آقای حاج سیدابوالحسن نواب به شوخی به ما میگفتند بروید به جان ابوبکر بغدادی دعا کنید؛ اگر حرکت داعش را شروع نمیکرد تا پنجاه سال دیگر علمای ما در حوزه، ضرورت ارتباط و تعامل با اهل سنت را درک نمیکردند. ما سالهای قبل از حرکت داعش، باید تلاش میکردیم به علمای حوزه علمیه قم ضرورت مسئله وحدت را بقبولانیم...
مصاحبه کننده: محمد هادی کاظمی
حجتالاسلام والمسلمین سیدحامد علمالهدی، معاون امور ایران در مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، برای ما از غریبی تقریب بین علمای قوم و قم گفت و همه را به همکاری دعوت کرد. البته ایشان تحقق وحدت را به دست علمای قوم دانست و نگاهها را به سمت معضل کنونی متوجه کرد. ضرورت تعامل در حوزه بدیهی است که صرف تصور آن، تصدیق را به همراه دارد و ظاهراً مشکل در تصورات طرفین است.
پیشینه ارتباط بین حوزه علمیه شیعه و مدارس علمیه اهل سنت چگونه بوده است؟
ارتباط و تعامل علمی این دو مدرسه به زمان شیخ مفید و شیخ طوسی، یعنی بیش از هزار سال پیش برمیگردد که در بغداد و قبل از تأسیس حوزه نجف، ارتباط تنگاتنگی بوده است؛ به طوری که علمای شیعه گاهی برای طلاب اهل سنت تدریس میکردند وگاهی هم در جلسه درس مدرسان اهل سنت حاضر میشدند. امروز هم بسیاری از کتب ادبیات عرب که در حوزه های شیعه تدریس میشود، نویسنده شان اهل سنت بودند؛ مثلاً سیوطی و ابنهشام (نویسنده مغنی) و... اهل سنت بودند. اما بهمرور، حوزه شیعه از اهل سنت مستقل شد و این تفکیک، این ارتباط و تعامل علمی را کم رنگ کرد.
اما از برکات انقلاب اسلامی، احیای ارتباط علمای شیعه و سنی است. البته قبل از انقلاب، در مناطقی که شیعه و سنی با هم بودند، ارتباط وجود داشته است؛ مثلاً آیتالله کفعمی در زاهدان به عنوان عالم و روحانی شیعی منطقه، با مولوی عبدالعزیز، در مناسبتهای مختلف دیدار داشته اند، اما ارتباط علمی و درسی نبوده است. بعد از انقلاب، دشمن تلاش کرد که جمهوری اسلامی را در جهان اسلام منزوی کند و به همین دلیل گاهی تبلیغ میکرد که این انقلاب، مربوط به شیعیان است؛ اما امام با این حرف مخالف بودند و میگفتند انقلاب ما انقلاب اسلامی است. ما حتی در مجلس خبرگان اول که برای قانون اساسی تشکیل شده بود، مولوی هایی از اهل سنت داشتیم.
مجمع تقریب با مدارس علمیه اهل سنت ارتباط و تعامل داشته است؟
بله، مدارس اهل سنت با مجمع تقریب ارتباط دارند و مجمع، بین علمای اهل سنت به نیکی شناخته میشود؛ البته ما فقط کار فرهنگی کردهایم و کار اجرایی و مسئولیتی نداشتیم؛ اما در حال حاضر شورای برنامهریزی مدارس علوم دینی اهل سنت که متشکل از علمای شیعه و اهل سنت است، برای نظم دهی به برنامه های مدارس دینی اهل سنت در ایران تشکیل شده است. ارتباط ما با اهل سنت و علمای آنها اکنون هم وجود دارد، اما کم است و باید توسعه پیدا کند. باید طلاب شیعه از کتب اهل سنت آگاهی پیدا کنند. متأسفانه یکسری از شیعیان در ارتباط با اهل سنت مقاومت میکنند؛ البته طلبه های جوان پذیرش بیشتری دارند و ضرورت تعامل و ارتباط را میفهمند و با آنها بهتر میتوانیم گفتوگو کنیم؛ اما بعضی از علمای سنتی ما تصور میکنند ما میخواهیم بعضی منابع اهل سنت را در حوزه علمیه نفوذ بدهیم؛ در حالی که قصد ما از این ارتباطات این است که اطلاع و آگاهی مان از یکدیگر بالا برود.
