منظور جمهوری اسلامی از تقریب بین پیروان مذاهب اسلامی، زندگی مسالمت آمیز آنها با یکدیگر است، به طوری که کسی به خاطر نوع مذهب و کیفیت نماز خواندنش متهم به کفر و زندقه نشود و پشت سر یکدیگر هم نماز بخوانند، اما این به معنای دست برداشتن از ولایت امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) نیست، چرا که این بحثی کلامی است و نه فقهی.
مصاحبه کننده: دکتر عبدالوهاب فراتی
موضوع تقریب بین مذاهب اسلامی، زمانی جایگاه واقعی خود را مییابد که حوزه ما احساس نیاز کند. اما سوال اینجاست که چرا چنین نیازی را در موضوعات مختلف و از جمله در زمینه تقریب، احساس نمیکند؟ برای روشن شدن مطلب، توجه به سه نکته ضروری است:
۱. مراجع و بزرگان ما در محیط قم زندگی میکنند؛ لذا واقعیات اجتماعی محیطهایی مانند گرگان و سنندج برایشان ملموس نیست. کشور ما نزدیک به ده میلیون سنی دارد. گاهی کسی در فضای قم سخنی بر زبان میراند که بلافاصله از طریق اینترنت و ماهواره منتشر و مشکل ساز میشود.
۲. حوزه ما دین را دخیل در مدنیت نمیداند. با این نگاه، هر کس که به مسائل حکومتی فکر نکند، مقدس است.
٣. بدنه حوزه، تعهدی نسبت به مشکلات نظام نشان نمیدهد و نمیخواهد مشکلات آن را حل کند. بحث تقریب در این میان، ارتباط وثیقی با انقلاب و نظام دارد، موضوعی که هم میتواند فرصت باشد و هم تهدید. تبیین درست آن برای دنیای اسلام، فرصتی درجهت پیشبرد اهداف عالیه انقلاب است، چرا که یک میلیارد نفر اهل سنت وجود دارد. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، شیعه محلی از اِعراب نداشت، اما امروزه هویت جهانی یافته و الگوی گروههای جهادی اهل سنت نظیر «حماس» قرار گرفته است. کشورهای غربی که گسترش تفکر سیاسی شیعی در بین مسلمانان را به معنای طلوع مجدد خورشید درخشان تمدن اسلامی و افول سلطه استعماری صدها ساله شان بر جهان اسلام میدانند به شدت احساس خطر میکنند؛ لذا راهبرد آنها تحمیل رهبری وهابیون سلفی به اکثریت اهل سنت است تا به این طریق، مسلمانان را با پای خودشان به دام تفرقه و برادرکشی و سرانجام، انحطاط و فروپاشی بکشانند، بدون آنکه خودشان با دخالت مستقیم نظامی، موجب بیداری و موضع گیری مسلمانان شوند. بنابراین، راهبرد متقابل ما در این میان باید مبتنی بر تقریب باشد تا 1ونیم میلیارد مسلمان دنیا، امت واحده در برابر دشمنان اسلام باشند.
آنچه در این میان، مایه نگرانی است، بلند بودن صدای خلاف تقریب در حوزه به دلیل عدم تبیین صحیح موضوع و تلقى تهدید از آن است. با این گمان که حقانیت شیعه را زیر سؤال میبرد و موجب عدم انتقال معارف به نسل بعدی میشود. شبکه ماهوارهای «سلام» که با همین نگرش و نگرانی تأسیس شده، برنامه هایش را در اصفهان ضبط و از آمریکا پخش میکند. نمونه دیگر، شبکه «المستقله» است که ستادی هم در ایران دارد و برنامه هایش را از لندن پخش میکند. این شبکه که با دسیسهچینی انگلیسیها تأسیس شد، در اوج درگیریهای حزب الله لبنان با رژیم صهیونیستی، به اختلافات شیعه و سنی دامن میزند، کاری که نتیجه قهری آن، ضد سنی قلمداد کردن سید حسن نصرالله بود.
سوال: چه نقدی بر رویکرد موجود به تقریب در حوزه دارید؟
یکی از سران اندیشمند تقریب، حضرت آیة الله واعظ زاده خراسانی اند که در جایی از روش شناسی ایشان خلط مبحث شده است. انتظار میرود که نوع متقاعد کردن شیعه و سنی در موضوع تقریب، متفاوت باشد.
