چگونه در تعامل با ظرفیت فکری و اندیشهای متفکران جهان، هدفمند عمل کنیم؟ اصلاً چگونه تعامل کنیم؟ آیا ارگان یا گروهی، برنامهای برای این تعامل دارند؟ چه کسانی برای تعامل در اولویت هستند؟ چرا دایره مخاطبان ما محدود است؟
ایمان عادلی
اولین تعامل حقیر با یکی از اندیشمندان جهان اسلام، دیدار کوتاه با راشدالغنوشی، رئیس حرکه النهضه تونس بود که در خلال همایش رهبران و جوانان جهان اسلام در ترکیه اتفاق افتاد. در این همایش، ایشان نطقی آتشین در دفاع از ملت فلسطین و تبیین نگاه امام خمینی (ره) و ابوالاعلی مودودی داشتند. اولین باری بود که میشنیدم یک اندیشمند غیر ایرانی، امام خمینی (ره) را اینطور تحسین و تبیین کند و در پوست خودم نمیگنجیدم! واقعاً غور و مطالعه کرده بود و [اندیشه] امام را الگوی خویش و نسخه شفابخش امت میدانست. البته در آن زمان هنوز از بیداری اسلامی و بهار عربی حرفی نبود! ایشان که درباره امام کتابی نوشته به نام حرکت امام خمینی و تجدید حیات اسلام و نسخه نجاتبخش امت اسلامی را پیروی از روش امام میدانست، چند سال بعد رسماً اعلام کرد که به روش امام نمیتوان جوامع مسلمان را اداره کرد! به نظر شما دراینبین چه اتفاقاتی افتاده است؟ آیا اگر اندیشمندان داخلی ما که به مباحث و اندیشههای امام مسلط بودند، برای تعامل هدفمند با ایشان و امثال ایشان برنامهریزی میکردند و نظریات رقیب را خوب برای ایشان تبیین میکردند، باز هم اینگونه میشد؟
منظور نگارنده فقط در مورد شاهد مثال نیست؛ درباره موضعگیری ایشان نکات زیادی وجود دارد و نمیتوانیم فقط فقدان ارتباط هدفمند را علت مُعده این تجربه بدانیم؛ ولی این سؤالها همچنان باقی است که چگونه در تعامل با ظرفیت فکری و اندیشهای متفکران جهان، هدفمند عمل کنیم؟ اصلاً چگونه تعامل کنیم؟ آیا ارگان یا گروهی، برنامهای برای این تعامل دارند؟ چه کسانی برای تعامل در اولویت هستند؟ چرا دایره مخاطبان ما محدود است؟
یک تجربه تاریخی موفق و فوقالعاده
سالهاست که در الازهر مصر، شیعه به رسمیت شناخته شده است. این فرصت تاریخی در پرتو ارتباط و تعامل سنجیده آیتاللهالعظمی بروجردی (ره) با علامه شیخ محمود شلتوت، رئیس آن روزهای الازهر، و قبل از ایشان با شیخ عبدالمجید سلیم، به دست آمد. ثمره این ارتباطها، عزت شیعه و به رسمیت شناخته شدن فقه و مذهب جعفری در عمده مکانهای علمی جهان اسلام در آن بازه بود. این ارتباط، اقدام عملی تقریب و نمود واقعی وحدت امت اسلام در بین اندیشمندان مسلمان است.
این تعامل در نگاه آیتاللهالعظمی بروجردی (ره) بسیار غرورآمیز بوده؛ چنانکه شیخ محمد قمی از مرحوم آیتالله بروجردی (ره) نقل کرده که فرموده بودند مایل هستم فتوای شیخ شلتوت را در کفنم قرار دهند و با من دفن کنند! ایشان این کار را اثری ارزنده و خدمتی بزرگ برای خود میدانستند. این فتوا را به وسیله شیخ محمد قمی نزد مرحوم آیتالله میلانی، از مراجع مشهد، فرستادند و ایشان نیز از آن استقبال کردند و طی مراسمی باشکوه، به موزه آستان قدس رضوی تقدیم شد.
