توده مردم باهم مشکلی ندارند و بهراحتی مشکل خود را حل میکنند؛ چنانکه گذشته تاریخی ما بهخوبی این را نشان میدهد؛ ولی وقتی متولیان امور دینی که نگاهی کلان نگر ندارند پا به میدان میگذارند، باید منتظر خیلی رویدادها بود.
حجت الاسلام محسن الویری
در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمودند: «إنّ اللهَ ـ جلّ ذکره ـ لَیَحفَظُ مَن یَحفَظُ صَدیقَهُ؛ خداوند ـ که یادش بزرگ باد ـ هرکس را که دوستش را نگاه دارد، نگاه میدارد». (الکافی، ج 8، ص162، ح 166)
مرجع ضمیر در «صَدیقَه»، خداوند بزرگ باشد یا «مَن»، تفاوتی آشکار از نظر کاربردی در مدلول روایت پیدا نخواهد شد؛ چه اگر این ضمیر به لفظ جلاله برگردد که مضمون روایت روشن است و اگر هم به «من» برگردد، باز به استناد قرائن بیرونی، پیداست که دوستی مورد نظر امام صادق (ع)، مطلق دوستی، حتی دوستی بین تبهکاران نیست، بل به دوستی مؤمنانه نظر دارد. مراد از نگاه داشته شدن از سوی خداوند، آنگونه که مرحوم مولی محمدصالح مازندرانی در صفحه 176 جلد دوازدهم شرح خود بر الکافی آورده است، دور ساختن بدیها از آدمی و آوردن خوبیها برای اوست.
دوستی در قلمرو امت اسلامی
دایره این دوستی را هرچقدر محدود یا وسیع بشماریم، آحاد جامعه اسلامی در آن قرار میگیرند؛ یا به مصداق اینکه دوستان خدایند و خدا دوست آنهاست یا به مصداق اینکه رابطه دوستی بین آنها برقرار است. این روایت به ما می آموزد که اگر میخواهیم خداوند نگاهدار ما باشد، ما باید نگاهدار دوستانمان یا دوستان خدا که باز هم دوستان ما هستند، باشیم.
معیار این دوستی، قرار داشتن در امت اسلامی، و قلمرو آن، گستره امت اسلامی است؛ به عبارت دیگر، این دوستی در حیطه امت اسلامی معنا می یابد و هویت بخش این دوستی و معنادهنده آن و مشخصکننده مرزهایش و مصادیق آن، امت اسلامی است؛ هرچند درجات این دوستی میتواند بر پایه مؤلفه هایی دیگر همچون تقوا و ولایت، متفاوت باشد. بنابراین به فرصتهای ارتباطی و همکاری عملی با عزیزان اهل سنت هم باید در پرتو و در قلمرو امت اسلامی نگریست. روشن است که همکاری در مقیاس ملی و محلی، مادام که امت نگری به کناری نهاده نشده باشد و رویکرد امت گرایی حفظ شده باشد، منافاتی با عمل در مقیاس امت اسلامی ندارد.
مفهوم فرصت
مدیران و برنامه ریزان راهبردی، «فرصت» را مجموعه عوامل و شرایط بیرونی و پیرامونی پایدار یا گذرا، و شناختهشده یا هنوز ناشناخته ای می دانند که یک سازمان با تکیه بر قوتها و امکانات خود، برای دست یافتن به دستکم بخشی از اهدافش میتواند از آن بهره گیرد یا به صورت طبیعی از تأثیرات مطلوب آن برخوردار باشد.
زمینه های بیمنتهای همکاری شیعی ـ سنی
با توجه به دو مقدمه ای که ذکر شد، هر فرصتی برای نگاه داشتن دوستی، یک زمینه مشترک برای همکاری شیعیان و اهل سنت در مقیاس امت اسلامی و در مسیر تحقق آرمانها و تقویت مصالح آن پدید می آورد. اگر هر اقدامِ منجر به حفظ دوستی، یک زمینه همکاری پدید آوَرَد، آنگاه شاید بتوان گفت این پرسش که زمینه ها و فرصتهای همکاری با اهل سنت کدام است، پرسش خوبی نباشد؛ زیرا میتوان پرسید در کدام زمینه ها امکان همکاری عملی وجود ندارد؟ ولی پرسش ایجابی از زمینه های همکاری، پرسشی است که هزاران صفحه در پاسخ آن میتوان نوشت. شاید بتوان مواردی محدود را یافت که بنا به اقتضاءات فقهی مدرسه اهلبیت (ع) و اقتضاءات فقهی مدرسه اهل سنت، نتوان یک زمینه مشترک برای فعالیت پیدا کرد، ولی بی تردید این موارد بسیار اندک است. جز اینگونه موارد نادر، اصولاً هیچ زمینه ای را برای همکاری نمی توان نادیده انگاشت. خرده نظامهای سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و آموزشی و دیگر خردهنظامهای تشکیلدهنده امت اسلامی، آکنده از فرصتهای مناسب برای همکاری عینی و عملی است.
