خضوع در برابر خدا، رافت بر مسلمانان، و شدت در برابر کافران، سه اصل مهم و اساسی، که به امت وسط و شاهده، زیبائی و جمال و جلال میبخشد. در عین انقلابی بودن عابد و زاهد بودن، نه انقلابی بی تقوی که ره به تاریکی میبرد.
حجت الاسلام محمد تقی رهبر
در آیه «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ وَالَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم تَراهُم رُکَّعًا سُجَّدًا یَبتَغونَ فَضلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضوانًا سیماهُم فی وُجوهِهِم مِن أَثَرِ السُّجودِ» پس از ذکر لزوم اتخاذ موضع قاطع و انقلابی مسلمین در برابر خصم بداندیش، و لزوم رافت و رحمت و برادری مسلمین نسبت به یکدیگر، سخن از نماز و رکوع و سجود میرود، که شایان تامل است.
خضوع در برابر خدا، رافت بر مسلمانان، و شدت در برابر کافران، سه اصل مهم و اساسی، که به امت وسط و شاهده، زیبائی و جمال و جلال میبخشد. در عین انقلابی بودن عابد و زاهد بودن، نه انقلابی بی تقوی که ره به تاریکی میبرد، همانگونه که در نهضتها، و جنبشهائی که فاقد عبودیت و تقوی بودند، دیده و شنیده و خوانده ایم. زاهد و عابد غیرانقلابی هم عنصری بی اثر برای جامعه خویش است، چه بسیار زاهدانی که در گوشه دیرها و صومعه ها و حتی مسجدها و معبدها خفته اند، و روح خداپرستی شان از سجاده نمازشان فراتر نمیرود! و صدای ناقوس و بانگ اذانشان برای جباران فرقی نمیکند، زیرا هردو بی تفاوت اند.
نه ناله های محرومان و مظلومان را می شنوند، نه فریاد گرفتاران در بند جباران را. آنها با جامعه خود بیگانه اند، و نسبت به سرنوشت مردم بی خیال! نگاهی نمیکنند که از سوی مستکبران و فرعون ها و شدادهای زمان بر مستضعفین زمین چه میرود، و فکر نمیکنند که آیا در برابر اینان چه مسئولیتی دارند؟
نمی اندیشند که ابراهیم در برابر نمرود چه کرد؟
و موسی در برابر فرعون و قارون، چه رسالتی داشت؟ و عیسی در عصر حاکمیت جهل و جور چگونه ادای رسالت نمود؟ و محمد خاتم رسولان، چگونه به جنگ کسری ها و قیصرها، و بت پرستان و رباخواران، و جاه طلبان مکه و خارج مکه در اقطار جهان رفت، و از همین عبادت و مکه و حرم و صفا و مروه چه انقلابی و طوفانی در جهان آفرید؟ و آنگاه بوقهای استعماری تبلیغ میکنند که حجاج خانه خدا حق ندارند بر علیه آمریکا و اسرائیل و روس و بطور کلی دشمنان قرآن و اسلام محمد(ص)، شعار بدهند!
و در نماز جمعه های مکه و مدینه و خطبه های خطیبانشان می بینیم که چنان بی خیال و بی تفاوت از کنار کشتارهای مسلمین در فلسطین و لبنان و قتل و غارت آنها بدست جنایتکاران میگذرند، که گوئی آب از آب تکان نخورده است! و هر وقت خطیب مسجد پیامبر یا مکه مکرمه میخواهد ژست انقلابی بگیرد! تنها هنرش اینست که به حجاج ایران حمله کند که چرا مرگ بر آمریکا و اسرائیل و روس میگویند؟! و چرا و چرا؟ و اینها بدعت است!!
آری آن اسلامی که توسط دشمنان دیکته شود و در بند دلار و نفت و جاه طلبی، شاهان و شاهزادگان و غرور و خودخواهی و شهوت و شراب حاکمان گرفتار آید، بیش از این نمیتواند اثر بخش باشد! روحانی اش نیز بدین دام گرفتار میشود.