متأسفانه این ارتباط بعد از فوت آیتالله بروجردی (ره) رشد جدی و چشمگیری نیافت؛ تا حدی که آقای طنطاوی،[1] شیخ سابق الازهر، در یک اجلاسیه که در کشور بحرین و برای تقریب مذاهب برگزار شده بود، به نمایندگان ایرانی اعتراض کرد که چرا بعد از آیتالله بروجردی (ره) دست از تقریب برداشتید؟ اگر شما آن حمایتها و مرکزیت تقریبی را در مصر حفظ میکردید، اکنون وهابیت و سلفیت اینگونه بر دنیای اسلام حاکم نمیشد!
حال سؤال این است که چرا تعاملات طلاب و نخبگان حوزوی، کمفروغ است و حتی در فرض تعاملها و ارتباطهای موفق، مخاطب ارتباطهای ما محدود به جمعیت خاصی شده است که نه برای آنها تازگی داریم، نه آنها برایمان حرف خاصی دارند. جالب اینجاست که این روند در میان طلاب نخبه قبل از انقلاب اینگونه نبوده و تعاملات شهید بهشتی، آیتالله خامنهای حفظه الله، امام موسی صدر و مرحوم سید مجتبی موسوی لاری مؤیدی بر این مطلب است.
آسیبشناسی تعاملات حوزه با جهان اسلام
در فضای بررسی این نقیصه، از دو منظر میتوان در این مسئله تأمل کرد: آسیبشناسی درونی با نگاه به مشکلات حوزههای علمیه؛ و آسیبشناسی برونی با نگاه به مسائل بینالمللی.
آسیبشناسی درونی
تربیت تکبعدی و فقدان تخصصگرایی
یکی از معضلات فعلی در فضای کلی حوزههای علمیه، تربیت تکبعدی است؛ یعنی طلبه چون متناظر با نیاز جامعه حرکت نمیکند و تکلیف خود را رفع نیازها و مسائل جامعه نمیداند، آموختهها و سرمایه علمیاش محدود میشود. لذا این طلبه حتی اگر هم در زمینه ارتباطات بینالمللی خوشاستعداد باشد، فرایند آموزشی و روح حاکم بر حوزه کنونی، مانع از بروز بهوقت آن استعداد میشود. فارغالتحصیل مطلوب و ممتاز حوزه کنونی، افرادی هستند که نمرات آموزشی بسیار خوبی کسب کردهاند و دارای مقالات و کتب هستند؛ درحالیکه این یکی از ابعاد نیازهای جامعه است و همین تربیت تکبعدی است که پاسخگوی نیازهای متنوع و متغیر جامعه نیست! اگر بخواهیم در فضاهای مختلف، حتی در زمینه بینالملل، طلاب موفق داشته باشیم، نیازمند تخصصگرایی بر اساس استعدادهای متنوع هستیم تا هم فرصت بروز استعدادها از دست نرود، هم به سمت حل مسائل کشور و جهان اسلام رفته باشیم.
حجتالاسلام والمسلمین مرحوم سیدمجتبی موسوی لاری،[2] نمونه موفقی از حوزوی نخبهای هستند که به محض اینکه نیاز را درک کردهاند، مسیر حل مسئله و تأمین نیاز را پیش گرفتهاند و یکتنه موفقیتهای چشمگیری برای حوزههای شیعه به ارمغان آوردهاند. ایشان وقتی در سال 1353 برای معالجه به آلمان رفتند، با سؤالات و شبهات زیادی روبهرو شدند. بنابراین در مقام پاسخگویی و رفع مسئله برآمدند و با کمترین امکانات، یعنی با صدها هزار نامه و چاپ و ارسال کتاب، مسیر زندگی خویش و بسیاری از مردم جهان را تغییر دادند.
