این خطبه مرحوم زنجانی را خطبه ناریه نامیدهاند، یعنی خطابه آتشین، وی در ادامه، خطاب به سران صهیونیسم نیز چنین گفت: ای یهودیان! بدانید که کرکس مرگ، بر گرد سرتان پرواز میکند. به شما اخطار میکنم که هرگاه فلسطین را رها نکنید، بدبختیها و مرگ فلاکت بار در کمین شماست.
وحدت طلبی
سید جمال الدین اسد آبادی در زمینه اتحاد مذاهب اسلامی مینویسد: «اتحاد و همبستگی جهت تقویت ولایت اسلامی از قوی ترین ارکان دیانت محمدی و عقیده به آن از ابتدایی ترین عقاید در نزد مسلمانان است که در آن احتیاج به استادی که آن را تعلیم بدهد و یا کتابی که آن را ثابت بسازد و یا رسالهای که آن را نشر کند ندارد.» شیخ عبدالکریم زنجانی نیز در زمینه اتحاد طلبی به مانند سید جمال معتقد است این مقوله، امری روشن بوده و به بیان و برهان نیازی ندارد. او که خود از منادیان وحدت گرایی و اتحاد طلبی در جهان اسلام بود، به منظور ایجاد وحدت میان مسلمانان جهان و ایجاد جبهه واحد در برابر استعمارگران، راهی کشورهای اسلامی شد و در کشورهای مصر، اردن، سوریه، لبنان، فلسطین، هندوستان و مناطق قفقاز با شخصیتهای برجسته علمی و سیاسی دیدار کرد. او با ایراد سخنرانیهای پر شور در محافل مهمی چون دانشگاه الازهر و مسجد جامع اموی، همبستگی مسلمانان را در برابر سیاست تفرقه افکنانه استعمارگران خواستار شد. سخنان ایشان در الأزهر مصر، آن قدر جذاب و پر شور بود که علما و صاحب نظران حاضر در جلسه را به تحسین و تجلیل واداشت، تا جایی که دکتر طه حسین بر دستان آیت الله زنجانی، این خطیب و عالم بر جسته، بوسه زده و میگوید: کنت اذا سمعت محاضره الامام الزنجانی ... ظننت أن ابن سینا حى یخطب! زمانی که سخنرانی امام زنجانی را شنیدم، گمان کردم که ابوعلی سینا زنده شده و سخنرانی میکند.
دکتر طه حسین
وجهه اجتماعی و چهره علمی شیخ عبدالکریم چنان بزرگ بود که در سفرهایش گاهی مهمان پادشاهان و فرمانداران میشد و او نیز به خوبی از این فرصتها استفاده میکرد و با برقراری وحدت اسلامی میان کشورهای مسلمان، سد شکست ناپذیری در برابر استعمار و صهیونیستهای جنگ طلب به وجود میآورد. موضوع تفرقه میان شیعه و سنی بیش از هر چیز خاطر شیخ عبدالکریم اله را آزار میداد و او در سخنرانیهای خود بیشتر به تحلیل آن میپرداخت و در کنفرانسی که در مقر رابطه الشباب العربی، در قاهره برگزار گردید، جهان اسلام را به وحدت و همدلی فراخواند. وی در این کنفرانس تأکید کرد: «دعوت به سوی اتحاد در میان امت عربی و اسلامی ناقص است و تمام جوانب آن در نظر گرفته نمیشود. خطبا و نویسندگان، تنها در مورد فضیلت وحدت اسلامی و ضرورت آن صحبت میکنند، اما راه کارهای درستی ارائه نمیدهند، در حالی که خود میدانند این گونه دعوتها موقتی است و نتیجه راضی کنندهای ندارد. آیا لازم نیست سعی شود ریشههای عدم موفقیت وحدت مسلمانان بیشتر شکافته شود و مسائل تاریخی و حوادثی که در قدیم برای امت اسلامی رخ داده، به طور صحیح، تحلیل و بررسی شود و گرههای کور این مسئله باز شود؟ هم چنین، آیا نباید مواظب دسیسههای استعماری باشیم که بذر اختلاف را در میان امت اسلامی پخش میکنند و بزرگان ما را متهم به الحاد و فساد میکنند؟ مگر نه این است که آنان شیخ محمد عبده را متهم به الحاد نموده و او را دست پرورده انگلیس معرفی نمودند؟ چنان که همین اتهام را به سعد زغلول نیز نسبت دادهاند.»