باید اسلام از این اسارت آزاد گردد. باید قرآن با سیره محمد(ص) تفسیر و بیان شود. باید مکه و مدینه، ملت ابراهیمی و اسلام محمدی را باز یابند. باید نماز، رنگ نماز موحدان صدر اسلام در جبهه های نبرد را پیدا کند. همانگونه که امروز در جبهه های ایران و مناطق جنگی علیه استکبار جهانی مشاهده میکنیم و از دیدن این مدافعان اسلام و قرآن، خاطره یاران پیامبر برایمان تداعی میشود. آنانکه پیامبر در وصفشان گفت: «رهبان باللیل ولیوث بالنهار» پارسایان شب و شیران روز.
آیه مورد بحث ما در ترسیم چهره امت نمونه همین را میخواهد بیان کند، چنانچه دیدیم.
و در ادامه بیان آیه به ویژگی دیگری میرسیم: «یبتغون فضلا من الله و رضوانا» یعنی امت حضرت محمد(ص) در آنچه میکنند، و در عبادت و جهادشان، هیچ هدفی جز رضای خدا و ادای تکلیف ندارند، و فقط از او مزد و پاداش و فضل میخواهند و نه غیر خدا. عملشان خالص است از روی ریا و برای جاه و شهرت نیست. عملی که چنین باشد مفید و موثر و ثابت و سازنده و ثمر بخش خواهد بود، و این است خلق و خوی یک مسلمان و امتی که میخواهد اسوه و الگو و شاهد برای دیگر امتها و ملتها و انسانها باشد. امروز آنچه در سطح جهان میگذرد رنگ شرک دارد. هیچ چیزش نه برای خدا است و نه برای بندگان خدا. سیاست، حکومت، قضاوت، اقتصاد، جنگ، نظام اداری و همه چیزش از خدا بیگانه است. نام مردم را میبرند، اما آنچه مطرح نیست مردم اند. حتی حکومتها، و رژیم های بنام مسلمان کمتر از اسلام نشانه ای دارند، و کمتر به فکر مسلمین بوده و هستند و اکثرا نه خدا را میشناسند نه پیامبر ونه اسلام و نه مسلمین را...
آنوقت نتیجه همان است که ملاحظه میکنیم: مزدوری، جنایت، فساد، و ذلت و اسارت در برابر امپریالیسم و صهیونیسم، همانگونه که موضع حکام مرتجع عرب را در مقابل آمریکا و اسرائیل و به رسمیت شناختن آن مشاهده میکنیم.
قرآن به امت مسلمان هشدار میدهد: «قل انما اعظکم بواحدة أن تقوموا لله».
ای پیامبر! با مردم بگو: من فقط یک موعظه دارم برای شما و آن اینکه: برای خدا قیام کنید. «قیام الله» و حرکت برای خدا و رضای او است که میتواند به یک امت اصالت انسجام، استقامت و عظمت داده، و او را در مسیری که خدا تعیین نموده به حرکت درآورد. (نمونه آن قیام ملت مسلمان ایران علیه استکبار و کفر جهانی). آنگاه مثالی که درباره او در آیه آمده مصداق پیدا میکند.
مثال این بود: «کزرع أخرج شطأه....» همچون کشت و زرعی که جوانه زند، و قوی شود و تن آور گردد. و کشاورزان را به شگفتی و اعجاب وادارد، و دشمنان و کافران را به خشم و غیض کشاند.
همیشه امت از یک فرد آغاز میشود، فردی که یک اندیشه الهی و آرمان انسانی دارد، و بذر آن را در افکار میپاشد: «ان ابراهیم کان أمه قانتا لله حنیفة» (نحل ۱۲۰).
ابراهیم یک امت بود، خدا پرست و در صراط مستقیم.
پیامبر گرانقدر اسلام خود امتی است که بنیانگذار امت بزرگ اسلام است. و ادامه دهنده ملت ابراهیم و خط توحید.
