امت گرایی میتواند در مقابل ناسیونالیسم و تعصبات مذهبی و تعصبات شهری باشد. ما باید در ایران، فراگیر حرف بزنیم و فکر کنیم؛ فراتر از قومیتهای عرب و عجم و ترک و بلوچ؛ فراتر از سنی و شیعه؛ بالاتر از ایران؛ باید به امت اسلامی فکر کنیم که ایران جزئی از آن است و امکان ندارد امت اسلامی آسیب ببیند و ایران آسیب نبیند.
مصاحبه از: محمد هادی کاظمی
هیچیک از ما به مخیلهمان هم خطور نمیکند که وحدت و برجام و زبان و عزت و منیت و استماع و آرمان، همه، تکه های پازل تمدن اسلامی باشند. اصلاً تصور هم نمیتوانیم بکنیم که ده قرن قبل، ما در مورد عقبافتادگی فرنگیها مینوشتیم و امروز آنان از ما حق توحش میگیرند! بعید است بتوانیم بین زندگی شخصی شهید حججی و تمدن نوین اسلامی ارتباط برقرار کنیم. ارتباط تمدن اسلامی و وحدت و تعصبات مذهبی را در گفتوگو با دکتر آذرشب جویا شدیم و پاسخهایی دور از ذهنیتمان یافتیم.
دکتر محمدعلی آذرشب، استاد تمام دانشگاه تهران، مترجم عربی پیامهای رهبر انقلاب و مؤلف و مترجم ده ها کتاب و مقاله است. همچنین فعالیتهای چون سردبیری مجلههای ثقافتنا و ثقافة التقریب، رایزنی فرهنگی ایران در خارطوم (سودان) و دمشق (سوریه)، و مشاور مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی را در کارنامه درخشان خود دارد.
امروزه بسیاری از طلبه ها در حوزه به دنبال حرکت در جهت تحقق تمدن اسلامی هستند. ارتباط وحدت و تمدن اسلامی چیست؟
ثمره فعالیتهایی که در مورد وحدت اسلامی انجام میشود، عزت حوزه های اسلامی است و عزت یکی از مهمترین مؤلفه های تمدن اسلامی است. در سایه عزت، بیداری و حیات اسلامی تحقق پیدا میکند و جهتگیری به سمت تمدن اسلامی خواهد بود. هروقت عزت افول کند، حرکت به سمت تمدن اسلامی هم متوقف خواهد شد. به همین دلیل، مهمترین مؤلفه تمدن اسلامی و نیز مهمترین گام در جهت تحقق تمدن اسلامی، تثبیت و تحقق عزت است؛ عزت در رسانهها، عزت در رفتار، عزت در برخورد افراد با یکدیگر، عزت در برخورد دولت با مردم و مردم با دولت و... ؛ این عزت باید تثبیت شود. در طول تاریخ، پیشتاز عزت اسلامی و پرچمدار آن، مکتب اهلبیت بوده است؛ از شعار «هیهات منا الذله» امام حسین (ع) تا امروز که امام خمینی(ره) و سیدحسن نصرالله و امام خامنه ای پرچمدار عزت امت اسلامی هستند. امروزه در جهان اسلام، بین حکومتها و دولتها غالباً هیچ بویی از عزت به مشام نمیرسد و نشانه ای از عزت وجود ندارد، بلکه همه در سراشیبی ذلت هستند؛ اما موضع ایران در مقابل آمریکا و برجام و فلسطین و عزت جهان عرب و تروریستها، موضعی افتخارآفرین و عزتآفرین است و این بلندترین گام به سوی تمدن اسلامی است. باید توجه داشته باشیم که عزت مسلمین از رهگذر وحدت آنها محقق خواهد شد.
در گفتمان امام خمینی (ره) و امام خامنه ای، عزت، مهمترین محوری است که بر آن تکیه و تأکید شده است. اگر ما کل برنامه های جامعه اسلامی را بر این محور اجرا کنیم، در رسانه ها و رفتارها و قانون گذاریها مبنا را بر عزت بگذاریم، در پیشرفت به سمت تحقق تمدن اسلامی میتوانیم بسیار موفق باشیم.
