در حال بارگذاری ...

در یک سخن این امت در حق و باطل، معیار و میزان است برای دیگر امتها، امتی است مستقل و پیشرو، نه مقلد دیگران، و دنباله رو، و نیز گواه صدق بر مردم بوده و بحق حکم مینماید. و این ویژگی تصادفی نبوده، بلکه در رابطه با پذیرش و عمل به دین و شریعتی است که خداوند آنرا معیار حق و باطل قرار داده

حجت الاسلام محمد تقی رهبر

وکذلک جعلناکم أمة وسطا، لتکونوا شهداء على الناس، ویکون الرسول علیکم شهیدا(بقره/143)

از برای امت اسلام در قرآن کریم، خصلتها و ویژگیهائی، بیان شده است که هر یک در خور تحقیق و تعمق و تأمل بوده و میتواند راهگشای این امت بزرگ جهت تحکیم و تثبیت ارزشهای خویش و عامل آگاهی بخش برای دیگر امتها باشد.

یکی از ویژگیهای امت گرانقدر اسلام، «امت وسط» بودن است، «وکذلک جعلناکم أمة وسطا» و در نتیجه شاهد بودن؛«لتکونوا شهداء على الناس».

از این دو خصلت بسیار مهم نمی توان بسادگی گذشت و بلکه لازم است در این زمینه مسائلی چند مورد توجه قرار گیرد:

1- مفهوم امت چیست؟

2- امت وسط به چه معنی است؟

۳- مفهوم شهادت امت چیست؟

4- ویژگیهای «امت وسط وشاهد» چه چیزهائی هستند؟

۵- امت اسلامی، امروز در واقعیت و عمل چگونه است؟ آیا مصداق امت وسط می باشد یانه؟

6- و اگر نیست برای داشتن چنین امتیازی چه باید بکند؟

از این قبیل سوالات در این زمینه میتوان مطرح کرد...

امت یعنی چه؟

قبل از هر چیز مفهوم امت را می نگریم:

ریشه لغوی امت «أم» بتشدید میم است، و کلمه امت از «أم» اشتقاق یافته .

«أم» بمعنای قصد کردن آمده است. «امَّ-یَؤُمُّ-امّاً» «ه – قصده». و بمعنی امامت و رهبری نیز آمده است. یعنی کسی را به رهبری گرفتن.

«أممت الرجل امامه» و یا امامت کردن و رهبری نمودن «ام یؤم اما و اماما». «القوم» و «بالقوم»: تقدمهم وکان لهم إماما. «ائتم به: إقتدى».

این است مفهوم لغوی و مصدری کلمه. و اما مفهوم امت. در لغت چنین آمده: «الأمة» الجماعة. الجیل من الناس. الوطن. الحین. القامة.

امت بمعنای، گروه یا مردم یک عصر، و یا یک قرن، و وطن، و زمان، و راستای یک چیز است.

با توجه به ریشه لغوی، که معنی قصد کردن بود، میتوان استنباط کرد که، امت آن گروهی است که مقصد واحدی را تعقیب کند، و دارای یک آرمان مشترک و هدف واحد باشد.

بدیهی است یک امت الهی بایک امت غیر الهی تفاوت بسیار دارند. امت غیر الهی مقصدشان وایده و آرمانشان پاره ای مسائل مشترک اجتماعی از قبیل: آب و خاک، ملیت، وزمان وامثال اینها بوده، و مبادی اعتقادی را در چنین امت پایگاهی نیست. و نظر باینکه پایگاههای غیر الهی دیر پا نبوده، و در معرض فنا و زوال اند، نمیتوان به ثبات و استقامت چنان امتی اطمینان کرد، زیرا تکیه گاه وحدت واشتراکشان مسائل بی ثبات مادی میباشد.

اما در یک جامعه الهی که هدف و آرمان و ارزشها و اصالت ها را اصول ثابته عالم هستی مشخص میکند، و خدا بعنوان مبداء ثابت ولایزال جهان هستی، محور است. تنها امتی که میتواند بمعنی واقعی و برای همیشه، و دور از تأثیر زمان و مکان، واحد، ثابت، واستوار باشد، امتی است که با اعتقاد به خداوند، و ارزشهائی که او تعیین میکند، قوام گرفته و افراد آن از فردیت بدر آمده، و به دریای بیکران هستی پیوسته اند.

قرآن کریم باین حقیقت، با کمال صراحت گو یا است. «وان هذه امتکم أمة واحدة، وانا ربکم فاعبدون» (سوره انبیاء/92)

اینست امت واحده شما، و منم پروردگارتان، پس مرا پرستش کنید.

