آیا زمان آن نرسیده که مومنان را وعده خداوند به حرکت درآورد و تکیه بر وعده الهی کنند و نهضتی عام در مقابل قدرتهای سلطهگر جهان نمایند و من به حقیقت سوگند یاد می کنم که اگر ملل اسلامی قیام کنند همه قدرتها و تار و پود بافتههای سیاسی و نظامی و تسلیحاتی آنها در مقابل قدرت یک میلیارد مسلمان (اوهن من بیت العنکبوت) خواهد بود.
آیت الله مشکینی
پیشنهاداتی را که به گمان اینجانب به صلاح جوامع اسلامی است لکن نمیدانم تا چه حدی به مرحله عمل نزدیک خواهد بود! به حضور شریف حضار محترم که هریک بحمدالله شخصیتی دانشمند و بارز و مورد علاقه جامعه خویش، و از مصادیق (کلکم راع) و از مخاطبین به (کلکم مسئول عن رعیته) میباشند. بشرح زیر بترتیب اهمیت موضوع و یا اسهلیت و آسان بودن آن از نظر عمل عنوان میکنم.
پیشنهاد اول
طبق آنچه گفته شد که یکی از مهمترین احکام سیاسی و عبادی و بلکه عامل اصلی وحدت بین الملل اسلامی حج بیت الله است.
پیشنهاد اولم مربوط به خود این عمل و محل برگزاری آن یعنی حرمین شریفین میباشد. شما همهتان نفوذ دولت سلطهگر آمریکا را در منطقه جزیرة العرب و در دولت سعودی توجه دارید بترول یعنی نفت و طلای سیاه حجاز باعث آن شده که مستشاران و ماموران آمریکایی دور این منبع ثروت و ماده خام همانند مگسهای موذی در دور چربی و شیرینی گرد آمدهاند، و بدین وسیله معبد عموم مسلمین و خانه مورد احترام همه در معرض خطر قرار گرفته و اجازه بدهید قدری بی پرده بگویم.
ما قبله اولمان یعنی بیت المقدس را روی سستی و مسامحه به وسیله تخم فسادی که انگلیس در فلسطین کاشت و آمریکا آن را آبیاری کرد و به نام صهیونیست سبز شد، ازدست دادیم و نشستیم و نگاه کردیم و خم به ابرو نیاوردیم و حال این بذر فساد آنچنان رشد کرده و شاخ و برگ درآورده که بی مهابا به کشورهای بی دفاع اسلامی حمله میبرد و قتل عام میکند و صدای احدى در نمی آید.
اینک داریم قبله دوم و قبله همگانی و مرکز وحی و مهبط نزول قرآن و قطب دایره اسلام و کیان و موجودیت یک میلیارد مسلمان را نیز از دست میدهیم و ای کاش نمی ترسیدیم و میگفتیم که در حقیقت آن را از دست دادهایم و الان در قبضه آمریکا و صهیونیست است.
و من برای این موضوع اعلام خطر میکنم و داد میزنم و فریاد برمی آورم که ای مسلمانان جهان قبله شما در خطر است و اگر بیدار نشوید و حرکت نکنید و قیام انقلابی ننمائید و آمریکا و صهیونیست را از منطقه حرمین شریفین بیرون نکنید شکست و ذلت و ننگ دنیوی را برای همیشه و عقوبت خدا را در آخرت خواهید خرید.
پیشنهاد من این است که طبق نص آیات و حکم صریح الهی قبله مسلمین یعنی کعبه و آن چه بدان تعلق دارد یعنی مشاعر عظام عرفات و مشعر و منی و بالاخره حرم شریف و مواقیت احرام و بالطبع حرم مطهر رسول اکرم صلی الله علیه و آله الأطهار و صحبه الاخیار همه و همه مال جمیع مسلمین است از روز اول حدوث این امکنه شریفه چنین بوده و تا دامنهء قیامت نیز چنین خواهد بود .
و اما پیشنهاد این است که خانه مردم باید در اختیار خود مردم باشد و معبد همگان قرار بگیرد نه زیر نظر یک دولت بویژه اگر وابسته به دشمن باشد که در نتیجه معبد عموم ملت در معرض خطر افتد.
