دوستی علی سپر آتش دوزخ است. او امام انسانها و جنیان است. او در حقیقت وصی مصطفی(ص) و قسمت کننده بهشت و دوزخ است...
محمد ابراهیم سراج
حافظ ابونعیم (از دانشمندان بزرگ اهل سنت)
علی بن ابی طالب، آقای قوم، محب ذات مشهود، محبوب حضرت پروردگار، باب شهر دانش و علوم، در رأس مخاطب شدگان به آیات ایمان، استنباط کننده اشارات قرآنی، پرچم و علامت پویندگان مسیر هدایت، روشنی بخش اطاعت کنندگان، مولای اهل تقوی، پیشوای عدالت پیشگان، مقدم تر از همه در اجابت و ایمان، و استوارتر از همه در داوری و یقین، برتر از همه در بردباری، سرشارتر از همه در علم و دانش، علی بن ابی طالب «کرم الله وجهه»، پیشوای اهل تقوی و زیبایی اهل عرفان، خبر دهنده از حقایق توحید، عیان کننده درخشندگیهای علم یکتا پرستی، دارنده قلب سرشار از خرد و دانایی، زبان جویای حق (از پیامبر اکرم-ص) و گوش شنونده (حق)، و وفا کننده عهد، کورکننده دیدگان فتنه، و سر فراز و سربلند در امتحانات الهی؛ ناکثان را دفع نمود و قاسطان را ذلیل ساخت و مارقان را سرکوب نمود؛ کسی که در دین خدا سخت گیر و دقیق است، و در ذات الهی فانی است.(حافظ ابونعیم در «حلیة الاولیاء» ج1 ص61)
احمد بن حنبل (پیشوای مذهب حنبلی)
محمد ابن منصور گوید: ما نزد احمد ابن حنبل بودیم مردی به وی گفت: ای اباعبدالله درباره این حدیث که از علی(ع) روایت شده که گفت: «انا قسیم النار» (من قسمت کننده آتش هستم) چه می گوئی؟ احمد گفت: «و ما تنکرون من ذا؟» (چرا آن را انکار می کنید؟) آیا این روایت به ما نرسیده است که پیغمبر اکرم(ص) به علی فرمود: «لا یحبک إلا مؤمن ولا یبغضک الا منافق؟» (تو را دوست نمی دارد مگر مؤمن و تو را دشمن ندارد به جز منافق؟) گفتیم: آری ( پیامبر(ص) به على چنین فرمود)، احمد گفت: پس جای مؤمن در کجا باشد؟ گفتیم: در بهشت، گفت: جای منافق در کجا است؟ گفتیم: در آتش جهنم، احمد گفت: «فعلی قسیم النار» (پس علی قسمت کننده آتش است).( آثار الصادقین، ج ۱۲، ص ۴۴۰، به نقل از «الامام الصادق ج 1، ص ۵۰۲ طبقات الحنابله»)
عبدالله بن احمد بن حنبل گوید: از پدرم درباره علی و معاویه سؤال نمودم در پاسخ من گفت: علی دشمن زیادی داشت، هر چه جستجو کردند تا بر او عیبی پیدا کنند، نیافتند، مجبور شدند برای اینکه علی را از بین ببرند دشمن او را مدح کنند.(«شیعه» مجموعه مذاکرات علامه طباطبایی با هانری کوربن، ص 429، بخش توضیحات)
محمد بن ادریس شافعی (امام شافعیه)
آنچه در این بخش میآید ترجمه برخی از اشعار امام شافعی است:
«زمانی که در مجلسی یاد علی و فاطمه و حسن و حسین می شود بعضی از دشمنان به خاطر آنکه مردم را از ذکر و یاد آل محمد منصرف کنند ذکر دیگری به میان می آورند. پس یقین کنید آن کس که مانع ذکر این خانواده می شود زاده زن بدکاره است، آنها روایات بلند و طولانی نقل می کنند تا ذکر على و فرزندان او در میان نیاید و گفته می شود ای قوم از این سخنان بگذرید زیرا این سخن رافضی هاست (من که امام شافعیه هستم) بیزاری میجویم به سوی خدا از مردمی که رافضی بودن (و دوری از حق) را در دوستی فاطمه می بینند، صلوات پروردگارم بر آل رسول باد، و لعنت خداوند بر این نوع جاهلیت (یعنی لعنت بر کسانی که دوستان آل محمد الله را روگردان از حق میخوانند)». (شیخ سلیمان قندوزی حنفی در «ینابیع المودة» ص329، باب 62 از دیوان شافعی)
«على حبه جُنة
إمام الناس و الجِنة
وصی المصطفى حقا
قسیم النار والجَنة
دوستی علی سپر آتش دوزخ است. او امام انسانها و جنیان است. او در حقیقت وصی مصطفی(ص) و قسمت کننده بهشت و دوزخ است».