شاید بخشی از این آسیب، از زاویهای دیگر در خور تأمل باشد. متأسفانه مبلغان حوزوی فعال در عرصه بینالملل، فقط یک سطح از نیازها را پاسخگو هستند؛ یعنی یا ارتباطات علمی و آکادمیک دارند، یا اهل وعظ و منبرند یا مشغول فضای مجازی؛ ولی اگر توانمندی ما متناسب با شناخت مسئله و رفع نیاز تعریف شود، آن وقت باید کارهای مفصل دیگری نیز انجام دهیم.
فقدان رویکرد تمدنی در بدنه حوزه و فاصله نسبتاً زیاد با امام امت
رهبر معظم، حوزه را به تحقق تمدن اسلامی مکلف فرمودند.[3] این مطالبه بهحق، اگر در میان طلاب، به گفتمان رایج تبدیل شود، نظام مسائل طلاب تغییر ریشهای میکند؛ افقها بلند میشود؛ واقعیتها و تکالیف مشخصتر میشود؛ مطالبه از استادان برای تقریر بحثها با رویکرد تمدنی، ایجاد میشود و افزایش پیدا میکند. اگر این گفتمان غالب شود، هر طلبه اول باید جایگاه خودش را در تحقق این تمدن معلوم کند. اگر این گفتمان غالب شود، شما استادانی را که تحلیل اولیه از وضعیت عمومی جهان اسلام ندارند، کم مشاهده میکنید. الان که با نخبگان حوزوی صحبت میکنید، درصدد راهاندازی سفرهایی هستند که اساتید فقط ارتباطات اولیه با کشورهای مختلف داشته باشند. یعنی صِرف درآمدن از فضای محدود ایران را بزرگترین برکت میدانند و این یعنی هذا اول الکلام! چه برسد به توسعه علمی و فکری نخبگانی با جهان!
مواضع و کنشهای رهبری را در قبال موضوعات مهم جهان اسلام ملاحظه بفرمایید؛ در جوانی کتابهای سید قطب و شیخ محمد عبده را مطالعه و پیگیری میکردند؛[4] برای مردم مظلوم فلسطین از تمام جهان کمک مطالبه میکنند و مهمترین مسئله جهان اسلام را دفاع از اهل سنت تحت ظلم میدانند؛ خودشان شخصاً برای اولین بار در همایش فلسطین حاضر شدند و سخنرانی کردند؛ برای مردم سیلزده پاکستان اشک میریزند؛ برای انقلاب مصر، شبها خوابشان نمیبرد و دائم مسائلشان را پیگیری میکردند؛ برای ارتباط با توده و بدنه مردم اروپا به جوانان اروپایی نامه نوشتند و صدها نمونه دیگر! اگر طلاب به ایشان اقتدا کنند، نمیتوانند فقط درسی بخوانند و منبری بروند! ولی شاید اشکال، حجابِ همعصری است. برای طلبه قم، استادش الگو میشود، ولی رهبری که جهانی به نظاره او نشستهاند، الگویش نمیشود.
شاید در این موضوع باید مدلهای فعالیت امام موسی صدر و سیدجمالالدین اسدآبادی را بیشتر برای همگان تبیین کنیم تا نگاه جهان اندیشانه آنها، مقداری ما را از انزوای حجرهها خارج کند.