چه کنیم تا گفتمان عزت باعث نزدیک شدن طرفین بشود؟
عزت فراگیر است؛ یک گفتمان انسانی است. حتی غیرمسلمانان هم وقتی از شما صدای عزت میشنوند، سراغ شما می آیند. اگر در میان ملتهایی که زیر ذلت آمریکا قرار گرفته اند، ندای عزت سر دهید، در کنار شما قرار خواهند گرفت. برای همین امام خمینی(ره) به دنبال ایجاد جبهه جهانی مستضعفین بود؛ میخواست آنها عزیز شوند.
ده سال پیش، روزی من و مرحوم انصاری که در لبنان شهید شد، در الجزایر قدم میزدیم. گلفروشی ما را دید؛ همین که فهمید ما ایرانی هستیم، گلها را مجانی به ما داد و فریاد میزد که عزت مسلمین را حفظ کنید، عزت مسلمانها به شما گره خورده است! جای دیگر وقتی فهمیدند ما ایرانی هستیم، پرسیدند انرژی هسته ای به کجا رسید؟ گفتیم فعالیت هسته ای ما صلحآمیز است؛ گفتند ما این را نمیخواهیم، بمب اتمی میخواهیم! من این مطلب را به رئیس مجلس الجزایر گفتم؛ ایشان خیلی خندید و گفت: ما میدانیم فعالیت هسته ای شما صلحآمیز است؛ اما این مردم بمب میخواهند؛ چون آمریکا اینها را ذلیل کرده، میخواهند کاری کنند که عزتشان برگردد. گفتمان عزت، گفتمانی فراگیر، فرادینی بلکه فرامذهبی است.
سودای عزتطلبی چه اندازه میتواند یا باید بتواند ما را از برخی اختلافها و عصبیتها منصرف کند؟
یکی از مهمترین عوامل تمدن اسلامی به قول شهید صدر، آرمان است. ایشان آن را «المثل الاعلی» می نامد و میفرماید: مثل الاعلی یا آرمان سه نوع است: کوچک، متوسط و مطلق. ما میتوانیم مقام جامعه را براساس این مثل الاعلی ارزیابی کنیم! اگر مثل الاعلای آن، پایین و کوچک باشد، حرکت ندارد و به دور خودش میچرخد: افَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ(سوره جاثیه آیه23)؛ اله و آرمان و مثل الاعلی یکی است. آرمان متوسط قدری انسانها را به حرکت وامیدارد، ولی حرکت متوقف میشود؛ میبینند آبی که به سوی آن رفته اند، سراب است: الَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَهٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئًا(سوره نور آیه 39) در مقابل این دو، آرمان مطلق خداست که انسانها را بدون وقفه به سوی کمال به حرکت وامیدارد. امروزه باید جوامع اسلامی را ارزیابی کنیم که در چه مرحلهای هستند و چه اله و آرمانی دارند. خودمان را هم باید ارزیابی کنیم که آیا واقعاً آرمانمان خداست یا آرمانهای هیچ و پوچ داریم. گاهی ما شعارهای بزرگی میدهیم، ولی وقتی به خودمان برمیگردیم، میبینیم منافع و مصالح و منیتهای خودمان بر همهچیز غالب است. منیت، بزرگترین بازدارنده حرکت به سوی تمدن اسلامی است. آرمانهای تمدن اسلامی باید بزرگ باشند تا مردم حرکت کنند. مثلاً در حوزه علمیه قم، برنامهای برای آموزش زبان عربی روز مطرح میشود؛ عده ای مخالفت میکنند؛ وقتی به عمق علت مخالفت آنها توجه میکنیم، میبینیم خودشان بلد نیستند عربی صحبت کنند و برای اینکه از قافله عقب نمانند، با این طرح مخالفت میکنند. ین مسئله منیت، بتی است مافوق همه بتها؛ آخرین بت است که بهسادگی شکسته نمیشود. شکستن منیت به آموزش و تربیت احتیاج دارد و باید الگو ارائه دهیم. الگوهای زیادی در جامعه داریم که تمام منیتهایشان را زیر پا گذاشتهاند. وقتی کارنامه زندگی شهید حججی را بررسی میکنیم، میبینیم طبق شهادت شهودی که با او زندگی کردهاند، این جوان منیت نداشته است. امثال اینها باید به جامعه معرفی شوند.
