ایشان با اهل تسنن تضاد نداشت، بلکه سعی میکرد ولایت و تشیع را به گونه ای تمدنی و صحیح به اهل تسنن ارائه دهد و از تشیع در برابر تهمتهایی که به او نسبت میدهند، دفاع کند. کتابهای ایشان ازجمله احادیث ام المومنین عایشه و ادوار حیاتها در قاهره شیوع پیدا کرد.
دکتر آذر شب
پرچمدار وحدت، مدافع ولایت
بخش مغفول زندگی علامه سید مرتضی عسگری در گفتگو با دکتر محمد علی آذرشب، شاگرد و یار دیرین علامه عسگری
علامه عسگری در عراق، پرچمدار وحدت امت اسلامی و مخالف خرافات رایج میان شیعه و سنی بود. با گروهی از شیعیان به دلیل مسئله قمهزنی درگیر شد و با گروهی از اهل تسنن هم به علت خرافات عبدالله بن سبأ و مسائل تاریخی، میپنداشتند تشیع از یهودیت گرفته، بحث داشت. درواقع با افکار خرافی هردو طرف مقابله میکرد. من در بغداد با ایشان آشنا شدم و بزرگترین علمای اهل تسنن، مانند شیخ عبدالعزیز البدری، پشت سر ایشان نماز میخواند؛ چراکه گفتمان علامه عسگری گفتمانی فراگیر بود و هیچ تعصب نداشت. وقتی سال 1350 به ایران آمد، عده ای از گروهی خاص دورش را گرفتند و سعی کردند به ایشان القا کنند که در ایران تشیع در خطر است و ایشان را به دفاع از تشیع وادار کردند؛ البته در پی این تحریک، اقدامات علامه، ضد تسنن نبود، بلکه از تشیع دفاع کرد! ایشان را حتی به موضعگیری در برابر انقلاب هم سوق دادند؛ ولی به دلیل آگاهی و اخلاص و عمق فکری که داشت، سریع آنها را ترک کرد و به سمت امام و انقلاب و شهید مطهری و دیگر همفکران امام آمد.
ایشان با اهل تسنن تضاد نداشت، بلکه سعی میکرد ولایت و تشیع را به گونه ای تمدنی و صحیح به اهل تسنن ارائه دهد و از تشیع در برابر تهمتهایی که به او نسبت میدهند، دفاع کند. کتابهای ایشان ازجمله احادیث ام المومنین عایشه و ادوار حیاتها در قاهره شیوع پیدا کرد. علامه عسگری به قاهره رفت و با علمای الازهر در مورد این کتابها مباحثاتی داشت. در الازهر از او استقبال خوبی شد. ایشان در کتاب احادیث ام المومنین عایشه و ادوار حیاتها معتقد است که اغلب این احادیث را بنیامیه به عایشه نسبت داده اند. علامه وقتی از عایشه صحبت میکرد، او را «ام المؤمنین» میخواند.
طلبه تقریبی نمیشود مگر...
من از هجده سالگی نوشته ام و ذهنم درگیر بود که چرا امت اسلامی عقب افتاده است؟ تاریخشان چه بوده و چرا الان اینطور شده اند؟ آن زمان ساکن کربلا بودم. وقتی میدیدم دوستانم اینهمه از قهر و عقبماندگی جهان اسلام صحبت میکنند، خیلی ناراحت میشدم و میگفتم چرا باید اینطور باشد و این مسئله دغدغه من بود. وقتی دانشگاه هم رفتم، همین دغدغه من بود. اول دانشکده فنی بغداد بودم، بعد به دانشگاه اصولالدین بغداد رفتم که با همکاری علامه عسگری و سیدمحسن حکیم تأسیس شد. این دغدغه همیشه در من وجود داشت و ادامه پیدا کرد تا اینکه دیدم تقریب در راستای همین فکر و سوز من است؛ به این سمت آمدم و از ابتدای تأسیس مجمع تقریب هم بوده ام.
طلبه، تقریبی نمیشود مگر زمانی که سوزی در دل برای وضعیت جهان اسلام و امت اسلامی داشته باشد، نه اینکه فقط به زبان بگوید! وقتی میبیند جهان اسلام به این وضعیت اسفبار دچار شده، واقعاً ناراحت شود و به این فکر بیفتد که اولاً چرا، و در مرحله بعد چه باید کرد؟ این مهم است که درباره وضعیت جهان اسلام، دغدغه و نگرانی داشته باشد. اوضاع جهان اسلام را نباید فقط مطالعه کند، بلکه باید با همه وجود و شعورش مطالب را دریافت کند. این مقدمه مهمی است برای اینکه فرد به فکر بیفتد که چه کند! بعد میرود و راهکار پیدا میکند. اگر دراین زمینه مجله ای هست، مقاله مینویسد، در تلگرام مقاله مینویسد و... .
ایجاد دغدغه امت در میان طلاب، مقداری ذاتی است و مقداری هم آگاهی دادن است. مثلاً شما طلبه هستید و استادتان فلانی است؛ این سوز اگر در دل استادتان باشد، به شما منتقل میشود؛ اما اگر استادتان کسی باشد که هدفش فقط فقه و اصول گفتن و راه انداختن بیرونی و اندرونی باشد، در شما سوز دل ایجاد نمیشود. من به یاد دارم بعضی از استادان ما در دانشگاه اصولالدین وقتی از مسئله فلسطین صحبت میکردند، گریه میکردند و این صحنه وجدان ما را به درد میآورد و بیدارمان میکرد.
منبع: ماهنامه رسائل-شماره 7