اعتقاد به وحدت عملی
مرحوم زنجانی به آسیب شناسی امر وحدت و تقریب نیز میپرداخت و معتقد بود نباید صرفا به سخن گفتن اکتفا نمود و لازم است در این مسیر، گامهای عملی برداشته شود، چرا که مهم آن است در مقام عمل، گامهایی برداشته شود و نتیجه عملی آن در جوامع اسلامی دیده شود. وی با این که خود در این راه، رساله الوحده فی الاسلامیه و نیز مقالات متعددی را به رشته تحریر در آورد، اما هیچ گاه به این و نوشتهها اکتفا نکرد، بلکه با عزمی راسخ بار سفر را بست و مسافرتهای پرمشقتی را از راه زمین و دریا شروع کرد که توفیقات زیادی به بار آورد و آثار آن هنوز هم باقی است. کسب این موفقیت ها، از او شخصیتی ساخت که سالها پس از درگذشت او، در کشورهای مختلف اسلامی نظیر مصر، سوریه، لبنان، فلسطین، شرق اردن، هند، پاکستان و ایران، کنگرهها و جلساتی برای تکریم و تجلیل از شخصیت او بر پا میکنند و او را به عنوان مصلح بزرگ معرفی مینمایند. به گفته یکی از شاهدان عینی، روزنامههای مصری در خلال برگزاری کنگره بزرگداشت شیخ عبدالکریم زنجانی در قاهره نوشته بودند: «بعد از هزار سال این بزرگ ترین نشستی بود که عالمان طراز اول سنی به ریاست شیخ الأزهر، گرد هم آمدند و از مقام یکی از عالمان برجسته شیعی به عنوان پیام آور وحدت و دوستی، تجلیل به عمل آوردند.»
نخستین سفر آیت الله زنجانی در سال ۱۳۵۴ ق به مصر بود که توقف او در آنجا بیش از کشورهای دیگر بود. وی در قاهره از برخی مراکز دینی و مؤسسات علمی بازدید نمود و از نزدیک با مسئولان آن گفت وگو کرد. شالوده گفت و گوهای او دعوت به وحدت و همدلی بود و سعی مینمود فرهنگ تقریب را میان علما و طلاب علوم دینی رواج دهد. وی ابتدا به دانشگاه الازهر قدم گذاشت و مورد استقبال گرم شیخ الازهر، مصطفی مراغی قرار گرفت. این ملاقات در ساعت پنج بعداز ظهر روز سه شنبه ۱۰ نوامبر ۱۹۳۶م در دفتر مدیریت دانشگاه انجام شد. در آنجا به پاس قدوم شیخ عبدالکریم، دانشمندان و علمای الازهر، مانند شیخ عبدالمجید سلیم مفتی مصر، شیخ فتح الله سلیمان رئیس عالی دادگاه شرعی، شیخ محمد عبداللطیف فحام نماینده الازهر و مراکز دینی قاهره و بسیاری دیگر حضور یافتند، چنان که مسئولان دولتی و لشکری مانند زکی عرابی پاشا وزیر معارف، و نمایندگانی از سفارت عراق، ایران، عربستان، ترکیه، افغانستان و هم چنین استاد محمد فرید وجدی، مدیر مجله الازهر و استاد مؤدب زاده مدیر مجله چهره نما نیز حضور داشتند.
تلاش برای نزدیک کردن حوزههای علمیه شیعه و سنی
یکی از اهداف شیخ عبدالکریم زنجانی نزدیک نمودن جامعه خواص شیعه و سنی به یکدیگر بود و در این زمینه بیش از هر چیز به حوزههای علمیه نظر داشت. یعنی معتقد بود نخستین گام اساسی در راه تقویت اسلام و شکست استعمار، به هم پیوستن حوزههای علمیه شیعه و سنی و ایجاد ارتباطات دائم میان این دو حوزه است. او زمانی که در مصر بود و به حوزه علمیه الازهر دعوت شده بود بسیار مورد تکریم واقع شد، ولی وی موقعیت را مناسب دید که از لزوم همگرایی حوزهها سخن بگوید. در ابتدا شیخ مصطفی مراغی به عنوان مدیر دانشگاه الازهر مطالبی پیرامون شخصیت شیخ عبدالکریم بیان کرد و گفت: «شخصیت امام زنجانی از جهت دانش سرشار، اخلاق بزرگوارانه و مواضع نرم، ستودنی است و به طور حقیقی وی خصلتهای یک مصلح عظیم را دارد». سپس در ادامه کلامش گفت: «معمولا عادت انسانها بر این است که در مجالس گرامی داشت، شخص مهمان را تجلیل و تکریم میکنند، اما من امروز وقتی از شخصیت بزرگی چون امام زنجانی سخن میگویم نمیتوانم فضائل و مناقب او را برشمارم، اما به اختصار متذکر میشوم که نجف اشرف مرکز درس و علم است و ما امروز کسی را تکریم میکنیم که از این مرکز مهم برخاسته است. هدف از این نشست آن است که از این جا تحیت و سلام خود را به علما و مراجع شیعه در نجف ابلاغ کنیم و دست برادری به آنها دهیم».