آیا در میان معاونتهای مجمع تقریب، معاونت ویژه ای برای ارتباط با حوزه علمیه تعریف شده است؟
نه، نداریم؛ اما معاونت فرهنگی ما یا دفتر ما در قم، درحقیقت وظیفه برقراری ارتباط با حوزه علمیه قم را انجام میدهد. البته مؤسسه مذاهب اسلامی، سالهای اولی که در قم فعالیت داشت، آشکارا می آمدند و دفتر را سنگباران میکردند و شیشه های آن را می شکستند، اما امروزه زمینه پذیرش فراهم شده است. از زمان تشکیل مجمع تقریب، قدرت ما محدود بوده و طرفداران ما اندک بودند، اما اخیراً کمی همصدا و طرفدار پیدا کرده ایم. آقای حاج سیدابوالحسن نواب به شوخی به ما میگفتند بروید به جان ابوبکر بغدادی دعا کنید؛ اگر حرکت داعش را شروع نمیکرد تا پنجاه سال دیگر علمای ما در حوزه، ضرورت ارتباط و تعامل با اهل سنت را درک نمیکردند. ما سالهای قبل از حرکت داعش، باید تلاش میکردیم به علمای حوزه علمیه قم ضرورت مسئله وحدت را بقبولانیم؛ اما اکنون بحمدالله خودشان داعیه دار هستند؛ مثلاً آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی خودشان سمینار ضد تکفیر برگزار میکنند و علمای شیعه در آن حضور فعال دارند.
ضرورت تعامل را چه اندازه توانستید به حوزه علمیه اهل سنت و حوزه علمیه قم بقبولانید؟
ضرورت تعامل کاملاً بدیهی است و پذیرش از طرف حوزههای علمیه اهل سنت، به خاطر کوچک بودن آنها یا ارتباط بیشتر مجمع با آنها آسان تر بوده و اکنون آمادگی تعامل را هم دارند. انگیزه ما برای تقریب، بیشتر از آنهاست. البته در میان اهل سنت هم گروه های مختلفی وجود دارد؛ برخی استقبال میکنند و برخی تحویل نمیگیرند. انتظار کار وسیع به نظر بنده اشتباه است و اصلاً خیلی از مسائل فقهی با گفتوگو حلشدنی نیست. اگر ما فقط روحیه تحمل یکدیگر را ایجاد کنیم، کار بزرگی انجام دادهایم. ما سابقاً کاروانهای مشترک حج و عمره داشتیم که اخیراً کاروان مشترک زیارت اربعین هم به این فضای تعاملی اضافه شده است. همچنین اردوهای مشترکی بین علما و بزرگان اهل سنت و شیعه داریم که باعث مودت و محبت بیشتر میشود و میتواند گام اول تعامل باشد. بسیاری از مشکلات ما با همین ارتباطها حل میشود. درواقع ضرورت تعامل، بدیهی است؛ عملیاتی کردن این تعامل، بسیار مشکل است. وحدت، عملیات نرم است و با اجبار و الزام امکانپذیر نیست. ما باید با حفظ هویت مذاهب اسلامی، به خاطر مشترکاتمان کنار هم قرار بگیریم.
شما برای اصلاح این طرز فکر که هریک از طرفین، خودشان را حق مطلق میدانند و به تعامل و ارتباط احساس نیاز نمیکنند، چکار کرده اید؟
این فکر، فکر متعصبان است. کسی که بخواهد بر موضوعی متعصبانه پافشاری کند و یک قدم هم حالت همراهی نداشته باشد، باید در خانه بنشیند و در را روی خود ببندد و هیچ ارتباطی هم نداشته باشد. این فکر اشتباه است که کسی خود را حق مطلق بداند. کسی که اینگونه باشد، هیچ گاه آماده گفتوگو نخواهد بود. اصلاً بر فرض که موضع فردی حق باشد، طرف مقابل او باطل مطلق نیست؛ بالاخره مسلمان است. حضرت آیتالله اراکی در پایان اردویی که اخیراً برگزار کردیم، فرمودند: همین اندازه که اهل سنت، محب اهلبیت باشند - اکثریت اهل سنت ما محب هستند- درجه ای از ولایت را دارند. این را هم اضافه کنم که کشور ما واقعاً گسترده است و دشمن هم برای ایجاد تفرقه تلاش میکند. فعالیت رسانه ها و شبکه هایی که از دو طرف در بوق تفرقه میدمند، خیلی فراتر از فعالیتی است که ما در مجمع جهانی تقریب انجام میدهیم.