بنابراین، این ناچیز پیشنهاد میکند و درخواست اکید و عاجزانه از همه علما اسلام دارد که توجه فرمایند؛ باید اداره حرمین شریفین در تمام اوقات سال بوسیله دو گروه متشکل از همه کشورهای اسلامی انجام یابد.
گروه اول هیئت رئیسه و مقننه و گروه دوم هیئت مجریه. و طرز تشکیل هیئت رئیسه باید بدین منوال باشد که از هر یک از پنجاه کشور اسلامی یک یا دو نفر شخصیت لایق و عالم و آشنا به علوم و معارف اسلامی اجتماع کنند، و هیئت تقنینیه اداره حرمین شریفین را تشکیل دهند و اساسنامه و شرح الوظایفی مفصل و منضبط و دقیق طبق دستورات اسلامی و استفاده از کتاب کریم و سنت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تنظیم کنند و به نام مجلس اعلای اداره امور حرمین مشغول کار شوند.
و سپس گروه دوم به نام گروه اجرایی از هر کشوری پنجاه نفر و یا صد نفر افراد مجهز به همه تجهیزات مادی و معنوی و امنیتی در محلی از حرمین شریفین اجتماع کنند و زیر نظر مجلس اعلای حج در شهور اقامه مناسک حج و اوقات عمرههای مفرده متصدی تمام شئون حجاج محترم باشند و هدایت و تعلیم و راهنمایی و اسکان و تعیین محل و حفظ امنیت و رفع گرفتاریها و جنبههای بهداشتی و درمانی و وسایل حرکتهای حجاج محترم از مواقیت به مکه معظمه و از مکه به مشاعر عظام و بالاخره آنچه در اداره کردن حدود یک میلیون و دو میلیون نفوس در ایام حج و عمره مفرده لازم است همه را برعهده گیرند و بودجه اداره کردن این اجتماع عظیم باید از خود حجاج محترم و یا از دول اسلامی تهیه شود و دست دولت سعودی و در نتیجه دست آمریکا و اسرائیل از حرمین شریفین و دخالت در شئون حجاج بکلی بریده شود .
و حتی خود اهالی جزیرةالعرب اگر بخواهند در مراسم حج و عمره شرکت کنند باید زیر نظر و چتر هدایت و راهنمایی گروه اجرایی بین المللی قرار گیرند و بالاخره حرمین شریفین از تصرف شخص درآید و در تصرف صاحبان اصلی آنها که ناس و مسلمین و امت و جامعه اسلامی است قرار گیرد و دست هر اجنبی و اجنبی پرست از آن بریده گردد .
این است معنی کلام پروردگار که میفرماید: «و طهر بیتی للطائفین و القائمین و الرکع السجود» (۲۶ حج) ای ابراهیم باید خانه مرا برای هر طواف کننده و برپادارنده عبادت پاکسازی نمایی.
این مطلب روشن است که خانه خداوند (اعوذ بالله) نجس نشده بود که ابراهیم پاک نماید و اصولاً چه اهمیتی دارد اگر وقتی بچهای نفهمد و جایی از خانه خدا را کثیف نماید که خداوند آن را در چند آیه قرآن برای پیامبرانی مانند ابراهیم و اسماعیل (ص) به تاکید دستور دهد؟ پس مراد پاکسازی از اغیار و اجانب واعادی دوستنما و دشمن قسم خورده آن خانه است که باید در آن خانه راه پیدا نکند و بالاخره باید آمریکا و صهیونیست از تصدی امور حرمین، شست وشو شوند.
پیشنهاد دوم
جلوگیری از طبع و نشر کتابهایی که از طرف نویسندگان فریقین تالیف و منتشر میشود که در آنها مطالب اهانت آمیز به عقاید فریقین و عبارتهای ناروا و غیر مودبانه نوشته شده و عواطف مذهبی طرفین را جریحه دار میکند.