در این آیه کریمه، بر چند نکته اساسی تأکید دارد، نکاتی که ارکان امت الهی را تشکیل میدهند:

1-توحید خدا، واعتقاد به ربوبیت و تدبیر او نسبت به بندگان.

2- پرستش خدا و سرتسلیم بدو فرود آوردن.

۳- در نتیجه امت واقعی شدن، که در اصل اول و دوم، «ربوبیت خداوند وعبودیت بندگان» دو رکن واستوانه اصلی و تشکیل آرمان مشترک یک امت، می باشند.

هرگاه جامعه ای به خدا معتقد بود، واقطاب شرک را شکست، و تنها مدبر وصاحب اختیار خویش را خدا دید، و نه هیچ قدرت دیگر، و سرتسلیم در برابر او فرود آورد، نه هیچ فرمانروای غیر قانونی دیگر، و راه و سرتسلیم در برابر او فرود آورد، نه هیچ فرمانروای غیر قانونی دیگر، و راه او را برگزید، و بسوی او شتافت، و دیوارهای فردیت را که زاده و حاصل شرک اند، از میان برداشت، در چنین حالتی است که امت بوجود می آید. امتی که امامش حق است، مسیرش حق است، و هدفش حق، و او است که حق امامت برای دیگر مردم را دارد.

معنی و مفهوم «وسط»:

از برای این واژه در لغت چند معنی ذکر شده است:

1- بمعنای معتدل، و دور از حد افراط و تفریط.

2- وسط و میانه یک چیز، مثل وسط خانه، وسط جاده، و...

۳- حسب و شرافت، خوبی و فضیلت «المنجد).

بنابراین در کلمه وسط، اعتدال، میانه روی، وشرافت و شخصیت مندرج است. و هیچ قرینه ای وجود ندارد که در آیه کریمه «امة وسطا » یک معنی خاصی مورد نظر باشد. همه معانی یاد شده قابل جمع اند و هر یکی مکمل یکدیگر. لذا میتوان گفت: امت اسلامی از آنجا که امتی است سرآمد امتها و برترین آنها، و دین و آئین او کاملترین ادیان، در وسط جاده و شاهراهی میرود که دیگر مردم باید از او تبعیت نمایند، و بدنبال وی حرکت کنند، از آنجا که دستورات و تعالیم این دین دور از حد افراط و تفریط و جامع بین مادیت و معنویت است، لذا آنها که در مادیت غوطه ورند، و یا در معنویات فقط سیر می کنند، اعتدال و جمع بین مادیت و معنویت را، باید از پیروان این آئین فرا گیرند.

و درحقیقت این امت باید معیار و میزان برای دیگر امتها باشد، همانطور که معیار این امت، اسلام و سیره رسول الله است.

راغب در «المفردات» چنین می آورد، «والوسط تارة یقال فیما له طرفان مذمومان یقال هذا اوسطهم حسبأ اذا کان فی قوم واسطة قومه وارفعهم محط، و کالجود الذی هو بین البخل والاسراف فیستعمل استعمال المصون عن الافراط والتفریط، فیمدح به، نحوالسواء والعدل والنصفة، نحو: «وکذلک جعلناکم أمة وسطا».

صاحب مجمع البیان چنین گوید: «الوسط: العدل وقیل: الخیر و معناهما واحد، لان العدل خیر و الخیر عدل. و قیل أخذ من المکان الذی یعدل المسافة منه الى اطرافه. وقیل بل أخذ من التوسط بین المقصر والغالی، فالحق معه... قال صاحب العین: الوسط من کل شیء اعدله وافضله».

در تفسیر فی ظلال القرآن چنین آمده: «انها الأمة الوسط التی تشهد على الناس جمیعا فتقیم بینهم العدل و القسط، وتضع لهم الموازین، وتبدی فیهم رأیها فیکون هوالرأی المعتمد وتزن قیمتهم وتصوراتهم وتقالیدهم و شعاراتهم فتفصل فی امرها...»

