تقریب یعنی همکاری در ترویج و حفظ مشترکات دینی که بسیار زیاد است و معذور دانستن همدیگر در اختلافات، روی اصل للمصیب اجران و للمخطیء اجر واحد و برادری ودوستی روی اصل انما المومنون الاخوةدر زندگانی اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و بالاخره مورد چهارم؛ عدم توهین به پیشوایان و اصول مذهبی سایر مذاهب اسلامی.
حجت الاسلام جوادی غزنوی
مختصری درباره آیت الله محسنی:
آیت الله محمد آصف محسنی از مراجع تقلید شیعه و یکی از رهبران مذهبی و جهادی افغانستان است. ایشان علاوه بر جامعیت علمی، از بینش سیاسی بالایی نیز برخوردارند. شیخ آصف محسنی در سال ۱۳۳۲ خورشیدی به نجف رفت و در طول فقط دو و نیم سال، دروس سطوح را به پایان رسانید. سپس به دروس خارج فقه، رجال و حدیث و اصول پرداخت و نزد آیتالله سید محسن حکیم و سید ابوالقاسم خوئی و حسین حلی و سید عبدالاعلی سبزواری به شاگردی پرداخت.
ایشان در فروردین(برج حمل) سال ۱۳۵۸ خورشیدی با جمعی از روحانیان افغانستان مقیم حوزه علمیه قم، حزب حرکت اسلامی افغانستان را بنیان نهاد. با وجودی ماهیت شیعی حزب حرکت اسلامی او ارتباط خود را با گروههای مجاهدین سنی مستقر در پیشاور نیز حفظ کرد اگرچه برخی این اقدام او را نمیپسندیدند. حزب حرکت اسلامی به رهبری آیتالله محسنی در بُعد نظامی بیش از ۱۰۰ پایگاه نظامی در ۱۹ ولایت (استان) افغانستان ایجاد نموده و دهها هزار نیروی مسلح را علیه قوای شوروی سابق سازماندهی و رهبری کرد. محسنی به زبانهای فارسی، عربی، اردو و پشتو نیز مسلط است.[1]
وضعیت جهان اسلام، مشکلات وراه حل ها
وضعیت امروز جهان اسلام به راستی کشنده و تکان دهنده، شکننده و نگران کننده، دل خراش و اسف انگیز است. قتل و غارت، جهل وعصبیت، بدبینی و بی اعتمادی در بین مسلمین بیداد می کند.
طوفان جنگ و چپاول و کشتار، بنیان و بنیاد کشورهای اسلامی را از بیخ وبن بر کنده و به برهوت بی سرنوشتی به دور دست ها فرستاده است. (ما باد کاشتیم و طوفان درو کردیم) و به قول آیت الله محسنی: وضع امروزی ما واقعا اسفناک و حتی گریه آور است. چرا چنین شده است؟ عواملی مختلف و متعدد دارد: جهل و جهالت، سوء تفاهم و ناآگاهی مسلمانان. تعصب و عوامل اجنبی و خارجی. اصالت فرد و افراد و اشخاص به جای اصل.......
چه باید کرد؟ وقتی که این سوال را از پیشتاز و پرچم دار تقریب مذاهب ومنادی صلح و وحدت مسلمین، آیت الله محسنی پرسیدند در جواب گفت: عجیب است که قرآن مجید از اخوت و برادری مومنین صحبت می کند: «انما المومنون اخوه»[2] و ما هنوز درباره ی هم زیستی مسالمت آمیز گیر مانده ایم.[3]
در منطق و باور و بیان آیت الله محسنی که برخورد های شیعه وسنی را جنگ در تاریکی می داند، نه جنگ راه حل است، نه حذف و نابودی فیزیکی افراد، نه محو مذاهب و عقیده واندیشه، نه سنی ساختن شیعه و نه شیعه ساختن سنی، نه ادغام مذاهب و نه دست کشیدن از مذهب. نه انکار اختلاف و نه تکفیر و تفسیق مخالف، نه دست کشیدن از اصول، نه تهمت و افترا و بدنام کردن عقیده، و صاحب عقیده، نه دامن زدن به اختلافات و افتراقات و نه در هیچ چیز دیگری از این قبیل..... [4].