علت این عصبیتها و تنگنظریها این است که آرمان بزرگی در مقابل اینها نیست؛ آرمان قبیلهای به جای آرمان امت اسلامی قرار گرفته است: قبیله شیعه و قبیله سنی! این آرمان قبیله ای است و آرمان مطلق خدایی نیست. اگر آرمان خدایی باشد، همه این مسائل حل میشود. من از بزرگان اهل تسنن شنیدم که میگفتند: مشکل ما این است که در لاک عصبیتهای مذهبی افتادهایم؛ به جای عصبیتهای قبیله ای به دام عصبیتهای مذهبی افتاده ایم؛ فرقی هم نمیکند؛ عصبیت، عصبیت است. آرمان بزرگ، گم شده است. بنابراین باید آرمانهای بزرگی داشت؛ مثل آرمان انقلاب اسلامی که اهل تسنن و شیعه را متحد کرد یا آرمان آزادی فلسطین که همه مسلمانان، بلکه غیر مسلمانان و آزادیخواهان جهان را گرد هم جمع کرده است.
پس آرمان بلند هم جزء مؤلفه های تمدن اسلامی است. در کنار این دو چه مؤلفه های دیگری وجود دارد؟
مؤلفه ها زیادند. سومی استماع است. ما غالباً نمیشنویم، بیشتر حرف میزنیم. گاهی دو نفر که باهم حرف میزنند، یکی با زبانش صحبت میکند و طرف مقابل با مغزش رد میکند و درواقع نمیشنود. قرآن دراینزمینه بسیار زیبا میگوید: وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن یَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ(سوره زمر آیه 17 و 18)براساس این آیه اولاً باید طاغوتزدایی باشد؛ یعنی هرآنچه مانع حرکت انسان به سمت خداست، باید زدوده شود و بزرگترین مانع، منیت است. اگر در وجود انسانها طاغوتزدایی نباشد، استماع هم تحقق پیدا نمیکند.
به نظر شما این استماع یا گفتمان عزت، چه اندازه در حوزه وجود دارد؟
حوزه تافته جدابافته از جامعه نیست. هر مشکلی که در جامعه ما هست، قطعاً در حوزه هم هست. نمیتوانیم حوزه را مبری کنیم. مسئولیت حوزه برای طاغوتزدایی و استماع، بسیار مهم است؛ مثلاً علمای قم دانشگاهیان را به بحث آزاد دعوت میکنند؛ آیا این بحث آزاد بین علمای قم هست؟ من اطلاع ندارم. اگر باشد خیلی مهم و فوقالعاده است.
مؤلفه دیگر تمدن اسلامی، علم گرایی است. نباید علم را با معلوم خلط کنیم. در یک سیدی هزاران معلومات و کتاب هست، ولی ارزشی ندارد. سیدی عالِم نیست؛ عالم کسی است که فکر میکند و علم را تولید میکند. در قرآن بر این مسئله بسیار تأکید شده. «یتفکرون» در قرآن بیشتر از «یتعلمون» هست. فکر کردن و جوشیدن علم از انسان، در تحقق تمدن نوین اسلامی بسیار مهم است. ما در دانشگاهها و آموزش و پرورش، غالباً بر خواندن کتاب تکیه میکنیم و کمتر بر فکر کردن تمرکز داریم. انشاءالله در حوزه چنین نیست! از آقای صدر پرسیدند آقای صدر، چطوری آقای صدر شد؟جواب داد من دو ساعت مطالعه میکنم، هشت ساعت فکر میکنم. شکوفایی استعدادهای انسان و جامعه در این است که به فکر کردن و تفکر سوق داده شود. علم هم زاییده تفکر است.