سوال: ایده اصلی ایشان چیست که آن را دارای اشکال میدانید؟
ایشان با نگاه فقهی، خطاب به اهل سنت گفتند: «اسلام، حقیقت و جوهری است که مذاهب، قرائتهایی از آن اند؛ لذا این تفاوت قرائتها نباید موجب تفرقه شود». چاپ سخن مزبور در مجله هفت آسمان موجب سوء برداشتهایی گردید که اگر تبیین صحیحی صورت میگرفت مخالفان هم میپذیرفتند، چرا که بحث فقهی سوای بحث کلامی است و ما اهل سنت را در مسائل فقهی شان قبول داریم؛ مثلا اگرچه طلاق گرفتن یک زن سنی را از نظر فقه مان باطل میدانیم، اما لوازم صحت را به آن بار میکنیم و همین زن اگر بعد از آن با یک شیعه ازدواج کند، طلاق قبلی اش را صحیح میدانیم؛ یعنی برایشان حقوق شهروندی قائلیم. بنابراین منظور جمهوری اسلامی از تقریب بین پیروان مذاهب اسلامی، زندگی مسالمت آمیز آنها با یکدیگر است، به طوری که کسی به خاطر نوع مذهب و کیفیت نماز خواندنش متهم به کفر و زندقه نشود و پشت سر یکدیگر هم نماز بخوانند، اما این به معنای دست برداشتن از ولایت امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) نیست، چرا که این بحثی کلامی است و نه فقهی.
سوال: میفرمایید که تصور حوزه از بحث تقریب، صرفا کلامی است؟
بله، ولی تقریب اساسا ماهیت فقهی و حقوقی دارد. اشاره به چند نکته در این باره حائز اهمیت است:
۱. تولی و تبری را قبول داریم، اما خواندن زیارت عاشورا را در شرایط فعلی به صلاح مسلمانان نمیدانیم، چون موجب خونریزی میشود. سنیها و سلفیها هر کس را که به صحابه لعن کند، کافر میدانند.
تمام فقهای ما با چنین ملاحظاتی، انجام برخی اعمال را قطعا حرام میدانند. متأسفانه گاهی از حوزه ما به دلیل بی اطلاعی از شرایط بین المللی، رفتارهایی بروز میکند که به قیمت جان شیعیان در کشورهای دیگر تمام میشود؛ لذا نخستین وظیفه ما بیان درد و تبیین مسئله است.
2. عملکرد کسانی که طی سی سال گذشته در موضوع تقریب کار کرده اند، عمدتا تبلیغاتی بوده است. تعدادی از علمای اهل سنت را برای شرکت در کنفرانس تقریب دعوت میکنند و آنها هم با اطلاع از اینکه به حضور تبلیغاتی شان نیاز داریم تا تلویزیونمان نشان بدهد، میآیند. اما موضوع ساده اقتدا به همدیگر در نمازهایمان را نتوانستهایم جا بیندازیم. هیچ یک از حنفیها و شافعیها به ما اقتدا نمیکنند. در دانشگاه تقریب مذاهب که با هزینههای کلان در تهران راه اندازی شد، نمازهایشان را جدا میخوانند. انقلاب، اسلامی بود و نه ایرانی یا شیعی؛ اما نمادهای شیعی در آن پررنگ تر میشود. باید مراقب نوع مداحی هایمان باشیم.
٣. اینها بخشی از مشکلاتی است که طی بیست سال گذشته از نزدیک لمس کرده ام. پنج سال با سنیهای داخل و پانزده سال هم با اهل سنت خارج از کشور زندگی کرده ام. هدفم از تشکیل دادن این جلسه، طرح مشکل و ایجاد دغدغه در حوزه برای یافتن راه حل است.