راه حل اساسی و اصولی در؛ آگاهی دادن مسلمانان، رفع تعصب و عصبیت های مذهبی و نژادی، گرد آمدن بر محور و حول مصالح و منافع امت اسلامی و حفظ اصل اسلام به جای اصالت دادن به فرع است.[5]
ما از چند جهت اتحاد سنی و شیعه را ضروری می دانیم:
اولا؛ از نظر دین اسلام که پیروان خود را از نزاع و عداوت و تفرقه نهی می کند و مومنین را برادر هم می داند و امر به اصلاح آنان می دهد: «انما المومنون اخوه فاصلحوا بین اخویکم»[6].
ثانیا؛ کشمکش بین مسلمانان سبب تقویت کفار و ضعف اسلام می گردد، و همه ی ما می دانیم که تضعیف اسلام حرام است و خیانت به قرآن و اسلام محسوب میشود.
ثالثا؛ جنگ ونزاع مانع پیشرفت می شود.[7]
روی نیازها و ضرورت های فوق است که همکاری و گفت وگوهای مثبت با تمام مذاهب اسلامی در شرایط امروزی واجب است. چه به عنوان حکم اولی و چه به عنوان ثانوی. اگر امور به جای تفاهم و برادری به سوی خشونت برود، ضرر بیشتر است. [8]
شیعه برای این کار مقدس رفع بدبینی های موهم و موهون و تقریب و همکاری خود، مبنای فکری و سابقه و مستند تاریخی از امامان معصوم خود نیز دارند. اگر خلیفه ی ثانی ده جا گفته "لولا علی لهلک عمر" گذشته از اینکه از علم علی(ع) به فقه و دین حکایت می کند، از همکاری امیرالمومنین با خلفا نیز حکایت می کند. اختلاف باعث نشده است که علی(ع) با آنها همکاری نکند. در دوران خلفا علی قاضی بوده است، در جنگ ها مورد مشورت خلفا قرار میگرفت، برای قضایای اسلامی علی با آنها بوده و رفت وآمد داشتند و سوال های علیم مطرح میشده است و...
اگر بخواهیم مطالب و تحلیل فوق را برهانی ومنطقی بسازیم قضیه به شکل ذیل در آمده نتیجه ی مطلوب خواهد داد: ترویج و حفظ دین واجب است. مقدمه واجب(تفاهم وهمکاری) هم واجب است. پس همکاری با اهل سنت واجب است. تضعیف اسلام به هر نامی که باشد از محرمات کبیره است وشیطان نباید مسلمان را فریب دهد.
