در حال بارگذاری ...

پیغمبر اسلام برای پیشبرد دین مقدس اسلام نخستین ندائی که سر داد، آوای وحدت بود، وحدت بر مبنای وحدت معبود: «قُولُوا لا اِلهَ الّا اللهُ تُفلِحوا». این ندای آسمانی اولا موجب طرد خدایانی که هر قوم برای خود ترتیب داده و با تعلق به آن، خود را از دیگران مجزا می­دانستند می­گردید و ثانیا وحدت عقیده، وحدت هدف و عمل را نیز در پی داشت زیرا «الایمان قَولٌ و عملٌ».

حجة الاسلام کاظم مدیر شانه چی

مشاهده می­شود در زمان ما، ملت ها و کشور­ها در صدد تفاهم و دوستی و اتحاد با یکدیگرند، زیرا علاوه بر فوائد و منافعی که از همبستگی بین دو، یا چند کشور از لحاظ اقتصادی یا فرهنگی و تسهیلات دیگر وجود دارد، در عرصه­ی سیاست و مقاومت در برابر قدرت های استعمارگر بزرگ، چاره ای جز این نیست. گمان می­رود اصل این سخن، قولی است که جملگی بر آنند ونیازی به استدلال ندارد.

اکنون مناسب است برخی از جهاتی را که به منظور وحدت و همبستگی ملل یا کشور­ها در نظر گرفته می­شود، به اجمال بررسی کنیم:

الف- همانندی نژادی و همخونی است؛ که از دیر زمان اساس وحدت عشیره­ ای بر آن استوار بوده است و به گونه­ ای گسترده ­تر در قبائل بزرگ در گذشته وحال وجود داشته و دارد، و حتی در طول تاریخ بارها وسیله­ ی اتحاد بین دو کشور هم نژاد گردیده است که از مصادیق بارز آن در عصر ما اتحاد بعضی کشور­های آفریقای سیاه با یکدیگر است.

ب- همزبانی؛ که نقش مهمتری در اتحاد داشته است و آن نیز در زمان ما وسیله ای برای دعوت به اتحاد بوده است. ناسیونالیسم عربی عبدالناصر و شعار قومیت عرب توسط بعضی دیگر، از مظاهر بارز این نوع همبستگی است.

ج- همبستگی اقتصادی؛ و به عبارت دیگر، توافق برای منافع مشترک که از اهم موجبات آن، استخراج و عرضه ­ی منابع زیر زمینی، عرضه­ ی محصولات صناعی مشابه، راههای مشترک زمینی و هوایی و دریایی و وسائل حمل و نقل در آنها را می­توان شمرد.

د- اتحاد سیاسی؛ که چند کشور با ملیت های مختلف و زبانهای متفاوت، تحت یک نظام و حکومت واحد متحد شوند، اعم از اینکه چنین اتحادی زیر بنای اقتصادی نیز داشته باشد (چون اتحادیه شیخ نشین های خلیج فارس) یا خیر، و فقط سلطه­ ی یک ملت یا یک کشور سبب انضمام ملل و کشور های دیگر به آن گردیده و مآلا امپراطوری وسیعی را تشکیل داده­ اند (چون امپراطوری روم در قدیم و اتحاد جماهیر شوروی در عصر حاضر)، و یا بدین سبب که کشوری از تجاوز دیگران بیم داشته است و به منظور همسنگی در ترازوی قدرت با کشور دیگری طرح اتحاد ریخته و از این نوع است پیمان های دفاعی عصر ما.

گر چه تمام جهات مزبور موجب همبستگی و اتحاد می­باشد ولی این اتحاد تابع ادامه­ ی اسباب وحدتی است که یاد شد، لذا در هر زمان و هر حالیکه علت و انگیزه­ ی اتحاد، به سستی و یا نابودی گراید یا با منافع مهمتری اصطکاک پیدا کند چنین اتحادی دیگر وجود ندارد، مثلا اگر در یکی از دو کشوری که در نژاد و یا زبان با یکدیگر وحدت داشته و به همین مناسبت اتحاد برقرار کرده اند منابع ثروت جدیدی چون حوزه های نفتی یافت شود، ملت صاحب ثروت حاضر به ادامه­ ی اتحاد با کشوری که فاقد چنین ثروتی است نمی­باشد.

ه- اتحاد در مذهب و عقیده؛ مهمترین و پایدارترین سببی که موجب اتحاد اشخاص و اقوام مختلف بوده و هست، اشتراک در عقیده و مذهب می باشد که شواهد تاریخی آن فراوان است. گسترش بی­ نظیر ممالک اسلامی در صدر اسلام و جنگهای صلیبی در مقابله با اسلام، نمونه­ای از آن بوده است.