پس از وی شیخ عبدالکریم سخنانی به این مضمون بیان فرمود: «من خیلی خوشبختم که در چنین محفلی حضور دارم. محفلی که برای وحدت مسلمین و تقویت روابط دینی و تحقق روح برادری تشکیل شده است. من به روشنی میبینم که با تشریک مساعی استاد بزرگ، امام مراغی بین دو طایفه بزرگ اسلامی یعنی شیعه امامیه و اهل سنت، روابط و اشتراکات نزدیک وجود دارد و این تقارب و هم بستگی ناشی از تعالیم جمیع مذاهب اسلامی در دانشگاه قاهره است که در ضمن آن مذهب شیعه امامیه نیز تدریس میشود. در این مجلس تاریخی که از سوی دانشگاه الازهر برای تکریم حوزه نجف اشرف شکل گرفته است، اخوت اسلامی کاملا دیده میشود. بر حاضرین پوشیده نیست که نجف اشرف قلب اسلام است و از هزار سال پیش در کنار مرقد شریف امام اعظم امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) تأسیس شده و آثار عظیمی از خود برجای گذاشته است. اکنون دو مرکز علمی بزرگ در جهان اسلام وجود دارد که یکی نجف و دیگری قاهره است و تأسیس کنندگان این دو مرکز علمی از شیعه بودهاند؛ پس آیا ثمرهای عظیم تر از این برای شیعه سراغ دارید؟ این دو مرکز اگر چه بعد از گذشت سالیان دراز از یکدیگر دور شدند، اما هر دو در گسترش مشترکات فرهنگ اسلامی و عربی، یک راه را پیمودهاند.»
مرحوم زنجانی در سفری که به سوریه داشت بر همین تقارب خواص دو طایفه تأکید نمود. سردبیر مجله التمدن الاسلامیه که از منش و دانش شیخ عبدالکریم به وجد آمده بود، درباره ایشان نوشت: «سخنانی که امام مجاهد شیخ عبدالکریم زنجانی پیام آور وحدت اسلامی در سالن دانشگاه سوریه ایراد نمود، از بهترین سخنرانیهای سودبخشی بود که تاکنون دمشق دیده است. همه براهین فلسفی، ادله منطقی و استنتاجهایی که این مصلح بزرگی در سخنرانی خود داشت برگرفته از عمق قرآن کریم بوده است و البته با بیان سحر آمیزی که داشت سخنانش بلیغ ترین اثر را بر جمع پر ازدحام دانشگاه به ویژه بزرگان و علمای آن جا گذاشت. آیت الله زنجانی در لبنان نیز سخنرانیهای متعددی پیرامون وحدت و تقریب بین مذاهب اسلامی انجام داد که شاید مهم ترین آنها سخنرانی وی در «دار الایتام بزرگ» بیروت باشد. نویسنده مجله العرفان در این باره نوشته است: «خطابه استوار علامه کبیر شیعی امام زنجانی در جمع هزاران نفر که بین آنها فرهیختگانی از فرقههای مختلف بودهاند بار دیگر ما را به ضرورت بحث و تفکر درباره تقریب ادیان و مذاهب فراخوانده است.» پس از سخنرانی علامه زنجانی، شیخ مصطفی غلایینی به نمایندگی از جمع حاضر منبر رفته و گفت: «علمای بیروت که در رأس آنها مفتی سرزمین لبنان است، با آن چه امام زنجانی القا کرده موافق میباشند».