حاصل آنکه: امت اسلام را امت وسط میگویند، زیرا او است که بر همه مردم گواه و شاهد است. بدانگونه که عدل و قسط را بر پا میدارد، و میزان ها و معیارها را مشخص میکند، و رأی و نظر صحیح را که باید دیگران بپذیرند، میدهد، ارزشها و افکار و تقلیدها و شعارهای دیگر مردم را سنجیده و نظر نهائی را میدهد. و در یک سخن این امت در حق و باطل، معیار و میزان است برای دیگر امتها، امتی است مستقل و پیشرو، نه مقلد دیگران، و دنباله رو، و نیز گواه صدق بر مردم بوده و بحق حکم مینماید. و این ویژگی تصادفی نبوده، بلکه در رابطه با پذیرش و عمل به دین و شریعتی است که خداوند آنرا معیار حق و باطل قرار داده، و پیرو کتابی که (فرقان) است، یعنی جدا کننده حق و باطل و در شعاع شهادت پیامبر و حضور او در امت.

 فیلسوف و مفسر کبیر، علامه طباطبائی، پس از نقل آنچه مفسرین در بیان آیه گفته اند که نمونه از آن را آوردیم، ضمن بحث مبسوط و تحقیق بر اساس آیات قرآنی، تفسیر دیگری برای وسط آورده، و آنرا متناسب تر با مسئله شهادت در آیه مذکور، ونیز آیات دیگر باب، دانسته است:

«ای تتوسطوا بین الرسول وبین الناس، فتتصلوا من جهة الیهم، وعند ذلک یتحقق مصداق دعائه (ای ابراهیم (ع فیکم وفی الرسول، حیث قال: ربنا وابعث فیهم رسولا منهم یتلو علیهم آیاتک ویعلمهم الکتاب والحکمة و یزکیهم» (البقرة / ۱۲۹)

«فتکونوا امة مسلمة اودع الرسول فی قلوبکم علم الکتاب والحکمة، و مزکین بتزکیته. والتزکیة: التطهیر من قذارات القلوب وتخلیصها للعبودیة، وهو معنى الاسلام کما مر بیانه، فتکونوا مسلمین خالصین فی عبودیتکم و للرسول فی ذلک القدم الأول والهدایة والتربیة، فله التقدم على الجمیع ولکم التوسط بالحقوق به فی جانب وبالناس فی جانب آخر» (از تفسیر میزان)

حاصل معنی اینست که: «واسطه بودن امت اسلام یعنی: میان پیامبر و دیگر مردم واسطه باشد. از یکسو به پیامبر و از سویی دیگر به مردم مرتبط گردد. و بدینگونه دعای ابراهیم در باره این امت تحقق یابد که گفت: خدایا در میان آنان پیامبری از خودشان بفرست تا آیات تو را برایشان فرو خواند، و کتاب و حکمت بیاموزد، و پاک و پاکیزه شان کند.

بدینگونه امت اسلام، امتی است که پیامبر علم کتاب و حکمت رابدو آموخته، و با تزکیه پیامبر پاک شده، پاکی دل از آلودگی، و خالص شدن برای بندگی خدا، که معنی اسلام چنانکه گفتیم همین است، و آنگاه مؤمن و مسلمان خالص در عبودیت خداوند گردند.

 در این سیر و سفر الهی، پیامبر گام نخستین را برداشته، و سپس امت بدنبال او حرکت کرده و واسطه میان پیامبر و دیگر مردم و در نتیجه الگو و اسوه و شاهد شده است.

و بعبارت دیگر پیامبر رهبر و رهنمای انسان ها است، «ولکم فی رسول الله اسوة حسنة» و آنان که از سر صدق و اخلاص، بدو گرویده، و درعقیده و اندیشه و عمل به راه او میروند، نزدیکترین افراد بدو بوده، و آنها برای دیگر مردم امام و اسوه، وشاهدند. واسطه اند، میان پیامبر و مردم، «وکذلک جعلناکم أمة وسطا لتکونوا شهداء على الناس» اینها آب حیات را از سرچشمه وحی میگیرند و به دیگر تشنگان جهان میرسانند.

توضیحی در کلمه شهید و شاهد:

در کتب لغت از برای، شهود که مصدر این واژه است معانی ذکر شده:

«شهدالمجلس» حضره. «شهدالشیء»: عاینه. «اطلع علیه» یعنی: حاضر بودن. مشاهده کردن. برچیزی اطلاع داشتن.

«الشهید» الذی لا یغیب شیئ من علمه. یعنی: شهید آن کسی است که از علم او چیزی پنهان نباشد.

راغب در «المفردات» گوید: «الشهود والشهادة: الحضور مع المشاهدة، اما بالبصر او بالبصیرة». یعنی: شهود و شهادت، حضور و مشاهده است. خواه به چشم ظاهری، وی مشاهده با بصیرت باطنی. در تفسیر مجمع البیان از برای «شهداء على الناس» چند معنی احتمال داده است:

ا- اینکه این امت شاهد اعمال خلاف حق مردم در دنیا و آخرت باشد...