نظری گذرا به تاریخ، ثابت می­کند که این وحدت از سایر موجبات اتحاد عریض­ تر و عمیق تر است، چه بسیار مشاهده شده که بین دو کس یا دو قبیله و قوم، تنها رابطه­ ی دین موجب چنان وحدتی شده است که تمام عوامل اتحاد را تحت الشعاع قرار داده، و بسیار دیده شده است که کسانی تمام هستی خود را به برادر هم کیش خویش ایثار کرده اند و بعکس بین دو کس، حتی پدر و پسر، به واسطه­ ی اختلاف در عقیده و مذهب نه تنها بی­ مهری و جدائی پدید آمده، بلکه پدر، خود در صدد نابودی پسر و بعکس پسر در طریق افناء پدر گام گذارده اند و حتی تعصبات قبیله ای یا همبستگی در منافع نیز جلوگیر چنین اقدامی نبوده است. در غزوات و جنگهای صدر اسلام، امثال فراوانی برای این مدعی وجود دارد و در حال حاضر نیز، اختلاف و تباین عقیده و مسلک، بسیار جا موجب اقدام مادر به مرگ فرزند و برادر گردیده است.

عجب آنکه، کوبنده و شکننده­ ی وحدت اسلامی در دوران خلافت، بازهم اتحاد متقابل مذهب علیه مذهب بوده است، چنانکه خلافت اموی اسپانیا، موجب جدائی بخش اروپایی این امپراطوری گردید و خلافت فاطمی مصر سبب انشعاب قسمت آفریقایی آن و بالاخره، اتحاد کلیسا و جنگهای صلیبی و دسائس زیرپرده ­ی آن، موجب جدایی بخش عظیمی از متصرفات اسلامی از حیطه­ ی تصرف مسلمین گردید.

همین گونه یکی از موجبات تضعیف امپراطوری اسلامی عثمانی نیز دستاویز دشمنان اسلام، به حربه ­­ی مذاهب و دامن زدن به اختلافات، بین دو دولت نیرومند عثمانی و ایران بوده است.

اعلام وحدت اسلامی توسط حضرت محمد (ص)

پیغمبر اسلام برای پیشبرد دین مقدس اسلام نخستین ندائی که سر داد، آوای وحدت بود، وحدت بر مبنای وحدت معبود: «قُولُوا لا اِلهَ الّا اللهُ تُفلِحوا». این ندای آسمانی اولا موجب طرد خدایانی که هر قوم برای خود ترتیب داده و با تعلق به آن، خود را از دیگران مجزا می­دانستند می­گردید و ثانیا وحدت عقیده، وحدت هدف و عمل را نیز در پی داشت زیرا «الایمان قَولٌ و عملٌ».

رسول اکرم می­دانست، مهمترین عاملی که آنان را از گرایش به اسلام و وحدت اسلامی باز می­دارد همبستگی نژادی و قومی است که در مقام هدم آن فرمود: «لا فخرَ لعربٍ علی عَجَمٍ ولا اَبیضَ علی الاسود» و از قول خداوند، ابلاغ فرمود که نژاد و شعبات عشیره­ ای، فقط برای شناسایی و معرفی خلق است، نه اینکه خود موجب امتیاز باشد:

یا ایها الناسُ انّا خَلَقناکم من ذَکرٍ و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائلَ لتعارفوا (حجرات : 13)

در اهمیت وحدت دین، همین بس که خداوند ضمن توصیه به ادامه­ ی آن و تحذیر از تفرقه، بر این نعمت عظیم منت گذارده و فرموده: «هو الذی ایّدک بنصره و بالمومنین و الَّف بین قلوبهم. لو انفَقَت ما فی الارضِ جمیعاً ما الَّف بین قلوبکم و لکنَّ اللهَ الَّف بینهم؛ اوست که تو و ایمان آرندگان را به نصرت خویش تایید کرد و دلهایشان را الفت داد. اگر هر آنچه را در زمین است می­بخشیدی، نمی­توانستی دلهایشان را الفت دهی ولی خداوند الفتشان داد». (انفال : 62و63).

«یا ایّها الذین آمنوا اتّقوالله حقّ تقاته ... و اعتَصموا بحَبلِ الله جمیعاً و لا تفّرقوا و اذکروا نعمت اللهِ علیکم اذ کنتم اعداءً فَاَلَّف بین قلوبکم فَاصبَحتم بنعمته اخوانا» ( آل عمران : 102 و 103).

