در حال بارگذاری ...

امام باقر(علیه السلام) هنگامی که ارزش های اصیل جامعه را در معرض تزلزل می دید و نیز مرزهای قلمرور اسلامی را آماج یورش های بیگانگان و هجوم رومیان مشاهده می کرد، پیروان خود را از پرداختن به موضوعات تفرقه برانگیز نهی می کرد تا هم بستگی جامعه در برابر بیگانگان و کفار محفوظ بماند و مسلمانان، حملات دشمنان را دفع کنند.

سید محمد امام

 

برادری با خوارج!
خوارج پس از تحمیل قضیه ی حکمیت بر امیرالمومنین(علیه السلام) در جنگ صفین از سپاه ایشان جدا شدند و هنگام بازگشت سپاه امام(علیه السلام) به کوفه تغییر مسیر داده و به صحرای کوفه که حرواء نامیده می شد رفتند. آنان در آن هنگام بیشتر از دوازده هزار نفر بودند
(علامه مجلسی، بحارالانوار، ج33،ص385) و با انتخاب عبدالله بن وهب به عنوان فرمانده به وضعیت سیاسی و نظامی خود سامان دادند وبه سوی نهروان حرکت کردند. (ابوحنیفه الدنیوی، الاخبار الطوال، ص203 و 204) خوارج در بین راه والی امیرالمومنین(علیه السلام) را سر بریدند و با بریدن شکم همسر حامله اش سر از تن فرزندش جدا نمودند. خوارج در بین راه هرکس که در مساله ی حکمیت با آنان مخالف بود را می کشتند.(همان ص206)

آنان کینه ی امیر المومنین(علیه السلام) را لحظه ای از دل بیرون نبرده و در سال38 ه ق، با حضرت جنگیدند و شکست سختی خوردند؛ اما در رمضان سال 40ه ق به وسیله ی عبدالرحمن بن ملجم، انتقام خود را گرفته و امام(علیه السلام) را درحال نماز به شهادت رساندند.

عمق کینه ی خوارج به امیرالمومنین(علیه السلام)  زمانی مشخص می شود که به اشعار و عبارات آنان بر می خوریم. از جمله ی آنها شعری است از ابی میاس که ترجمه ی آن چنین است:

"ای ابا الحسن حیدر! این ما(خوارج) بودیم که فرق سرت را دو نیم کرده و شکافتیم. ما بودیم که رشته ی سلطنت علی را هنگامی که تکبر و عصیان ورزید با ضربه ی شمشیری از نظامش پاره کردیم. ما هنگامه ی صبح گرامی و عزیزیم چون مرگ جز با مرگ پاسخ داده نمی شود." (ابو جعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری،ج4،ص115و116)

در پاسخ به این پرسش که چگونه امیرالمومنین(علیه السلام) با وجود دشمنی خوارج از آنان با واژه ی "اخواننا" یاد کرد و فرمود: «اخواننا بغوا علینا» به فرمایش امام سجاد(علیه السلام) در پاسخ مردی از کوفه که با تعجب از حضرت پرسید: جد شما می گفت: "اخواننا بغوا علینا"  اشاره می کنیم که فرمود: آیا کتاب خدا را نخوانده اید که فرمود: «وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا»( هود/50) پس خوارج همانند مردم عاد هستند. خداوند عزوجل هود و همراهان او را نجات داد و اهالی عاد را با عذاب الهی هلاک نمود.(ابو منصور احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی، الاحتجاج، ج2،ص136)

حمایت امام باقر(ع) از مسلمانان شام مقابل رومیان

امام باقر(علیه السلام) هنگامی که ارزش های اصیل جامعه را در معرض تزلزل می دید و نیز مرزهای قلمرور اسلامی را آماج یورش های بیگانگان و هجوم رومیان مشاهده می کرد، پیروان خود را از پرداختن به موضوعات تفرقه برانگیز نهی می کرد تا هم بستگی جامعه در برابر بیگانگان و کفار محفوظ بماند و مسلمانان، حملات دشمنان را دفع کنند. حتی وقتی حضرت احساس می کرد جامعه ی اسلامی در معرض تهدید قرار گرفته است، به پیروان خود اجازه می داد مسلمانان را یاری دهند تا دشمنان را در هم کوبند و در مواردی خود حضرت، حکام وقت را برای حفظ اقتدار قلمرو مسلمانان راهنمایی می کرد.(مجله ی فرهنگ کوثر، بهار87، ش73، مقاله ی نقش امام باقر (علیه السلام) در مبارزه ی با کج روی های سیاسی، غلامعلی گلی زواره،ص62)

یکی از نمونه های بارز همکاری امام باقر(علیه السلام) با دشمنان داخلی، برای مبارزه با دشمنان خارجی قضیه ی "هندسراج" می باشد. این فرد در سرزمین شام(که ناحیه ی مخالف ولایت اهل بیت شناخته می شد) اسلحه می فروخت. او پس از پذیرش ولایت امامان درباره ی ادامه ی تجارت و حمل سلاح به شام، از امام باقر(علیه السلام) کسب تکلیف کرد. امام در پاسخ او فرمودند: سلاح های خود را به جانب شام ببر و در آن ناحیه در معرض فروش قرار بده؛ زیرا خداوند به وسیله ی اهالی این سامان، دشمنان ما و ایشان(رومیان) را دفع می کند. البته هرگاه میان ما و شامیان نبردی پیش آید نه به آنان سلاح برسانید و نه یاریشان کنید. (شیخ کلینی،الکافی،ج5،ص112)

پناه امام سجاد(ع) به خانواده مروان

هنگامی که اهالی مدینه می خواستند افراد بنی امیه را از مدینه بیرون کنند، مروان نزد عبدالله بن عمر رفت و از او خواست اهل و عیالش را پناه دهد؛ اما او نپذیرفت. پس از آن نزد امام سجاد(علیه السلام) آمد و از حضرت خواست خانواده اش را در پناه خود حفظ کند. امام سجاد(ع) آنان را پناه داد و پسر مروان و همسر او را که دختر عثمان بن عفان بود به همراه خانواده ی خود به طائف و بنا به گفته ی برخی از گزارش ها به "ینبع" فرستاد تا در امان باشند(ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج4،ص45). با وجود اینکه مروان از دشمنان سرسخت ائمه به شمار می آمد؛ ولی روش امامان شیعه(علیهم السلام) این گونه بود که هرکس به آنان پناهنده می شد، ناامید بر نمی گشت.

 

منبع: کتاب مواجهه فکری و عملی امامان شیعه با دشمنان، صفحات؛ 30و31-93-103و104- نشر ادیان

 




نظرات کاربران