مجمع برای استفاده از ظرفیت علمی اهل سنت داخل، چه راهبردی دارد؟
برخی از علمای اهل سنت، مثل آقای مولوی احمد سلامی و مولوی اسحاق مدنی و مرحوم شهید ماموستا شیخالاسلام و برخی دیگر، برای کرسی تدریس در برخی از مؤسسات قم، دعوت شده اند و از تدریس آنها استفاده میشود؛ اما علمای اهل سنت داخل ایران هم باید به لحاظ علمی در رده ای قرار بگیرند که بشود استفاده بیشتری از دانش آنها ببریم. اگر زمینه ای فراهم شود که از علمای الازهر، استاد دعوت کنیم، خوب است؛ البته نمونههایی داشتیم، اما در حد سخنرانی بوده است و حضور مستمر و ارتباط و تعامل جدی و پایدار وجود نداشته است.
مجمع تقریب برای استفاده از ظرفیتهای مردمی درباره وحدت، راهبرد و عملکردی داشته است؟
زمینه تقریب در میان مردم فراهم تر است. وقتی به شهرهایی می رویم که اهل سنت و شیعه باهم زندگی میکنند، می بینیم مردم بدون مشکل باهم تعامل دارند؛ اما همه نگاهشان به علماست و میگویند اگر علما باهم اختلافی نداشته باشند، ما هم اختلاف نداریم. لذا تقریب، یک چهره مردمی هم دارد که ما به دنبال آن نیز هستیم. البته تقریب، کار یک نهاد نیست و از یک نهاد هم به تنهایی برنمی آید. ما معتقدیم همه مردم و همه حوزه های علمیه ما باید پای کار بیایند تا ما در حدی موفق شویم. یکی از موانع تعامل، این است که طرفین میخواهند هویت و موقعیتشان محفوظ باشد؛ حتی مولوی حنفی گاهی در مسائل و احکام خود چنان پافشاری دارد که با مولوی شافعی کنار نمی آید!
ایجاد تقریب و وحدت چه ثمرههایی ممکن است برای جامعه داشته باشد؟
بزرگترین ثمره تقریب، آرامشی است که در زندگی فردی و اجتماعی به وجود میآید. با التزام به تقریب، لازم نیست سنی و شیعه همدیگر را کافر بدانند. دراینصورت اختلاف مذاهب، در شعاع اختلاف فتاوی قرار میگیرد. ما میگوییم اختلاف سنی و شیعه باید در حد اختلاف فتوای دو مرجع دیده شود. ثمره دیگر، شناخت طرفینی است؛ شناخت از مذاهب باعث میشود بسیاری از مشکلات حل شود. اما وقتی تعامل و ارتباط و شناخت نباشد، نتیجهاش تشکیل داعش است. البته گروههای تندرو فقط میان اهل سنت نیستند، بلکه میان شیعیان خودمان هم هستند. مثلاً سخنران تندروی شیعه داریم که میگوید خدای ما غیر از خدای اهل سنت، و پیغمبر ما غیر از پیغمبر اهل سنت است و سپس نتیجه میگیرد که آنها کافرند. امروزه جوامع مسلمین از تکفیر خیلی ضرر دیدهاند؛ به علاوه که چهره اسلام بد معرفی شده است. دنیای غرب چهره اسلام را اینطور نشان میدهد که اگر سنی است، داعشی است و اگر شیعه است، اهل قمه است؛ درحالیکه دین و مذهب ما، آیین صلح، محبت و مودت است و پیغمبر هیچگاه به زور شمشیر، فکر خود را تحمیل نکرده است. همین که امروز در کشور ما برخلاف کشورهای همسایه تضاد مذهبی حاکم نیست، نشاندهنده این است که همان ارتباطات اندک ما تأثیرگذار بوده است.
منبع: ماهنامه رسائل-شماره 7