و در نتیجه بذر کینه و عداوت و دشمنی در قلوب فرق مسلمین نسبت به یکدیگر کاشته میشود و اگر منجر به جنگ و قتل و محاربه بین طرفین هم نشود لااقل اتفاق، وحدت و صمیمیت و صفا و اخوت اسلامی را ضعیف و یا معدوم می سازد و این امور و مطالب است که سبب سلطه دشمنان بر مسلمین میگردد و باید همه اینها کنترل شود و این امر لازم و مهم برعهده ائمه جمعه و جماعات و علماء بزرگ و برجسته هر کشور است که از دولت خویش درخواست کنند و برای ملت خویش نیز تفهیم و تحریم نمایند.
و در این کار مخلصانه و صمیمانه روش امام امت و رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی مدظله را در نظر بگیرند که چگونه همه فرق اسلامی را با یک چشم مینگرد و تحت یک رقم عاطفه اسلامی قرار میدهد چنانچه بحمدالله دولت اسلامی و مجلس شورای اسلامی ما نیز از همه عناوین زننده که عواطف دینی و حتی ملی انسانها را جریحه دار میسازند کاملا دوری میجویند(و هذه قضیة قیاساتها معها).
پیشنهاد سوم
در مذهب شما برادران اهل سنت، در مورد اقامه نماز جمعه متعدد در یک روستا و یا یک شهر اگر چه درباره وجود فاصله اختلاف نظر است لکن اکثریت ائمه اربعه نیز اجازه اقامه آن را در مکانهای نزدیک بهم نمیدهند.
مثلا طبق آنچه در جلد اول کتاب الفقه على المذاهب الأربعة مینویسد: شافعیها میگویند مساجد و محل اقامه جمعه در یک محل یا متعدد است و مورد نیاز نیست و یا متعدد و مورد نیاز و ضرورت است و اگر چنانچه متعدد است و تعداد آن ضرور نیست تنها در آن مسجدی که جلوتر نماز جمعه شروع شود صحیح است (یعنی مابقی باطل است ).
و اگر همه ائمه در یک زمان شروع کرده باشند نماز جمعه همه باطل خواهد بود. پس امام شافعی اجازه تعدد نماز جمعه در یک شهر را مثلا نمیدهد مگر آنکه جائی برای اجتماع همه میسر نباشد.
و مالکیها نیز بهمین بیان قائل شدهاند و همچنین حنبلیها یعنی پیروان احمد بن حنبل، بلی فقط ابوحنیفه اجازه تعدد اقامه را میدهد لکن او نیز معتقد است اگر در مسجد دیگری کسی قبل از این امام نماز جمعه را شروع کرده، این امام باید پس از نماز جمعه نماز ظهر خود را نیز بخواند.
خلاصه ی عرایضم این است که هیچ یک از ائمه اربعه تعدد نماز را مستحب و یا واجب نمیدانند بنابراین از همه حضار محترم و مهمانانان عزیز درخواست دارم: برای تعظیم این شعار بزرگ الهی که خدا می فرماید «و من یعظم شعائرالله فانها من تقوى القلوب» در هر دهکده و یا هر شهرستان و یا در هر شهر گرچه بزرگ هم باشد، روز جمعه همه جمعات را تبدیل به جمعه واحد فرمایند و همه ائمه جماعات به جماعت یک نفر که اعلم و افقه و اسن و اتقی باشد حاضر شوند.
و اگر چنین فردی در بین نباشد و همه متقارب المقام و یا متساوی الرتبه باشند، به تناوب هر جمعه را در یک محل به امامت امام راتب آن محل انجام دهند تا بدین وسیله بر شکوه و جلال این شعار بزرگ الهی افزوده شود و اجتماعات مسلمین که خارچشم دشمنان اسلام است با شکوهتر و عظیم تر گردد و مصداق (یدالله مع الجماعه ) تحقق یابد.