با چه سازکارهایی میتوانیم این افراطها و عصبیتهایی که در طرفین وجود دارد، تعدیل کنیم؟
احتیاج زیادی به فرهنگسازی است. آیتالله ابراهیم امینی کلامی دارند که به نظر من باید این جمله با آب طلا نوشته و همهجا نصب شود: ما باید با زبان قوم صحبت کنیم، نه با زبان قم! این حرف خیلی بزرگی است؛ یعنی باید از محیط تنگ خودمان فراتر برویم و آن سمت دنیا را ببینیم. مشکل بزرگ ما این است که ذهنمان محدود به یک منطقه و یک محیط کوچک است و فراتر از آن نمیرود. باید کاری انجام شود که ما ذهنها را به سمت امت اسلامی باز کنیم. امام خمینی(ره) و آقا در تمام پیامهایی که دادهاند، بر مسئله امت اسلامی تأکید کردهاند؛ اما متأسفانه این روحیات در ما وجود ندارد؛ احساس میکنیم از این امت اسلامی جدا هستیم... ما یک امت هستیم و آنها یک امت دیگر هستند. امت گرایی میتواند در مقابل ناسیونالیسم و تعصبات مذهبی و تعصبات شهری باشد. ما باید در ایران، فراگیر حرف بزنیم و فکر کنیم؛ فراتر از قومیتهای عرب و عجم و ترک و بلوچ؛ فراتر از سنی و شیعه؛ بالاتر از ایران؛ باید به امت اسلامی فکر کنیم که ایران جزئی از آن است و امکان ندارد امت اسلامی آسیب ببیند و ایران آسیب نبیند. به قول مالکبننبی الجزایری، ما از مراکش تا جاکارتا یک حوزه تمدن اسلامی واحد تشکیل میدهیم و اگر غیر از این فکر میکنیم، اشتباه است. فوکویاما در کتاب پایان تاریخ و هانتینگتون در کتاب برخورد تمدنها از جهان اسلام به عنوان حوزه تمدنی واحدی صحبت میکنند. جالب این است که میگویند این حوزه تمدن ممکن است در آینده بزرگترین خطر تمدنی برای تمدن غرب باشد و رقیب بزرگ تمدن غرب خواهد بود؛ در ادامه میگویند: خوشبختانه اختلافات بین شیعه و سنی فعلاً این مجال را به آنها نمیدهد که به این سمت بروند.
حوزه در خودش و با طلبه خودش چه باید بکند؟ طلبه برای اینکه فکرش به سمت تمدن اسلامی برود، چه باید بکند؟
یکی از اقدامهای لازم این است که آرا، نظریه ها و اندیشه های احیاگران را مطالعه کند. البته کار قرآن احیاگری است و اگر قرآن را هم با دید احیاگری بخوانیم، کافی است. نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را نیز باید با دید احیاگرانه بخوانیم. من نمیدانم طلبه های حوزه علمیه قم تا چه اندازه با افکار و اندیشه های شهید مطهری و علامه طباطبایی و شهید بهشتی و محمد عبده و مالکبننبی آشنا هستند؛ اینها از احیاگران معاصر هستند و آشنایی با آنها واقعاً ضروری است. مالکبننبی که اصلاً در ایران معروف نیست و فقط حضرت آقا او را می شناسند! وی اهل الجزایر بود و قبل از هفتاد سالگی فوت کرد. اولین کسی که اصطلاح «از سرگیری حرکت تمدن» را جا انداخت، ایشان بود. افکار و اندیشههای آنها را باید مطالعه کنیم تا ببینیم چه طرحهایی دارند.
در قرن پنجم هجری شخصی به نام قاضیبنصاعد اندلوسی کتابی به نام طبقات الامم نوشته است. این کتاب فصلی دارد با عنوان «لماذا تقدم المسلمون و تأخر الفرنج»؛ یعنی چرا مسلمانان پیشرفت کردند و فرنگیها عقب افتادند؟ مؤلف، نظریاتی را مطرح میکند. در قرن چهاردهم هجری، یعنی تقریباً ده قرن بعد، آقای شکیب ارسلان لبنانی، کتابی مینویسد که نامش دقیقاً برعکس کتاب قبلی است؛ کتاب لماذا تأخر المسلمون وتقدم غیرهم؛ یعنی چرا مسمانان عقب افتادند و دیگران جلو رفتند؟ این کتاب به فارسی هم ترجمه شده؛ سراشیبی کاملاً مشخص است!