دعوت پیامبر از نزدیکترین افراد خانه او شروع شد، یکی یکی به این صف پیوستند و از دور و نزدیک ندای او را شنیدند، و در بستر تاریخ رو به گسترش نهادند. این درخت ریشه کرد، ساقه برآورد، نیرومند شد و شاخ و برگ و ثمر داد. در طول چهارده قرن شاخ و برگ آن بر سر انسانها سایه افکند، شجره طیبه ایمان در قلوب میلیاردها مسلمان در طول تاریخ ریشه دوانید، و آثار نیکو از خود بجای گذاشت. چون قوی بود و ریشه دار، بادها و طوفانها بر او صدمه و لطمه وارد نساخت و نتوانست او را از پای درآورد. (یعجب الزراع لیغیظ بهم الکفار). این قسمت آیه نیز از ظرافتی خاص برخوردار است. پیشرفت اسلام و توسعه و تکثیر است و سر از میلیونها و میلیاردها در بستر تاریخ درآوردن، چیزی بود که با تمام مشکلات موجود بر سر راه این دین و کارشکنی های دشمنان شاید بسیاری از مسلمین صدر اول انتظار آن را نداشتند گو اینکه وعده الهی بود (لیظهره على الدین کله) اسلام بر همه ادیان جهان غلبه خواهد کرد، ولی مع الوصف از وعده تا واقعیت فاصله ای در ذهن ها خواهد بود. و لذا امت اسلام وقتی پیشرفت روز افزون اسلام و پیوستن مردم جهان را به این دین الهی دید با شگفتی و اعجاب روبرو شد و بدیهی است که هر روز بیشتر از پیش را خواهد دید، تا آنجا که از کفر و شرک و فساد در دنیا آثاری باقی نماند، و پهنه گیتی گهواره اسلام شود، و کره زمین شهر امت اسلامی و آن وعده آسمانی تحقق کامل یابد.
همزمان با پیشرفت اسلام و شادمانی برزیگران دین، کافران بدحال شدند، انگشت از خشم گزیدند که خداوند فرمود: «قل موتوا بغیظکم» با این خشم و غیض بمیرید! آنها که دیدند گسترش اسلام پایگاه های ظلم و ستم و تزویر و سیادت موهومشان را یکی پس از دیگری فرو میریزد. بخشم اندر شده ولی چاره ای نداشتند که:
شب پره گر وصل آفتاب نخواهد، رونق بازار آفتاب نکاهد...
اینست موضع دشمنان اسلام که امروز همانند دشمنی های دیرین، بصدد نابودی دین برآمده. و هنگامی که ظهور مجدد اسلام را از رهگذر انقلاب اسلامی ایران دیدند، و پیروزیهای روزافزون از ۲۲ بهمن ۵۷ گرفته و سقوط شاه و فرار آمریکا تا سرکوبی متجاوزان بعث و شکست جبهه متحد شرق و غرب و مزدوران استکبار جهانی در منطقه با تمام سرمایه گذاریهای دلار و نفت و اسلحه و مزدور و جاسوس و هزار دام ابلیسی دیگر برای درهم شکستن این خیزش الهی، آری وقتی این حرکت خروشان و امواج دریای پرخروش اسلام را دیدند، فریاد برآوردند، و زوزه کشیدند، و اسلام را برای منافع غرب و شرق و جهان غارت پیشه استعمار، خطری بزرگ تلقی کردند، و شگفتا که هر چه بر توطئه شان افزودند، کمتر بهره گرفتند، و دیدند که امواج انقلاب دائره وسیعتری گرفت و به پیش رفت و کابوس وحشت مرگ امپریالیسم آمریکا و مزدوران صهیونیستی اش را در دلهایشان آفرید، که دیگر نه قابل پیشگیری است و نه اجتناب پذیر، زیرا انقلاب صادر شده و توطئه ها ناکام میمیرند.
درخت ریشه دار انقلاب اسلامی که تداوم رسالت حضرت محمد(ص) است، این بار نیز بمصداق «یعجب الزراع لیغیظ بهم الکفار» موجب امید مستضعفان زمین و خشم مستکبرین جهان است. خشمی که مرگ آنها را در پی خواهد داشت. و بالاخره زمین از آن مستضعفین خواهد گشت.
و در پایان آیه وعده ای دیگر، وعده خداوند به مؤمنان و صالحان که آمرزش خدا و پاداش عظیم در پیش روی آنها است.
امت اسلامی را چه باک از حیله ها و نقشه ها شیطانی دشمن اسلام که رو به گسترش است و امت در توسعه و تکامل. و هرگاه انسان مسلمان و مؤمن و دارای عمل صالح از عرصه خاک قدم بیرون نهاد، و به بارگاه بهشت بار یافت، نعمت خدا پیش رویش گسترده و اجر عظیم را در برابر تلاش و جهادش نزد خدا ذخیره دارد. نه چون کافران و مشرکان و منافقان و دنیا پرستان که مرگشان اول سیه روزی آنها است و عذاب الیم در انتظارشان.
منبع: کتاب مقالات نخستین کنفرانس اندیشه اسلامی، صص94-98