اگر بیست نفر در حوزه چنین دغدغه ای داشته باشند، جریان امور به گونه دیگری رقم میخورد. آیا شایسته نیست که حداقل در یکی از دروس خارج حوزه به این مسائل پرداخته شود؟ طرح معضلات نظام در این درسها تا چه اندازه مورد اهتمام است؟ نظام اقتصادی ما و از جمله همین موضوع روز هدفمند کردن یارانهها در کدام یک از درسها بحث میشود؟ چنانچه معتقد به تئوری حکومتی شیعه هستیم، کدام یک از دروس مذکور به این مبحث و از جمله موضوع تقریب میپردازند؟
نظر به اینکه حوزه دغدغه این مسائل را ندارد، معطوف به آنها هم نیست. در بحث تقریب، هنوز در اینکه سنی درس «المشتقات» را بخواند مشکل داریم، چون مدیرانمان دغدغه آن را ندارند. خیلی از این مدیران تا روستای «علی آباد» در اطراف قم هم نرفته اند چه رسد به کشورهای خارج. کافی است به مدت دو هفته سری به پاکستان و کشورهای همسایه دیگر بزنند تا به دغدغه لازم برسند. متأسفانه هنوز نتوانسته ایم در مدیران راهبردی و تصمیم گیرمان دغدغه بیافرینیم.
۴. پیشنهاد من برای نقش آفرینی شایسته تر روحانیت و حوزه در دهه چهارم عمر مبارک انقلاب اسلامی:
اولا؛ دغدغه مند کردن آنها نسبت به مسائل مبتلا به حکومتی است که لازمه آن یافتن سازوکارهای مناسب برای مواجهه رو در روی روحانیت با نیازها و مشکلات است.
ثانیا؛ حوزه در این صورت، حدّفاصل تقریب و حکومت خواهد بود. تقریب، جزء لاینفک حکومت و ضامن بقاء و دوام آن است.
مقام معظم رهبری، تنها پرچمدار موضوع تقریب اند. مطالبی را هم که ایشان در جمع علمای شیعه و سنی مطرح میکنند، با ملاحظاتی همراه است که برای حوزه به دلیل عدم اشراف به مسائل، مفهوم نیست، لذا دچار سوء تفاهم میشود.
ثالثا؛ تقریب باید در همه لایههای نظام جاری شود؛ یعنی مدیران تصمیم ساز در حوزه آموزش و پرورش، صدا و سیما، پادگانها و.... به خوبی توجیه شوند و گمان اشتباه نبرند که تقریب به معنای فراموش کردن خلافت و ولایت امام علی بن ابی طالب(ع) است. ما که نمیخواهیم سخنی بیش از فرمایش آن بزرگوار و سایر حضرات ائمه هدی بگوییم شیعه و سنی نقل کرده اند که لشکریان معاویه، حضرت علی(ع) را لعن میکردند، بنابراین یاران حضرت نیز مقابله به مثل کردند، اما ایشان فرمودند: «من فحش دادن را دوست ندارم، شما روشنگری بکنید».(نهج البلاغه،خطبه 206) شیوه امیرالمؤمنین تبیین است. اما فحاشی، گره زدن و کار را پیچیده تر کردن و در نتیجه طرف مقابل را عقده ای بار آوردن است. ایشان فحش دادن را زخمی کردن با نیش زبان و جریحه دار کردن احساسات میدانند و میفرمایند: «بگویید خدایا بین ما و آنها اصلاح کن، خدایا هدایتشان فرما». در این صورت است که حق از جهل جدا میشود. هر قدر که بتوانیم جهل را از بین ببریم، حق آشکارتر میشود، اما با سب و لعن نه تنها جهل آشکار نمیشود، بلکه شخص مقابل را در جهلش مُصرتر میکند. حضرت امام جعفر صادق(ع) هم کسانی را که به سبب لعن دشمنان آن حضرت، موجبات ناسزاگویی متقابل آنها علیه خاندان پیامبر(ص) را فراهم میآورند، مستوجب لعنت خدا میدانند.(اعتقادات صدوق،ص107)
متأسفانه چنین مباحثی هنوز در حوزه مطرح نشده است. حالا هم که فردی مثل من بعد از هفده سال کار تئوریک به طرح آنها در این کنفرانس میپردازم، حاضر به شنیدنش نیستند و شرکت نمیکنند و لذا بحث تقریب را نمیتوان با بخشنامه پیش برد و نیاز به ایجاد زیرساختهای فکری دارد.
منبع:کتاب «روحانیت و انقلاب اسلامی» دفتر اول، صص91-96