یکی از مهمترین کارهایی که میشود در حوزه انجام داد، این است که سیره پیامبر (ص) و ائمه (ع) را با نگاه تمدنی عرضه کنیم. یعنی ببینیم امام رضا (ع)، امام صادق(ع)، با غیرشیعه، حتی با غیرمسلمان و منکر دین، چطور برخورد میکردند؟ مگر ما نمیگوییم که ائمه اهل تسنن، شاگردان امام صادق(ع) بودند؟ اگر حضرت به آنها و اعتقادات و مقدساتشان توهین میکرد که آنها نمیتوانستند شاگرد ایشان باشند! سید رضی (مؤلف نهج البلاغه) مانند امیرالمؤمنین(ع) است. وقتی اسم سید رضی را می آورم، موی تنم راست میشود؛ خیلی شخص بزرگی است. وی قصیده ای در رثای ابواسحاق صابی دارد که مسلمان نیست! از او میپرسند چطور قصیده به این عظمت را در رثای یک غیرمسلمان و صابی سروده ای؟ میگوید: جماعتنا رفاقت الادب؛ یعنی چارچوب ادب و رفاقت ادب، ما را جمع و یکدل کرد. این ذهنیت بزرگ باید در حوزه جا بیفتد. بسیاری از اساتید و شاگردان سید رضی، از اهل تسنن هستند. این فرد چه شخصیت بزرگی بود که از این مرزها، هم در استادانش و هم در شاگردانش گذشته است. اینها الگوهای کمی نیستند و باید معرفی شوند. طلبه حوزه نمیتواند بگوید من سید رضی یا سید مرتضی را قبول ندارم.
ـ شاید بگوید!
این طلبه به مقدمات بیشتری احتیاج دارد که بفهمد سید رضی و سید مرتضی چه کسانی هستند؛ آنها شاگردان شیخ مفید بودند! طلبه ها باید شخصیت اینها را بشناسند، بعد حرف بزنند! یک بنده خدایی مطلبی میگفت؛ گفتم این خلاف حدیث پیامبر اکرم (ص) است! در جواب من گفت: پیامبر(ص) فقه و اصول نخوانده است!
تا حرکت به سمت تمدن اسلامی نباشد، وحدت هم امکان ندارد. همانطور که سعدی میفرماید: چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
کی شما میتوانید درد فلسطین داشته باشید؟ زمانی که باور کنید فلسطین جزء اعضای بدن شما و جزء اعضای امت شماست. البته یک جسد، هیچ حسی به هیچ عضوی ندارد!
الان تونس و الجزایر و حتی قاهره برای ایجاد ارتباط مهیا هستند؛ ولی به صورت غیرمستقیم؛ یعنی نام تشیع و نام ایران نباشد؛ مثلاً طلبهها به عنوان محصل بروند در الازهر تحصیل کنند؛ برای ایجاد ارتباط صحیح بروند. قطعاً مصریها حق دارند که به مسائل تشیع حساس شوند؛ چراکه ذهنشان را از مسائل منفی پر کرده اند. بنابراین ما باید یک گفتمان و چارچوب فراگیر داشته باشیم. حوزههای پاکستان هم آماده تقریب هستند. پاکستان الان خیلی به یک گفتمان بهروز و فراگیر و تقریبی نیاز دارد. علت کشتارهایی که آنجا میشود، تعصباتی است که وجود دارد. آسیای میانه تا حدودی آمادگی وحدت را دارد، مشروط بر اینکه حساسیتهای آنها را برنینگیزیم. ترکیه هم با همین شرط آمادگی دارد. در اروپا میدان برای وحدت کاملاً باز است؛ چون آنجا سلفیها و سنی های معتدل بسیار زیادند.
متأسفانه ما قدری عقب افتاده ایم؛ چون کارهای زیادی برای ایجاد کینه بین اهل تسنن و تشیع انجام شده است. فضای مجازی و شبکه های ماهواره ای و ناسیونالیسم عربی، برای ایجاد کینه بین عرب و عجم و سنی و شیعه، بسیار فعال هستند.
منبع: ماهنامه رسائل-شماره 7