پیشنهاد چهارم
آنکه این ناچیز خواستار است که برادران تسنن ما یعنی علماء عظام و دانشمندان قوم و صلح طلبان حقیقی و آنان که واقعا علاقه به اسلام و مسلمین و وحدت همه جانبه آنها دارند که انشاء الله حضار محترم از این قبیل اند، درباره روشی که تاحال فرق مسلمین با هم داشته اند و به تعبیر روشن، روشی که فرقههای چهارگانه تسنن با برادرانشان جعفریها داشتهاند تجدید نظر کنند و همچنین برادران تشیع نیز درباره روش خویش با برادران تسنن تجدید نظر نمایند و متوجه این نکته باشند که آنچه تا حال اختلافات بین فرقهها سبب ضعف و انحطاط و سقوط ماها شده و راه دشمنان ما را به کشورهای ما باز کرده و دشمن را بر ما مسلط نموده و فرهنگ و اقتصاد و کیان قرآنمان را در معرض دستبرد اجانب قرار داده، همه و همه مربوط به ماها یعنی مربوط به علماء طرفین بوده و برعهده آنها و معلول گفتار و نوشتار و رفتارشان بوده و هست و همه ملت و توده مسلمانها به تبع علماء شان و در مسیر حرکت آنها حرکت نمودهاند و باید ما امروز با کمال تاسف بر این حقیقت تلخ اعتراف کنیم و حال چنانچه حکماء گفتهاند؛ از هر جای ضرر برگردی استفاده است و بیائید قدری در عملکرد خودمان تامل کنیم و در راه این تامل از قدمهای برجستهای که سابقا موسسه دارالتقریب بین المذاهب و خاصه قدمهای موثری که مرحوم آیت الله بروجردی در ایران و کاشف الغطاء در نجف و فقیه سعید شیخ شلتوت در مصر برداشتند، استفاده نمائیم و اصولا ببینیم که آیا در میان دو گروه تسنن و تشیع از جنبههای مختلف مذهبی ما به الاشتراکشان بیشتر است و یا مابهالامتیازشان .
برای توضیح این عرضم خاطر شریف حضار را متوجه این نکته میکنم که همه قوانین دینی ما بلکه همه ادیان و شرایع آسمانی به سه بخش تقسیم می شود .
موضوعات این بخشها عبارتند از اعتقادات و اخلاق و اعمال. اعتقادات یعنی افعال فکری و مغزی و باورهای درونی. اخلاق یعنی صفات روحی و اوصاف روانی و اعمال یعنی کارهای جوارحی و بدنی و هر حکمی که از طرف خداوند بنام دین بر نبی اکرم و انبیاء گذشته فرود آمده مربوط به یکی از این سه بخش است.
و حال با اندک مراجعهای به کتب تسنن و تشیع می بینیم که در غالب این امور و بخشهای سه گانه، علماء فریقین یعنی همه فرق رسمی مسلمین جهان وحدت نظر دارند، مثلا در اعتقاد بتوحید و صفات سلبیه و اعتقاد به رسالت انبیاء و اعتقاد به کتب آسمانی واعتقاد به معاد و خصوصیات معاد از قبیل سوال، حساب، کتاب، بهشت، دوزخ و شفاعت و... هر دو گروه شریکاند.
و نیز کتب اخلاق را که شیعهها نوشته اند ملاحظه فرمائید آیا در هر صد مورد یک مورد اختلاف(بین شیعه و سنی) پیدا میکنید؟
این احیاء العلوم غزالی سنی است، و این محجة البیضاء فیض کاشانی شیعه، ببینید روایات هربابی را که غزالی نوشته فیض کاشانی خلاصه کرده و طبق آن روایاتی هم از ائمه شیعه افزوده، چه اندازه اختلاف موجود است و اگر اختلاف اندکی باشد نظیر آن بین خود علماء آن فریق و علماء این فریق وجود دارد.