« به من گفتند رافضی شدی (از حق روگرداندی) گفتم هرگز دین و اعتقاد من رفض نیست، لیکن دوست می دارم بدون شک بهترین امام و بهترین هادی را. اگر معنی رفض دوستی وصی پیغمبر (علی بن ابی طالب) است پس بدرستی که من رافضی تر از همه مردم هستم».( شیخ سلیمان قندوزی حنفی در «ینابیع المودة» ص330)
«وقتی که مردم را غرق در دریای جهل و گمراهی دیدم به نام خداوند متعال در کشتیهای نجات که آنها خاندان رسالت و اهل بیت خاتم الانبیاء بودند تمسک جستم و به حبل الله که دوستی آن خاندان جلیل است چسبیدم همچنان که به ما امر شده که به آن حبل الله تمسک جوییم زمانی که دین را به هفتاد و سه فرقه متلاشی نمودند چنانکه در اخبار به روشنی نقل گردیده، فقط یکی از آنها حق است و باقی بر باطل هستند. بگو به من ای کسی که اهل خرد و دانشی آیا خاندان رسالت و آل محمد اسلام الله علیهم اجمعین» در فرقه های باطل می باشند یا با فرقة حق اند؟ اگر بگویی با فرقه حق هستند، پس کلام ما و شما یکی است و اگر بگویی با فرقه باطل و هلاک شدگان هستند قطعا از راه مستقیم منحرف شده ای و در نتیجه، بدان که آن خاندان جلیل قطع بر حق و با حق و در طریق مستقیم شستند. من هم راضی شدم به آنها و به اختیار طریقه ایشان را قبول کردم که خداوند سایه آنان را بر سر من پاینده و جاوید بدارد. من راضی شده به امامت على عیة و اولاد او نیز که بر حق می باشند، و تو در آن فرقه باطل باش تا روزی که کشف حقیقت شود».(شبهای پیشاور ص227، به نقل از ذخیرة المآل)
فؤاد فاروقی (از نویسندگان اهل تسنن)
جانم به فدایت «علی» که شجاعت و رقت در دل، زورمندی در بازو و جهانی تأثر در چشم داری....، و در سوگ کسی اشک می ریزی که در جهان دو تن را بیش از همه دوست داشت: یکی دخترش فاطمه و دیگری همسر او.(«بیست و پنج سال سکوت علی» تالیف فؤاد فاروقی، ص16)
این بزرگ مرد عالم اسلام (یعنی علی) بر دلها حکومت می راند و نه تنها آن زمان، بلکه قرنها بعد نیز در حکومت او خللی پدید نیامده است.(همان، ص25)
علی را بر دیگر مسلمانان مزایایی است؛ علی زاده کعبه است؛ از این رو بسیاری از مورخان و پژوهندگان او را «فرزند کعبه» خوانده اند. چرا که مادرش او را در کعبه، این مکان مقدس مسلمین، زاده است، ... على(ع) نخستین مردی است که به اسلام گرویده است.(همان 38)
فضیلت دیگر که خداوند جل جلاله، به علی(ع) عنایت فرموده این است که او را در کودکی در خانه محمد(ص) ... سکونت داد. و او را تحت عنایت خدیجه همسر رسول الله(ص) و تحت توجه مستقیم خود رسول الله قرار داد.(همان، ص137)
در این که على(ع)، پس از پیامبر(ص)، خویشتن را سزاوارتر از همه برای پذیرفتن مسئولیت مسلمین می دانسته است، جای کمترین حرفی نیست. اما با وجود این، هنگامی که تاریخ، مسئله خلافت را به گونه ای دیگر رقم زد، و سرنوشت برخلاف خواسته قلبی اش ورق خورد، دست به مخالفت پیگیر نیازید،... چرا که تنها «اسلام» برای «على» ارزشمند بود.(همان، ص39)
وقتی که بزرگان و اندیشمندان، در حل مشکلی به بن بست می رسیدند، می دانستند باید به «علی » مراجعه کنند، به خدمت دوست بروند و از او یاری بخواهند. همان دوستی که پیامبر خدا همواره، صحت داوریهایش را تایید می فرمود.(همان، ص54)
منبع: کتاب «امام علی علیه السلام خورشید بی غروب»-محمد ابراهیم سراج