مراودات و مکاتبات مصلحانه
شیخ عبدالکریم زنجانی پس از مسئله وحدت به این توجه داشت که نتیجه وحدت باید اصلاح امور میان مسلمانان و دفع شرارتهای بیگانگان باشد. او در این راه علاوه بر سفرهایی که به کشورهای مختلف اسلام مینمود، به انجام مراودات حضوری با علمای مشهور جهان تسنن و انجام نامه نگاریها و مکاتبات اصلاح گراینه اقدام میکرد، از جمله کسانی که وی با آنان دیدارهای متعدد و اثر بخش داشت شیخ الأزهر محمد مصطفی مراغی (م ۱۳۶۴ ق)، استاد محمد فرید وجدی (م ۱۳۷۳ق) صاحب دایره المعارف قرن بیستم، استاد عبدالرزاق کردعلی (م ۱۳۷۲ق) رئیس مجمع علمی دمشق و دبیر مجله المقتبس و استاد طه حسین (م۱۳۹۳ق) پیشوای ادب عربی و وزیر فرهنگ مصر بود. در این مراودات بود که همگان بر بیانات فصیح و عالمانه و منش تحسین برانگیز شیخ زنجانی اذعان داشتند و گذشت که یک بار طه حسین در میان بیانات شیخ، ناخودآگاه از جای خود برخاست و دست شیخ عبدالکریم را از باب تکریم و تعظیم بوسید و سپس این جمله را بیان نمود: «هذه اول ید قبلتها و آخر ید؛ این اولین و آخرین دستی است که میبوسم». طه حسین از علامه زنجانی میپرسد: شما در حوزه چه برنامههایی دارید و چه تسهیلاتی را دریافت میکنید که این قدر با تسلط و با اشراف و بلیغ سخن میگویید؟ مرحوم زنجانی در پاسخ به ایشان میفرماید: «در نجف اندیشمندان بسیاری وجود دارد و من کوچک ترین آنها هستم.» وی با این پاسخ کوتاه در عین حالی که در جواب به طه حسین مسیر تواضع را پیمود، به بزرگداشت مقام علمی بزرگان شیعه و بیان عظمت شاگردان مکتب جعفری(ع) پرداخت.
دفاع از فلسطین و مبارزه با صهیونیسم
زمانی که شیخ عبدالکریم زنجانی در مصر بود، از جانب مفتی قدس، سید امین الحسینی، از وی دعوت شد که به مسجد الاقصی مسافرت نماید. در تلگرافی که از سوى الحسینی به مرحوم زنجانی رسیده بود، این گونه بیان شده بود که: «اعراب و مسلمانان فلسطین به شدت مشتاق زیارت امام بزرگ خود هستند». مرحوم زنجانی این دعوت را پذیرفت و در ماه رمضان ۱۳۵۵ق وارد فلسطین شد و در آنجا استقبال بی نظیری از وی به عمل آمد؛ هزاران نفر از علما و بزرگان، سرکنسولگریهای برخی کشورها و در راس آنها مفتی بزرگ فلسطین به استقبال استاد آمدند و سپس با احترام خاصی او و هیئت همراه را در منزل بزرگی که از قبل آماده کرده بودند اسکان دادند. در مدت اقامت شیخ عبدالکریم در شهر مقدس قدس، طبقات مختلفی از مردم به زیارت او میآمدند و خانه او مملو از زائرین بود تا این که روز جمعه فرا رسید و مفتی فلسطین از استاد دعوت کرد بعد از فریضه جمعه در مسجدالاقصی سخنرانی کند.
آیت الله زنجانی در میان جمعیت انبوه نمازگزار در مسجد الاقصی، به طور خلاصه چنین گفت: «ای مردم عرب و ای مسلمانان! فراموش نکنید که شیطان نهالهای خود را در زمین مقدس شما کاشت و متعهد شد آنها را پرورش دهد تا این که هرگاه میوههای مسمومش به حد خوردن رسید گلوگیر شود و راه تنفس را بندد. آری! جنگ شما بر ضد چنین مصیبت بزرگی است. ای مردم عرب و ای مسلمانان! امروز دولتهایی که بر عالم سیطره دارند دندان هایشان را تیز کرده و مقاصد پلیدشان را آشکار نمودهاند و هیچ امیدی از عدالت و انصاف آنها باقی نمانده است. البته شما هیچ وسیلهای برای زندگی و بقای خود ندارید مگر اتفاق و همبستگی در راه دفاع از سرزمین مقدس تان، که در این صورت امید پیروزی زنده خواهد شد و خطر صهیونها به زودی رفع خواهد شد.»