و اما احکام اعمال شما اگر کتابهای فقهی را از اول طهارت تا آخر دیات که قریب ۵۳ کتاب است برسید و مطالعه فرمائید خواهید دید که در همه کتابهای فقهی و در اغلب مسائل فرعی اختلاف نظر بین خود علماء فریقین با یکدیگر موجود است و بسیار مناسب است که این سوال را بکنم؛ آیا اختلاف میان علماء شیعه با علماء سنت بیشتر از اختلاف بین خود علماء سنت یعنی ائمه اربعه مذاهب چهارگانه است؟ و یا آنکه در هر مسالهای اگر یک رای مثلا ابوحنیفه دارد و یک رای شافعی یک رای هم امام صادق دارد و گاهی دریک مسأله همه با هم متفقاند و گاهی جعفری و شافعی مثلا یک قول دارند و حنفی و مالکی هم قول دیگر و بالاخره علماء شیعه یک شذوذ و انحراف و اختلاف اساسی عظیم و ممتازی ندارند که فتوایی ضد دینی و خلاف ضرورت اسلامی باشد، بلکه آنها هم مثل دیگران قولی دارند و در آن قول به یک آیه و روایتی تمسک جسته و نظریهای را در آن مساله انتخاب کردهاند.
و بنابراین هیاهو و داد وقال بی معنی خواهد بود.
بلی فقط یک مطلب است که اساس اختلاف است و ممکن است بگوئیم همه امورگذشته قابل عفو و تفاهم است بلکه لازم به تحقیق و تامل و دقت و آزادی فکر و اندیشه اختلاف نظر است.
بلی فقط یک مطلب است که مایه همه اختلافات است و آن مطلبی است که همه می دانید و میدانیم یعنی مساله امامت. اهل سنت در این باره مسلکی دارند و اهل تشیع مسلکی دیگر. ولی عرض من همینجا است که با توجه به این اختلاف و قبول کردن اینکه اینجا نظرها از هم جدا میشوند و در برابر هم قرار میگیرند، لکن با کمال جسارت عرض میکنم.
اولا در اصل مساله رهبری و لزوم وجود پیشوا و امام و مقتدا و رئیس و سرپرست برای جامعه در هر عصر و زمانی هیچیک از طرفین اختلاف ندارند و اصلا معقول نیست کسی خیال کند ملت و گروهی که با میلیونها به شماره می آیند و فعلا بحمدالله قریب یک میلیارد نفوس اند باید بدون رهبر و بدون پیشوا باشند و همانند گلههای گوسفند بی شبان در صحرای جهان پراکنده شوند و هر یک نصیب گرگی گردد.
وامام هشتم حضرت رضا می فرماید: «فلا بد لکل قوم من امام براً کان او فاجرا».
پس اختلاف یا در شخص و مصداق است و یا در کیفیت انتخاب آن و نه در اصل امامت.
وثانیا سوال می کنیم برای ما مسلمین در این جو امروز که دنیا علیه ما قیام کرده است و دشمن مشترک ما که نه فقط منکر علی و عمر است بلکه دشمن قرآن و محمد(ص)، و بلکه دشمن خدای محمد(ص) است. آیا سزاوار است اختلاف فرق را بهانه کنیم و برای تصفیه این حساب به جان هم افتیم و بر رخ هم شمشیر بکشیم و به نابودی هم برخیزیم و فرصت را برای تاخت و تاز دشمن فراهم آوریم؟ که در نتیجه نه علی بماند و نه عمر و نه محمد(ص) و نه خدا و نه نامی از قرآن و دین اسلام. و من پیشنهاد میکنم بیائید در این قضیه به سراغ خود خلفا چهارگانه برویم. ببینیم آنها با هم چه رقم رفتار کردند، ما هم به همان طرز رفتار کنیم. آنها برای حفظ کیان اسلام، نه فقط بر روی هم شمشیر نکشیدند بلکه با هم در صف واحد و در یک جماعت ایستادند و بدینوسیله مشتی محکم بر دهان آشوب طلبان و منتظران رحلت پیامبر اکرم کوبیدند.