از یک استاد زبان انگلیسی به خاطر دارم که میگفت مطلوبترین حالت فراگیری زبان انگلیسی، حالتی است که در آن فراموش کنیم در حال فراگیری زبان هستیم. مراد وی این بود که باید تا آنجا در فراگیری زبان غوطه ور شد که دوگانگی فضای ذهنی و فضای آموزش از بین برود و مثلاً وقتی فراگیرنده زبان میخواهد درباره موضوعی صحبت کند، اینگونه نباشد که ابتدا واژگان فارسی آن را در ذهن بیاورد و سپس آنها را ترجمه کند؛ بلکه باید حتی در فضای ذهنی و درونی خود هم با واژگان همان زبانی که در حال فراگیری آن است، انس داشته باشد و برای اندیشیدن هم از همان واژه ها بهره ببرد. با الهام و استقبال از این نکتة لطیف آموزشی، درباره همکاری با عزیزان اهل سنت هم برداشت من این است که وضع مطلوب همکاری هنگامی تحقق می یابد که فراموش کنیم در حال همکاری باهم هستیم و مسئله همکاری با یکدیگر تا آنجا دامن گسترانده و عمومیت یافته باشد که از یک موضوع شایسته تدبیر و چاره اندیشی به یک موضوع رایج، متعارف، معمولی و پرتکرار در زندگی روزمره بدل شده باشد. هزاران طرح در دانشهای نظری و به همین مقدار در دانشهای کاربردی و به همین تعداد در انواع طرحهای عمرانی و رفاهی و نیز برنامه های فرهنگی و اجتماعی میتوان در نظر گرفت که در یکایک آنها زمینه ای برای همکاری در داخل و خارج از کشور وجود دارد. به استناد روایتی که از امام صادق (ع) نقل شد، هرکه به بقای عزتمندانه خویش می اندیشد و هرکه خود را بخشی از پیکره امت واحد اسلامی میداند، برای اینکه از نعمت حفظ شدن از سوی خداوند بهره مند شود، باید از طریق همکاری با دیگر آحاد امت اسلامی در این زمینه های بیشمار، دوستان خود را نگاه دارد و آنها را از دست ندهد.
واقع نگری در پذیرش آسیبها
این واقعیت را باید پذیرفت که در محیطهای شیعی، درکی واگرایانه درباره امت اسلامی، زیر پوشش اظهار دوستی به ائمه (ع) وجود دارد؛ همانطور که در محیطهای سنی شاهد چنین درکی به بهانه توحیدگرایی هستیم. این دو درک، هردو دردآورند، و علاج آنها آسان و شاید ممکن نباشد، ولی اقدام دراینزمینه و پاسداشت آرمانهای نبوی و علوی برای حفظ امت اسلامی، وظیفه همه است.
همچنین باید واقع بینانه پذیرفت که حساسیتهای مانع آفرین در مسیر همکاری، در گروه های مذهبی و دانش پژوهان علوم دینی، به ویژه در حوزه های علمیه بیشتر است. این را هم باید پذیرفت که ریشه بسیاری از اختلافها و واگرایی ها در همین جاست و مادام که این دو گروه باهم بر سر یک سفره ننشینند، گره تعارضات مذهبی گشوده نخواهد شد؛ ولی اینگونه نیست که مجاز باشیم دست روی دست بگذاریم و چشمانتظار آنها، فرصتها را یکی پس از دیگری از دست بدهیم. قبلاً هم در مصاحبه ای با عنوان «دردهای ناشی از اختلاف و تفرقه، از جانب نخبگان است، نه مردم»، گفته بودم که توده مردم باهم مشکلی ندارند و بهراحتی مشکل خود را حل میکنند؛ چنانکه گذشته تاریخی ما بهخوبی این را نشان میدهد؛ ولی وقتی متولیان امور دینی که نگاهی کلان نگر ندارند پا به میدان میگذارند، باید منتظر خیلی رویدادها بود.
یک پیشنهاد عملی
میتوان و باید به متولیان امور دینی نشان داد که چگونه حداقل در برشهایی از زمان و تکه هایی از زمین، آحاد امت اسلامی با حفظ اصول و باورهای بنیادین مذهبی خود، زیر چتر قرآن و آموزه های اسلامی، زندگی و همزیستی مسالمت آمیزی در کنار هم داشته اند. بر همین اساس و با توجه به حیطه تخصصی که بدان مشغولم و با در نظر گرفتن شرایط کنونی ایران اسلامی و منطقه و جهان، مناسب میدانم این بحث را با یک پیشنهاد به پایان ببرم:
اگر با رویکرد تاریخ اجتماعی به گذشته بنگریم، می توانیم دستمایه خوبی برای نشان دادن امکان پذیری همکاری بین پیروان مذاهب مختلف و زمینه های این همکاری فراهم آوریم. روابط توده های مردم با یکدیگر، یکی از موضوعات مورد علاقه پژوهشگران تاریخ اجتماعی است. گردآوری اسناد و شواهد، ثبت خاطرات، مستندسازی پاره ای تجربیات و تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده در مناطقی از کشور عزیزمان که شیعیان و اهل سنت در یکی دو قرن اخیر در کنار هم زندگی میکرده اند، یک طرح مطالعاتی کم هزینه و پرفایده است که اجرای آن هم جز از طریق همکاری میدانی پژوهشگران شیعی و سنی میسور نیست.
سخن آخر
نشان دادن پیشینه زیست مسالمت آمیز شیعیان و اهل سنت در ایران در قالب یک طرح مطالعاتی مشترک برکات زیادی میتواند داشته باشد و مصداق حفظ دوست در کلام امام صادق علیه السلام باشد. همان گونه که همه اقداماتی که در این زمینه صورت میبندد چنین است و میتوان امید داشت همه اینها گشاینده دریچه به سوی نگاه داشته شدن از سوی خداوند باشند که در این حدیث نورانی بدان وعده داده شده است.
منبع: ماهنامه رسائل-شماره 7