غرور کاذب علمی و فرهنگی در پرتو قدرت جمهوری اسلامی
یکی از مهمترین موانع توسعه یافتن ارتباط نخبگان حوزوی با جهان اسلام، ناشی از یک نگاه غلط به داشتههای خودمان است. هیمنه ایجاد حکومت اسلامی و عزت ایرانی، خیلی وقتها مانع از استفاده قشر مؤثر ما، از تفکرات و تجربیات ارزشمند سایر اندیشمندان و متنفذین میشود؛ این درددل اساتید کشورهای مختلف است که بارها از آنها شنیدهام. برای نمونه، در عمده همایشها و نشستهای بینالمللی که در ایران برگزار میشود، مهمانان گله دارند از اینکه فرصتی برای صحبت غیرایرانیان نشد و شما فقط حرف خودتان را میزنید! به نظرم این ناشی از تنگنظری و غرور کاذب مدیران و برنامهریزان ماست که داشتههای علمی خودمان را فوقالعاده، و یافتههای دیگران را کمارزش میپندارند. استادی فاضل از کشور اندونزی میگفت: با اینکه به اکثر همایشهای مهم در ایران دعوت میشوم، در هیچیک برنامههای ایرانیها شرکت نمیکنم؛ چون میدانم شما میخواهید فقط فکر خودتان را انتشار بدهید و احترامی برای دیگران قائل نمیشوید.
در دورهای هستیم که برای استفاده از ظرفیت همفکری اندیشمندان در جهان، باید از تسلب رأی و خودبرتربینی کاذب دست برداریم. قدرت ایدئولوژیک موجود در مواجهه با اندیشمندان، نباید به گونهای طرح شود که غلبه هژمونیک، احساس شود.
بخشی از این اشکال به دلیل ناآگاهی از فعالیتهای دقیق دشمنان و رقبایمان در مناطق مختلف است. استاد پاکستانی میگفت شما عمدتاً یک ماه تا یک ماه و نیم قبل از برنامهها ما را دعوت میکنید؛ با یک دعوتنامه مختصر، بدون اعلام مشخصات دقیق و جزئیات برنامهها؛ ولی بنده به عنوان یکی از نمایندگان شیعه پاکستان، به برنامهای دعوت شدم که یک NGO آمریکایی که درباره جامعه پاکستان کار تخصصی میکند، آن را در آرامشِ کشورِ همجوار، یعنی نپال برگزار کرد. آنها چهار ماه قبل از برگزاری برنامه، رزومه دقیق کل افراد حاضر در برنامه و همه مقالات را ارسال کردند تا آنجا فقط بحث و همافزایی صورت گیرد.
ما که در حوزههای علمیه، ارگانها و مجموعههای تخصصی متناسب با نیاز کشورهای جهان را نداریم، حداقل در همین برنامههای محدود چند سال یکبار، باید قواعد تعامل با اندیشمندان را رعایت کنیم تا این نوع ادبیات و گفتمانهایی مانند تصدیر الثوره که برای ما به دلیل تعامل حقیقی با کشورهای عربی دردسر شده است، اندکی اصلاح شود.
آسیبشناسی برونی
ارتباطهای محدود با نخبگان خاص
وقتی بنای ارتباط، دولتی میشود، افراد دارای منافع به جمهوری اسلامی نزدیک میشوند. وقتی مرتبطین، نهادهای حکومتی و امنیتی باشند، افراد فیلترشده با شما ارتباط برقرار میکنند. وقتی آتشبهاختیارها و مبلغان، خودشان افرادی را کشف و شناسایی میکنند، چون مورد اطمینان دو دسته قبل نیستند، کارشان محدود میشود و حتی برای دعوت به ایران و هماهنگی با سفارت ایران در آن کشور، به مشکلات عدیده برمیخورند که در عمده اوقات، این کار، فرسایشی و سخت انجام میشود و اینگونه، عطایش را به لقایش میبخشند. باید بدون رودربایستی بگوییم که الان فرضی غیر از این موجود نیست. حتی بزرگترین همایش حوزوی دهه گذشته در قم را هم، نهادهای امنیتی برگزار کردند؛ چون خود حوزه هنوز به استقلال و هویت بینالمللی چشمگیری دست پیدا نکرده است.