مذهب یک شاخه است و دین اصل است. در همین مقطع و مورد است که آیت الله دو نکته ی مهم واساسی را گویا به فریقین شیعه وسنی و یا درواقع گویا به همهی آدم های عاقل وخردمند به حیث یک قانون کلی یک زندگی وفرمول در صحنه ها ومیدان های بازی گوشزد میکند:
1-متعصبان میگویند شیعه کافر است و با آنها هیچ مذاکرهای نمی توانیم بکنیم چرا؟ میگویند شما تقیه میکنید. تقیه مساله ی فرعی است. من با تو در مسائل اعتقادی صحبت میکنم تقیه ی ما درست باشد یا غلط مسئله ی فرعی است، تو با مسئله ی فرعی چه کار داری؟
2-خود مرحوم مجلسی روایت میکند که بیان اسرار ائمه جایز نیست واین کار حرام است.[9]
تعریف تقریب، امکان و واقعیت
در آشفته بازار و فضای پر غوغای تقریب خواهی و وحدت طلبی های جهان اسلام و مسلمانان، نخستین چیزی که لازم و ضروری به نظر میرسد. ارائه یک چارچوب و تعریف مشخص و قابل قبول از خود مسئله ی مظلوم تقریب است تا خود به خود به تخریب تبدیل نشود و تقریب و گفتمان پیرامون آن چارچوب مشخص داشته باشد. فقیه مورد نظر با درک این حساسیت و ضرورت، از تقریب این چنین تعریف ارایه میدهد:
«تقریب یعنی همکاری در ترویج و حفظ مشترکات دینی که بسیار زیاد است و معذور دانستن همدیگر در اختلافات، روی اصل "للمصیب اجران و للمخطیء اجر واحد" و برادری ودوستی روی اصل "انما المومنون الاخوة"در زندگانی اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و بالاخره مورد چهارم؛ عدم توهین به پیشوایان و اصول مذهبی سایر مذاهب اسلامی».[10]
نکته ی بارز و جالبی که در تعریف فوق به چشم میخورد و بسیار محسوس و قابل لمس است اینکه: تقریب از این منظر فراتر از حد و مرز مصالح سیاسی میباشد و در قد و قواره انسان مدنی و عاقل برای انسان زیستن بالا می آید و رشد می یابد. آخر ما انسانیم وخوش داریم که در جای آرام ومسالمت آمیز به عنوان یک انسان زندگی کنیم.[11]
ودیگر اینکه ما دینداریم و به عنوان یک متدین هم دل مان می خواهد که با سنی ها مراوده و دوستی کنیم که دین اسلام محفوظ بماند. مذهب یک شاخه است و دین اصل است.[12]
و در این جهت دوستی بین پیروان مذاهب اسلامی و سپس همکاری مخلصانه ی آنان، به وسیله ی شعارها وتبادل کلمات ادبی به طور اساسی صورت نخواهدگرفت، بلکه لازم است همدیگر را به طور اصولی بشناسند و عقاید و آرای همدیگر را به طور صحیح در یابند، تا قناعت قلبی شان به مشترکات دینی و اسلامی بین هر دو برادر مسلمان حاصل گردد و بدانند که مسائل مورد اختلاف آنان فرعی و ناچیز است. به عبارت دیگر؛ نزدیکی پیروان مذاهب اسلامی از راه های عاطفی واخلاقی محدود و موقتی خواهد بود و لذا باید آنرا از راه های معقول ومنطقی به دست آورد که پایداری وعمومیت داشته باشند.[13]
تحلیل فوق از سوی منادی وحدت و پرچم دار تقریب، آیت الله محسنی، به خوبی نشان میدهد که ایشان به صورت مبنایی روی تحکیم وحدت می اندیشند ونه سطحی وقشری، و این اتحاد مبنایی از نظر ایشان امکان دارد و محال نیست؛ زیرا اختلافات عمیق ومبنایی نیست. بلکه قشری وساختگی است و امروزه آنچه که فضای نورانی شیعه و سنی را گاهی تاریک کرده از مذاهب اهل سنت و اهل تشیع نبوده. اینان در اصول عقاید و کلیات شریعت با هم متفق اند؛ مشکله ی اهل سنت و اهل تشیع از خارج آمده که به ناحق گریبان گیر آنان شده و هوشمندان ودانشمندان مسلمان -شیعه وسنی-باید آنر چاره جویی کنند.[14]
عوامل تفرقه و نفاق و بستر سازان نفوذ و ورود عوامل خارجی وقدرت های سلطه گر واستعماری و آتش افروزان جنگ های داخلی بین شیعه و سنی، بیشتر گروه های افراطی وتندروان، غالیان و ناصبیان هر دوطرف میباشند که بنابراین، تکلیف و وظیفه مسلمانان خود به خود مشخص خواهد بود و آن عبارتست از؛ برائت شیعه از غلات و برائت اهل سنت از نواصب. وهمه باید بدانیم که غلو وناصبی گری در اسلام مشروعیتی ندارد.[15]
از این طرح خود به خود باید چند طرح دیگر برای ما؛ همهی سیاست مداران و زمامداران کشورهای اسلامی از یک طرف و روشنفکران و عالمان مسلمان از طرف دیگر،مشق ومشی شوند:
1-کم کردن فشار های سیاسی و اعطای حقوق کامل مدنی و غیره توسط دولت ها به اقلیت های مذهبی که قهرا محبت را در بر دارد.