بنابراین، وحدت دینی اهم موجبات اتحاد بین امت­ ها است که متاسفانه، مورد غفلت مسلمین قرار گرفته و در طاق نیسان گذارده شده است، لذا علی رغم نهی شدید و تحدید اکید خداوند از تفرقه وتشتت که فرموده : « ولا تَکونوا کالذینَ تفرّقوا و اختلَفوا من بعد ما جائهمُ البینات» ( آل عمران:105)، ملل اسلامی به واسطه­ ی موجبات ناچیزی از هم جدا و با یکدیگر در جهت خلاف می­روند.

ما در صدد باز شمردن اسباب اختلاف مسلمین نیستیم (که این مقالی جدا و جهاتی مختلف دارد) ولی برآنیم که مهمترین عامل وحدت مسلمین را که تمسک به سنت نبوی و استضائه از مشکوة ولوی است (و متاسفانه مورد غفلت قرار گرفته) از مطاوی اقوال و اعمال خاندان نبوت، در این مقال باز نمانیم. در اینجا، روی سخن ما، با امت ها و ملت های اسلامی است نه دولت ها، چه، تفرقه­ ی آنان عمیق تر و در عین حال وسیع تر از تفرقه ­­ی دولت های اسلامی است. زیرا جدایی و حتی مخالفت و مضادت دولتهای اسلامی، بیشتر جنبه­ ی سیاسی دارد که با تحول و دگرگونی جو سیاسی، اختلاف ها و اتحاد ها تغییر و تبدیل می­ یابد، ولی عقاید مردم کشورهای اسلامی (جز اندک تغییری که به واسطه­ ی تاثر از فضای سیاسی به وجود می­آید) همانیست که بوده. لذا می­توان گفت جدایی و تفرقه ­ی پیروان مذاهب و امت های اسلامی که از دیر زمان وجود داشته، از اهم موجبات ضعف مسلمانان و زبونی آنان درمقابل مخالفان بوده و هست و مهمترین سبب آن، عدم توجه به دستورات موسس اسلام و نادیده گرفتن اصول اساسی دین و عدم اطلاع هر طایفه و مذهبی، از معتقدات مذهب دیگر است که به قول بعضی از بزرگان، «لو انّهم تقاربوا تَفاهموا و لو تفاهموا لذهب الاختلاف؛ اگر آنان به یکدیگر نزدیک می­شدند به تفاهم می­رسیدند و چنانچه به تفاهم می­رسیدند اختلاف از میان می­رفت».( دار التقریب)

لذا، بهترین وسیله ای که می­تواند جمع پراکنده ­ی مسلمین را در یک صف، چون بنیان مرصوص قرار دهد، نخست توجه به دستورات اکید پیغمبر اسلام در تمسک به جمعیت و وحدت است و دیگر در نظر داشتن اصول اساسی اسلام که از گفتار و کردار بنیانگذار و مشرع دین مبین، بصراحت مستفاد میگردد. ما در این مقال برآنیم که این اصول و ریشه ها را از سخن و عمل پیغمبر و اهل بیت (که، هم ادری بِما فی البیتِ) باز نمائیم و توصیه هایی که در زمینه­ ی وحدت فرموده ­اند از منابع وثیق فریقین بازگو کنیم، باشد که برادران مسلمان را، سود بخشد که «انَّ الذّکری تنفعُ المومنین».

چون در این مقال، نظر بر آن است که اتحاد و موجبات آن را، از سنت بررسی نمائیم، نخست به معنی حدیث و سنت می­پردازیم.

منظور از حدیث (که سنت نیز به همان معنی مراد است) قول و فعل و تقریر پیغمبر و امام است که توسط ناقلان مورد اعتماد به ما رسیده باشد.

اهل سنت، فعل صحابه را، از آن جهت که با پیغمبر بوده اند و به قول و فعل پیغمبر آگاهند یا بدان سبب که صحابه عادلند و کاری مخالف شرع انجام نمی­دهند، حجت می­دانند و شیعه احادیث صادره از ائمه را (ولو به پیغمبر اسناد ندهند) مورد استناد قرار می­دهند، از آن جهت که پیغمبر آنان را همتای کتاب الله، راهنمای مردم قرار داده و فرموده است: «انّی تارکٌ فیکمُ الثقلین، کتاب اللهِ و عترتی. ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا من بعدی» بعلاوه که ائمه خود فرموده اند: « حدیثنا حدیث جدّنا رسول الله» و چون پیروانشان قائل به عصمت آنان بودند، احتیاجی در اسناد به رسول اکرم نمی­دیدند.

بنابراین احادیثی که در منابع وثیق فریقین نقل شده مورد استناد است و برای اختصار، از نقل سلسله سند هر یک خودداری می­کنیم.

و اما حجیت حدیث، قولی است که جملگی برآنند.

 

منبع: کتاب وحدت-گردآوری و تنظیم:اداره پژوهش و نگارش-سال 1362




نظرات کاربران