پیشنهاد پنجم
تشکیل کنگره سالیانه ائمه جمعه و جماعات جمیع کشورهای اسلامی، همانند این جلسات بطور سیار در کشورهای مختلف و یا در یک کشور مخصوص طبق صلاحدید دوستان به منظور معارفه و تفاهم و تبادل نظر و تشخیص وظایف اسلامی برطبق جو موجود جهانی و برای موضع گیری در مقابل رویدادها و بالاخره برای امتثال فرمان الهی که خدا می فرماید «والذین استجابوا لربهم واقاموا الصلوه و امرهم شوری بینهم ومما رزقناهم ینفقون» (۲۸ شوری)
طبق مفاد این آیه شریفه خداوند مومنان را پس از آنکه ساحت قدس آنها را از گناهان بزرگ و عصیانهائی که از حدود شرع و قضاوت عقل خارج است منزه و مقدس می شمارد آنها را به قبول دعوتهای حق می ستاید و بر اقامه و برپا داشتن نمازها که در راس آنها نماز جمعه قرار گرفته تمجید میکند و سپس می فرماید کارهای آنان با شور و تبادل نظر و مشورت است.
یعنی با استخراج حاق مطلب و خالص آن از میان مطالب پراکنده و متراکم و متقابل که معنی شور این است: «قال الراغب الاصفهانی فی مفردات القرآن؛ و التشاور و المشوره استخراج الرای بمراجعه البعض الى البعض من قولهم شرت العسل ای اذا اتخذته من موضعه و استخرجته من محله»
و نیز خداوند می فرماید: «و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل على الله»
فاذا امرالله نبیه(ص) بالشور مع المسلمین و استخراج آرائهم ثم العزم والتوکل فکیف لافراد المسلمین فهلا یجب علیهم ذلک و هل استغنوا عنها اوانهم اعلم وادری من النبی الاعظم(ص) اوانهم اعرف بمصالحهم فی عصرنا هذا حتی لایحتاجوا الى المشوره و هلا نستمع لما قال الله تعالی.
(و لکم فی رسول الله اسوه حسنه) او بالجمله یکی از مهام امور تشکیل این جلسات است و هر چه زمانش نزدیکتر و افرادش از نظر کمی و کیفی بیشتر باشد نفعش هم عمومیتر و به رضای خدا نزدیکتر خواهد بود.
پیشنهاد ششم
تشکیل بانک سهامی و اسلامی بین المللی بی سود یعنی: البنک لاالربوی الاسلامی. در یکی از کشورهای اسلامی که هر یک از کشورها باندازه وسع خویش سهم یا سهامی را در آن دارا باشند و برای اداره اعضاء و مخارج و بودجه کارمندان آن معاملاتی انجام دهند، مثلا اجناس ضروری یک کشور یا چندین کشور اسلامی را از یک دولت و یا از دولت های بزرگ جهانی خریداری نمایند و با سود مختصری به کشورهای خریدار تحویل دهند، ولی کاملا دقت کنند که زیر نفوذ دیگران نروند و وابستگی پیدا نکنند و فرهنگ مسموم و غیر اسلامی شرق و غرب در میان آنها وارد نشود .
و ضمنا وام هایی را که مورد نیاز برخی از کشورها است به آنها بدهند و نگذارند که آنها دست تکدی به ممالک بیگانه دراز کنند.
بیگانههایی که تا سود گزاف نگیرند و حیثیت و دین شرف ملتی را نخرند اندکی به آنان کمک نمیکنند.
پیشنهاد هفتم
تشکیل آکادمی و مجلس بررسی و تحقیق در علوم مختلف اسلامی و انسانی از دانشمندان مسلمین و متخصصین علوم مختلف در یکی از کشورهای اسلامی که درآن آکادمی بحثهای لازم و ضرور و عمیقی که در اطراف احکام و قوانین دین اسلام و قرآن مجید و علوم مربوطه آن شده و میشود، مطرح گردد و مقایسه نظرات قرآن کریم درباره دانشهای مختلف و علوم و فنونی که قرآن مجید راجع به آنها اشاره و یا بتفصیل سخن میگوید با علومی که در جهان امروز مطرح شده و می شود. و خاصه مقایسه نظرات اقتصادی قرآن و سنت اسلامی در مساله وسیع اقتصاد شرق و غرب و همچنین در مسائل تکامل و تطور در خلقت انسان و سایر حیوانات و نظرات قرآن در علوم مختلف دیگر از قبیل علم کلام و فلسفه و عرفان و تصوف و جامعه شناسی وکیهان شناسی و روانشناسی و نبات شناسی و جنین شناسی و فیزیک و شیمی و تاریخ و فلسفه تاریخ و همچنین مقایسه قرآن در بعد اصول و فروع دینی و ابعاد دیگرش با نظرات تورات و انجیل و مذاهب دیگر.