از زاویه دیگر
وقتی با اندیشمند غیرایرانی آشنا میشوی و او را به جامعه ایرانی معرفی میکنی، چون عطش ارتباط زیاد است، همه زود با او ارتباط برقرار میکنند و اگر او زبان تعامل با ایرانیان را بداند، یعنی از مزیتهای آنها بگوید و انتقاد تند نکند، در رسانهها ظاهر میشود؛ مجلات نظرش را نشر میدهند و در اماکن عمومی از او استقبال میشود؛ بعد هم به هتلهای پرستاره، اتاقهای خصوصی و پروازهای کلاس خاص عادت میکند! از همه مهمتر، خیلی زود او را به مقام زینهالمجالسی میرسانیم؛ یعنی در همایشها فقط باید او از کشورش دعوت شود؛ چون جالب نیست به جای این استاد بزرگ، اندیشمندان جوانِ دارای ریسک، مهمان ما شوند؛ شاید دور از شأن ما انتقادی کردند! این ترس، مانع از توسعه ارتباطات ما شده است.
امپریالیسم رسانهای ضد ایران و جریان مقاومت
واقعیت دیگری که نمیتوان آن را کتمان کرد، این است که آنقدر تبلیغات کینهتوزانه بر ضد ایران و جریان مقاومت انجام میشود که بخش زیادی از اندیشمندان، جرئت برقراری ارتباط با ایران را ندارند. آنها میدانند که فکری جدید در میان است و این را بارها از دوست و دشمن شنیدهاند، اما اینقدر از رسانهها درباره خطرناک بودن ایران و محور شرارت و تروریسم بودنش شنیدهاند که تقریباً تمام افرادی که برای اولین بار به ایران میآیند، شگفتزده میشوند و تصور کاریکاتوری رسانهای آنها از ایران اصلاح میشود.
اما عدهای، با نظر نهادهای امنیتی از سفر به ایران منع شدهاند؛ مثل استاد احمد کریمه[5] مصری از اساتید الازهر که سفر علمی به قم داشت و حوزه میزبان ایشان بود. در این سفر، بزرگان قم و جمعهای حوزوی دیدارهای مکرری با ایشان داشتند. ایشان به محض اینکه به مصر برگشت، مورد تفقد طولانی و غیرمحترمانه نهاد امنیت مصر قرار گرفت و از آن بدتر استادی الازهرش را معلق کردند تا ایشان برای بقیه اساتید، درس عبرتی در تعامل با ایران شود.
از این مثالها بسیار زیاد میتوان ذکر کرد که امپریالیسم رسانهای در جهان، اجازه تنفس به غیر را نمیدهد و آنقدر فضا را با هوچیگری خویش مخدوش کرده که بخش عظیمی از اهالی اندیشه، هنوز هیچ اندیشهای از محور مقاومت نشنیدهاند.
در این تعاملات، کار برای اندیشمندان حوزوی هم بسیار سخت شده؛ اول باید شبههزدایی کنند و بعد برادریشان را ثابت کنند و همین موضوع، کار راپیچیدهتر میکند.
جمعبندی
ارتباط محدود با نخبگان جهان اسلام، ثمره فقدان برنامهریزی هدفمند و ساختار علمی متناسب در درون حوزههای علمیه است که به نظر میرسد بخشی از این مشکل، با ایجاد ساختار متناسب در حوزه و تخصصگرایی در تربیت طلاب، مرتفع میگردد. این ساختار باید بتواند مستقل از نهادها، در تعاملات علمی و اندیشهای هم، دغدغهمندان و همفکران را جمع کرده، دور از استعلای فعلی ایرانی، آنها را بدون پیشفرضها و سوءتفاهمهای چندطرفه رسانهای، کنار یکدیگر بنشاند و محمل تضارب آرا و هماندیشی واقعی را فراهم کند.
منبع: ماهنامه رسائل-شماره 7
[1] http://www.irna.ir/fa/News/81700824
[2] ر.ک نسیم نخلستان
[3] پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری ، بیانات معظم له در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم، ۸۹/۷/۲۹
[4] ر.ک شرح اسم زندگینامه مقام معظم رهبری حفظه الله
[5] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930626001074