این عدم اتفاق و همبستگی مردم فلسطین همان دردی است که مرحوم زنجانی قبل از تأسیس حکومت غاصب اسرائیل بدان اشاره داشته و متأسفانه تا به حال نیز همین عیب و ایراد در میان جامعه خواص فلسطینی وجود دارد. این خطبه مرحوم زنجانی را خطبه ناریه نامیدهاند، یعنی خطابه آتشین، وی در ادامه، خطاب به سران صهیونیسم نیز چنین گفت: ای یهودیان! بدانید که کرکس مرگ، بر گرد سرتان پرواز میکند. به شما اخطار میکنم که هرگاه فلسطین را رها نکنید، بدبختیها و مرگ فلاکت بار در کمین شماست. سپس در بخشی از سخنانش خطاب به حامیان دولت غاصب اسرائیل چنین گفت: آیا با خدا میجنگید؟ در حالی که پیروزی خدا حتمی است. آنان که برای تأسیس دولتی به نام اسرائیل، در فلسطین کوشش میکنند و میخواهند برای یهود، سلطنت و عزت کسب نمایند و با عرب و مسلمین، برای نیل به این هدف پیکار میکنند، باید بدانند با خدایی که برای یهود، ذلت و مسکنت، مقرر فرموده، در پیکارند؛ آنجا که حضرت باری میفرماید: «و ضربت علیهم الذله و المسکنه وباءوا بغضب من الله»(بقره/61) اما شکی نیست که در این پیکار، پیروزی با ایزد متعال است، در آن جا که میفرماید: « کتب الله الاغلبن انا و رسلی...»(مجادله/21)
علامه زنجانی سپس خطاب به همه کشورهای عربی گفت: بر همه حکومتهای عربی و اسلامی واجب است قضیه فلسطین را در بالاترین مرتبه اهمیت قرار داده و در جهت استیصال رژیم صهیونیستی گامهای موثری بردارند. امروز فریاد من باید به گوش همه جهانیان برسد و به عنوان یک حماسه در قلبهای شان جا گیرد. لازم است فریاد گسترده مردم فلسطین در تمام روزنامهها و رسانههای جهانی پخش گردد، به طوری که حتی کرها نیز آن را بشنوند تا همگان بر افروخته گردند:«ان تنصروا الله ینصرگم و یثبت أقدامکم»(محمد/7)
پس از سخنرانی استاد زنجانی، مفتی بزرگ فلسطین خطاب به ایشان چنین گفت: «ای امام زنجانی! درسی که شما امروز در مسجدالاقصی به مردم فلسطین دادهاید ثمره اش بیشتر از صدهزار سرباز مسلح با تجهیزات کامل است. شما بر گردن فلسطین منتی گذاشتهاید که هیچ گاه روزگار آن را فراموش نخواهد کرد.»
مبارزه با استعمار
مرحوم زنجانی معتقد بود که دو عامل سستی و کاهلی مسلمانان و عدم اتحاد آنان از طرفی، و نفوذ استعمارگران خارجی و بیگانه در ممالک اسلامی از طرف دیگر سبب افول تمدن اسلام و عدم پیشرفت کشورهای اسلامی شده است. از این رو، لازم است ابتدا با دوری گزیدن از تعصبات غلط مذهبی، غبار تنفرات قومی را از چهره امت اسلامی زدود و باید منتظر روزی بود که احترام متقابل میان مسلمانان رواج یابد و دیدگاه های مثبت میان آنان شکوفا گردد. تلاش های مرحوم زنجانی در مرحله بعد در ذهنیت دادن مسلمانان نسبت به خطرهای استعمار است، اما استعمارگران، هر شخصیت مبارز شیعی را که در راه کمک به ستم دیدگان فلسطینی و حتی لبنانی گام بر می داشت، برای مخدوش شدن چهره وی در جوامع شیعی و انزوای او، به سنی گری متهم می کردند و با ترور شخصیت، جایگاه اجتماعی و مذهبی او را در میان مردم خدشه دار می کردند. شیخ عبدالکریم زنجانی نیز که عمری را با افتخار در نجف زیست، به دنبال سخنرانی های روشن گر در مصر و فلسطین و دمشق در ضرورت اتحاد اسلامی، به سنی گری متهم شد؛ با آن که کمتر شخصیتی مانند او در روشن کردن چهره واقعی اهل بیت(ع) در دمشق مؤثر بود.
منبع: کتاب طلایه داران تبلیغ بین المللی تاریخ تشیع صص160-168