و بالاخره تشکیل یک مجلسی که مرجع و ملجاء و پناهگاه برای عموم مسلمین جهان باشد که در تمام مسائل مشکل و ضروری و مورد نیاز بدانجا مراجعه کنند و دست حاجت بسوی تورات و تلمود و انجیل و پاپها و کاپیتالیسم و کمونیسم و سوسیالیسم دراز ننمایند و بلکه آنان نیازمند علوم و معارف اسلام باشند .
و اینجانب این اجتماع را برای جامعه مسلمین از ضروریات اولیه میبینم و سستی در انجام آن را نوعی از بی اعتنایی به کیان اسلام و حیثیت مسلمین تلقی میکنم (ونستغفر الله مما سلف منا و فرطنا فیه و لکن الله، عفی عما سلف و من عاد فینتقم الله منه).
و البته بودجه این نوع مجالس براحتی قابل تامین است .
پیشنهاد هشتم
تشکیل ارتش صلح و قدرت نظامی بین المسلمین؛ که در وقت وقوع اختلاف بین دول اسلامی و یا خدای نکرده کشانیده شدن آنها به جنگ و نبرد، اگر صلاح در این شد که مثلا موقتا آتش بس باشد عوض ارتش صلح بین الملل دشمنان که در حقیقت سپاه جنگ طرفداران سلطهگرانند نظامیان صلح بین الملل الاسلامی در آنجا مستقر گردند و حافظ حقیقی حقوق مستضعفان باشند و در اقدام به این امر فرمان خداوند را امتثال کنند که می فرماید:
«وان طائفتان من المومنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احداهما على الاخرى فقاتلوا التی تبغى حتى تفئ الى امرالله»
آیا دستور فاصلحوا بینهما و یا فرمان فقاتلوا التی تبغی در این آیه شریفه به کیست و آیا به یک فرد است و یا بیک اجتماع و گروه .
و اگر به گروه و جمعیت است آنها کیانند و آیا جز علماء وعقلاء و دانشمندان و آشنایان معارف اسلامی و متقیان و خیرخواهان و طالبان وحدت و عظمت و صلاح جهان اسلام مراد است؟
و بالاخره اینجانب از مخاطبان حقیقی آیه شریفه درخواست میکنم که برای امتثال فرمان خداوند در این آیه قیام نمایند و اگر مخاطبان را تشخیص نمی دهید در اطراف آن صحبت کنید و مساله را حل فرمائید.
پیشنهاد نهم
تشکیل هیئت بین الملل الاسلامی در رابطه با مسئله نفت و سایر معادن عظیم که جزء ذخایر کشورهای اسلامی است و کشورهای دیگر نیاز به آنها دارند. بدین معنی که از هر کشور نفت خیز اسلامی و یا دارای معادن دیگر یک یا چند نفر در آن هیئت شرکت کند و درباره کیفیت و کمیت و قیمت و تشخیص اهمیت کالاهای مورد فروش و کالاهای مورد نیاز ممالک اسلامی و همچنین در تشخیص کشورهای غیر اسلامی که باید با آنها رابطه تجاری برقرار کننند تبادل نظر کرده و تصمیم گیری نمایند.
پیشنهاد دهم
آخرین پیشنهاد اینجانب که نمیدانم مطرح کنم یا نه و نمی دانم تا چه حد در افکار محترم حضار مورد اثبات و یا در معرض نفی واقع میشود و اصولا آیا می شود از مرحله فرض و تفکر و تصور مقدار اندکی بسوی تحقق خارجی نزدیک شود یا نه این است که همه کشورهای اسلامی یعنی همه روسای جمهوری و همه شاهان کشورهای اسلامی جمع شوند و یک شورای ریاست جمهوری واحدی تشکیل دهند و همه ملل مسلمان را یک ملت و همه کشورهای اسلامی را یک کشور عظیم و پهناور قرار دهند و همه را در هم ادغام کنند و به نام «ایالات متحده اسلامی» نام گذارند و قانون اساسیها را تبدیل به یک قانون اساسی بر وفق محتوای قرآن مجید نمایند.
