی است که کافر شخصی که قرآن و سنت را انکار کند و اعتقاد به عدم صحت روایات کفر نیست".
منبع: کتاب «وحدت مسلمین-نگرشی بمقالات کنگره جهانی ائمه جمعه و جماعت» صص 278-281