2-گرفتن قطعیات و داخل نشدن در مشکوکات و به زور جدا نکردن مسلمانان از یکدیگر.
3-ما باید به رهبران مذهبی دیگران تعرض نکنیم؛ در روانشناسی میگویند تاثیر فرد بیشتر از اصل است؛ اختلاف علمی اختلاف در اصل است که منشا نزاع وخون ریزی نمی شود، ولی اختلاف در مورد اشخاص، اختلاف در مور فرد است وتشنج زا. بنابراین باید در این مورد بسیار دقیق و محتاط بود و از تحقیر وتوهین ارباب مذاهب جدا جلوگیری نمود.
4-اختلاف در اسلام مشروعیت دارد و همه دانشمندان آنرا به عنوان یک واقعیت غیر قبال انکار تلقی می نمایند؛ ولی افراد شور آنرا جنجال برانگیز معرفی می کنند که لازم است جلو آنان گرفته شود.[16]
آیت الله محسنی این پیشگام تقریب و وحدت مسلمین در شرایط وفضایی طرح های تقریبی خویش را طرح ورائه میدهند که به شدت مطمئن و امیدوارند که این طرح ها "روی کاغذ" نمی مانند و"ایده ال" محض نبوده، انشالله امت اسلام بیدار و هوشیار شده به آنان عمل کرده ترتیب اثر خواهند بخشید و دشمنان وحدت را نا امید خواهند ساخت. لذا از وجود خیلی از اختلافات بین امت و عالمان اسلام نگران نبوده و پاره یا بسیاری از آنان را طبیعی دانسته و فقط بر سر تفرقه افکنان و نفاق اندازان وآتش بیاران معرکه نهیب می زنند که آیا این اختلافات طبیعی علمی، ذوقی و بشری باید سببب جنگ و جدایی وعداوت و دشمنی شود؟
بنابراین:
1-ماشیعه هستیم؛ با اهل سنت اختلاف داریم و آنها هم با ما اختلاف دارند ولی آیا این اختلاف ها باید به بغض و عداوت منجر شود؟ آیا لازم است که جنگ به خاطر این اختلافات ادامه پیدا کند؟ در فقه اختلاف وجود دارد، ولی اینها باعث تکفیر نمیشود.[17]
2-در تمام علوم انسانی اختلاف نظر میان دانشمندان وجود دارد. افکار علما مانند صورتهایشان متفاوت است، وهمین تفاوت فکری، اختلاف علمی را به دنبال می آورد و هیچ گاه از زندگانی بشر جدا نخواهد شد. اختلاف نظر در مسائل فقهی وجود دارد، پس چرا اختلاف شیعه وسنی موجب دشمنی ودوری گردد؟ آیا این از وسوسه های دشمنان اسلام و احمقانه نیست؟[18]
منبع: کتاب اندیشه های کلامی، فقهی وسیاسی آیت الله محسنی- نوشته جواد غزنوی
[1] برگرفته از سایت معظم له
[2] - حجرات 10
[3] - مسائل کابل ص24
[4] - شیعه وسنی چه فرقی دارند؟ و وحده الامه الاسلامیه
[5] -همان
[6] -حجرات 10
[7]-تصویر ص 159
[8]- تقریب مذاهب ص19،26،74
[9]- همان ص 104، 80
[10] تقریب ،ص107،103
[11] همان
[12] تقریب،ص103
[13] شیعه وسنی چه فرقی دارند،اضافه ی اهل بیت ،ص2
[14] همان ،ص4
[15] تقریب ،ص101
[16] تقریب،ص101،104،48،80،54
[17] تقریب،ص22
[18] همان،ص53