و سیمهای خاردار کشورها و مرزها را برچیده و بر دور ۵۰ کشور بکشند و پولها و اسکناسهای گوناگون را جمع کرده در آتش بریزند و یک نوع و یک رقم اسکناس و پول، با آرم اسلام و مکه و قرآن و مدینه و شعار توحید و لااله الاالله و الله اکبر چاپ و منتشر کنند و ارتشهای مختلف ممالک اسلامی را تحت یک شورای عالی فرماندهی درآورند.
و در همه پادگانهای نظامی و انتظامی قرآن مجید و کلمه توحید و احکام مشترک اسلام به سربازان و نظامیان تعلیم شود و علماء عظام مسلمین اخوت دینی را در مغز همه ملل مختلف تزریق نمایند و هر گروه و ملتی در انجام مراسم مذهبی خاص خویش در همهء محیطها آزاد باشند و حدود الهی را در همه جا طبق احکام خالص قرآن اجرا کنند.
و بالاخره کشوری وسیع و پهناوری را تشکیل دهند که شامل یک میلیارد مسلمان زیر پرچم لااله الاالله محمد رسول الله قرار گرفته و مهمترین کشور جهان را تشکیل دهد. این کشور بالاترین ذخایر زمینی را در تحت تصرف خویش خواهد داشت و غنی ترین فرهنگ را که فرهنگ اسلامی است واجد خواهد بود .
و در موارد شک و تردید در حکمی از احکام اجتماعی و اقتصادی، قدرت استفاده از منابع اصلی که قرآن و سنت و عقل است و استخراج و استفاده آنرا پیدا خواهد کرد .
و در این صورت است که خواهند توانست دشمنان داخل را همانند غارتگران و دزدان از داخل خانه بگیرند و مفتضحانه و ذلیلانه بیرون ریزند و قدرتهای جهان را در مقابل خویش خاضع سازند و مجد و عظمت اسلام را تجدید نمایند.
چه آنکه خدا می فرماید: «ولقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین انهم لهم المنصورون وإن جندنا لهم الغالبون (۱۷۱/صافات)
و نیز می فرماید: «وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الأرض کما استخلف الذین من قبلهم ولیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا» (۵۵ / نور)
آیا زمان آن نرسیده که مومنان را وعده خداوند به حرکت درآورد و تکیه بر وعده الهی کنند و نهضتی عام در مقابل قدرتهای سلطهگر جهان نمایند و من به حقیقت سوگند یاد می کنم که اگر ملل اسلامی قیام کنند همه قدرتها و تار و پود بافتههای سیاسی و نظامی و تسلیحاتی آنها در مقابل قدرت یک میلیارد مسلمان (اوهن من بیت العنکبوت) خواهد بود .
و خدا می فرماید: «و نرید أن نمن على الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین».
آیا ما مستضعف نیستیم و آیا ابرجنایتکارها ما را این چنین زیر یوغ استعمار نکشیدهاند؟ چرا.
اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق واهله و تجعلنا فیها من الدعاه الی طاعتک و القاده الی سبیلک و ترزقنا بها کرامه الدنیا و الاخره.
اللهم ما عرفتنا من الحق فحملناه و ما قصرنا عنه فبلغناه. اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا و کثره عدونا و شده الفتن بناء وتظاهرالزمان علیناء
اللهم فاعنا على تشکیل الدوله الاسلامیه بفتح منک تعجله و یضر تکشفه و رحمه منک تجللناها ، و عافیه منک تلبسناها.
والسلام منی علیکم ایها الاخوه الکرام والرحمة والرضوان.
منبع: کتاب وحدت مسلمین؛ نگرشی به مقالات کنگره جهانی ائمه جمعه و جماعت، صص91-105