۲ - اینکه امت اسلام بر مردم حجت باشد، و حق و دین را برای آنان بیان کند، همانطور که پیامبر از برای آنان بیان نموده است...

3- صالحان این امت شاهد باشند که مردمان پیشین چگونه به تکذیب پیامبران پرداختند.

و این امتیاز بدان جهت است که پیامبر گواه این امت بوده و داستان پیامبران پیشین و امم گذشته را همراه با شیوه برخوردها، در قرآن برای مردم بیان کرده است.

علامه طباطبائی، از میان اقوال واحتمالات گذشته در معنی شهادت، این نظریه را پذیرفته اند که: امت اسلام در این دنیا گواه اعمال دیگر امتها بوده و تحمل این شهادت را می نماید، و در آخرت ادای شهادت میکند. نکته حساس و مهمی که علامه محقق بدان تاکید دارد اینست که: این شهادت و تحمل آن و ادای آن، یک شهادت معمولی و عادی نیست و فقط شامل صورت اعمال نمی باشد، بلکه شامل باطن اعمال نیز بوده که ریشه در قلوب دارد، مانند ایمان و کفر و معتقدات و اندیشه ها که ریشه در دلها دارد. و لذا این شهادت و یژه اولیاء این امت خواهد بود نه برای همه.

بخشی از آنچه علامه طباطبائی در تفسیر المیزان آورده اند این است:

«بل هی تحمل حقایق اعمال الناس فی الدنیا فی سعادة وشقاء و رد و قبول و انقیاد و تمرد، و اداء ذلک فی الآخرة یوم ستشهد الله بکل شیء حتى باعضاء الإنسان، یوم یقول الرسول یا رب ان قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا . ومن المعلوم أن هذه الکرامة لیست فی متناول جمیع افراد الأمة، إذ لیست إلا کرامة خاصة للأولیاء الطاهرین منهم»..

حاصل آنکه شهادت عبارت است از تحمل حقایق اعمال مرده در دنیا، از سعادت یا شقاوت، رد یا قبول و انقیاد یا تمرد (فرمان خدا) و ادای آن در آخرت، در آن روز که خداوند از هر چیزی شهادت میطلبد حتی از اعضای انسان، آن روز که پیامبر گوید: بار الها! این قوم من بودند که این قرآن را پشت سر انداختند و بدیهی است که باین کرامت همه امت نمی رسند، زیرا این کرامتی است که ویژه اولیاء پاک خدا، از میان این امت می باشد.

در بحث روائی تفسیر المیزان، از تفسیر عیاشی در معنی آیه «لتکونوا شهداء على الناس ویکون الرسول علیکم شهیدا» «از امام صادق (ع) چنین نقل شده است»:

«فان ظننت ان الله عنی بهذه الآیة جمیع اهل القبلة من الموحدین افترى. أن من لا تجوز شهادته فی الدنیا على صاع من تمر یطلب الله شهادته یوم القیامة، ویقبلها منه بحضرة جمیع الأمم الماضیة؟ کلا لم یعن الله مثل هذا من خلقه، یعنی: الأمة التی وجبت لها دعوة ابراهیم: «ومن ذریتنا أمة مسلمة» فهم الأمة الوسط وهم مصداق قوله تعالی «کنتم خیر امة اخرجت للناس»

اگر چنین پنداری که خدا از این آیه تمام موحدان اهل قبله را اراده نموده ، تهمت و افترا است، کسی که گواهی اش در یک صاع (کیل) خرما پذیرفته نیست، چگونه در روز قیامت خداوند از او گواهی خواهد و گواهی اش را در محضر تمام امتهای گذشته قبول کند؟ نه هرگز! چنین چیزی را خدا اراده نکرده است. بلکه خداوند آن امتی را اراده کرده است که دعای ابراهیم خلیل در حق آن مستجاب گشته (ومن ذریتنا أمة مسلمة لک) (آنگاه که گفت خدایا ! از فرزندان ما امت مسلمه ای پدید آور).

و نیز آن امتی که مصداق این آیه است: «کنتم خیر امة اخرجت للناس» و امتی که در صراط مستقیم و میان شاهراه حق قرار دارد، اینهایند امتی که برای مصلحت بشریت، پدید آمده اند.

منبع: کتاب مقالات نخستین کنفرانس اندیشه اسلامی، صص79-86




نظرات کاربران