نوعاً تربیت طلاب در این مجموعه، به نحوی بوده که عمده خروجیهای آن، آمادگی نداشته اند با اهل سنت کشورهای خودشان که اکثریت مطلق جامعه آنان را تشکیل دادهاند، همکاری کنند. به نظر میرسد عملکرد ضعیف فارغالتحصیلان جامعه المصطفی یا مؤسسات وابسته، ریشه در تربیت آنان داشته باشد.
علیرضا کمیلی
جامعه المصطفی العالمیه، سازمانی مرکب از مرکز جهانی علوم اسلامی و سازمان مدارس خارج کشور، و متولی آموزش و تربیت غیرایرانیها در داخل و خارج کشور است.
این مجموعه، طبق اساسنامه خود، به دنبال تربیت دینشناسان، تعمیق اندیشه های اسلامی و گسترش آموزه های اسلام ناب محمدی (ص) است و در سیاستهایش، بر «احترام به قلمرو مذاهب اسلامی، بر اساس سیاست انسجام و وحدت اسلامی» تصریح کرده است.
ازآنجاکه بدنه اصلی جامعه المصطفی را حوزویان قمی و مشهدی و اصفهانی تشکیل میدهند، طبیعی است که اندیشه حاکم بر حوزه های ایرانی، در این مجموعه نیز جاری شده است. لذا هرآنچه درباره میزان موفقیت حوزه های علمیه در ارتباط با جریانات اهل سنت جهان اسلام بگوییم، طبعاً باید شبیه آن را در مورد المصطفی هم ذکر کنیم؛ البته با اندکی تفاوت که تابع مقتضیات بینالمللی این مجموعه است!
با این مقدمه، درباره نسبت المصطفی با بدنه «امت اسلامی»، میتوان برخی نکات را تقدیم کرد که چنانکه ذکر شد، برخی فراتر از ساختار المصطفی، و ناشی از اندیشه حاکم و گفتمان رایج حوزه هاست و برخی نیز ناشی از عملکردها بوده که سریعتر تغییرپذیر و اصلاحشدنی است:
نوعاً تربیت طلاب در این مجموعه، به نحوی بوده که عمده خروجیهای آن، آمادگی نداشته اند با اهل سنت کشورهای خودشان که اکثریت مطلق جامعه آنان را تشکیل دادهاند، همکاری کنند. به نظر میرسد عملکرد ضعیف فارغالتحصیلان جامعه المصطفی یا مؤسسات وابسته، ریشه در تربیت آنان داشته باشد. البته در میان فارغالتحصیلان دهه اول انقلاب، نمونه های موفقتری مشاهده شده که احتمالاً ناشی از غلبه فضای انقلابی و امتی در آن دوره بوده است.
دیده شده که برخی از مدیران یا طلاب هم رسالت اصلی خود و مجموعهشان را گسترش تشیع و شیعهسازی ذکر کردهاند که این درواقع عدول از آن چیزی است که انقلاب اسلامی، آن را فریاد زده است؛ مگر آنکه گفتمان اسلام ناب امام خمینی (ره) را همان تشیع بدانیم و تمایزات آن را با تفکر سنتی شیعه نفهمیده باشیم! حتی دیده شده که برخی اساتید در قبال رویکردهای تقریبی، موضع گرفته اند یا طلاب را به سوی تعاملات غلطی چون مناظرات اعتقادی و فرایند متوهمانه تغییر مذهب و... سوق داده اند!
میزان حضور طلاب اهل سنت در بدنه المصطفی، نشان میدهد که این مجموعه در جذب مخاطبان اهل سنت موفق نبوده است. هرچند نگارنده در گفتوگو با طلاب اهل سنت مرکز گرگان، از رضایت کامل آنان درباره نوع تعامل تقریبی آگاه شد که نشان میدهد در صورت عزم جدیتر، پتانسیل تعامل مناسب با بدنه اهل سنت جهان نیز وجود خواهد داشت.
همکاریهای اندک علمی پژوهشی با دانشگاهها و پژوهشگاههای مطرح جهان اسلام نیز نشانه ضعف در این حوزه است؛ حالآنکه از جامعه المصطفی که سطح تماس انقلاب اسلامی در لایه فکری و آموزشی با جهان اسلام است، انتظار میرود نهتنها خود، ارتباطهای وثیقی داشته باشد، بلکه نقش واسطه بین مجموعه های بیرونی با مجموعه های مختلف داخلی را نیز ایفا کند تا نهادهای علمی و فکری، مجبور نباشند به دنبال ایجاد شاخه ضعیف بینالملل برای خود باشند!
در عرصه تولیدات کارشناسانه و محصولات مربوط به جریانشناسی جهان اسلام و نیز تدوین راهبردهای تعامل با هریک از این جریانها نیز خلأ بسیار است و تقریباً هیچ راهبرد منسجمی تولید نشده است! حتی نشریات تخصصی متعلق به این نهاد نیز نتوانستهاند نظر صاحبنظران عرصه بینالملل و بهویژه جهان اسلام را جلب کنند؛ تنها به صورت موردی برخی مقالات علمی مناسب تولید و نشر شدهاند.
در تشکلها و خروجیهای رسانهای طلاب نیز جهتدهی به سمت نگرش تمدنی نبوده است (البته در اندیشه سیاسی، تلاش شده فکر انقلاب و نظریه ولایت فقیه تبیین شود). این مسئله سبب شده اکثر طلاب، برای بیست یا سی سال آینده کشورهایشان که اکثریت آنها را اهل سنت تشکیل میدهند، افق روشن و بالتبع راهبرد مشخصی نداشته باشند! حالآنکه پر واضح است تشکیل تمدن اسلامی و ایجاد قدرت مستقل در مقابل استکبار، بدون همپیمانی جریانهای مختلف اسلامگرا، بههیچوجه تحققپذیر نیست!
دفاتر خارجی المصطفی نیز حتی در زمینه ارتباط با جریانهای قدرتمند اهل سنت جهان، موفق عمل نکرده اند. گاهی در برخی کشورها مشاهده میشود که همه ارتباطها محدود به شیعیان بوده و ارتباط با اهل سنت، صوری و سطحی است! حالآنکه حاکمیت فضای علمی و آموزشی، بستر مناسبی برای تعامل با دیگران مهیا میکند که از آن بهره کافی برده نشده است.
درمجموع به نظر میرسد تا مطلوبی که در اساسنامه المصطفی ترسیم شده، فاصله هایی وجود دارد که البته با ایجاد نگاه تقریبی و توسعه تعاملات صادقانه، میتوان به سرعت این فاصله ها را پیمود و کاستیها را جبران کرد.
منبع: ماهنامه رسائل-شماره 7