اگر بخواهیم از هماهنگى میان اجزاى بدنه امت اسلامى سخن به میان آوریم، به ناگزیر باید پیش زمینه هاى تحقق این وحدت را مورد توجه قرار دهیم. بخشى از این پیش زمینه ها به حوزه اندیشه، و در حوزه اندیشه نیز فرازهاى بسیارى به فقه ارتباط می یابند.
مداراى بین مذاهب
سید صادق سیدحسینى، قم: بوستان کتاب قم، چاپ اول، ۱۳۸۳، ۶۶۰ صفحه، وزیرى.
با توجه به اینکه مدارا و یا عدم مدارا تأثیر بسیاری در سرنوشت فردى و اجتماعى انسانها دارد، غفلت از مطالعه فقهى مدارا با طرفداران مذاهب اسلامى، رها کردن موضوعى مهم به حال خود و مجال دادن به وضعیتهاى نابهنجار در عرصه «تعامل جوامع اسلامى» است. نویسنده در پیشگفتار این اثر با بررسى تاریخچه بحث مداراى بین مذاهب، از سه دوران تعصب، احتیاط و تفاهم سخن گفته است. سپس به بررسى دقیق موضوع پژوهش پرداخته و یادآور شده است که منظور از مدارا در این پژوهش معناى منفى تسامح، یعنى لاابالىگرى مذهبى، نیست؛ بلکه منظور معناى مثبت تسامح، یعنى مدارا، است.
چکیده کتاب: اگر بخواهیم از هماهنگى میان اجزاى بدنه امت اسلامى سخن به میان آوریم، به ناگزیر باید پیش زمینه هاى تحقق این وحدت را مورد توجه قرار دهیم. بخشى از این پیش زمینه ها به حوزه اندیشه، و در حوزه اندیشه نیز فرازهاى بسیارى به فقه ارتباط می یابند. مدارا از این سنخ است. پرسش فقهى در زمینه مدارا این است که در برابر صاحبان دیدگاههاى مختلف کلامى و فقهى چه موضعى باید برگزید؟ آیا حکم شرعى در این زمینه مدارا است؟ یا آنکه مدارا صرفاً مربوط به حوزه تعامل در زمینه هاى عملى است و در زمینه برخورد با اندیشه وظیفه اى را که فقه بر دوش مینهد چیزى غیر از مدارا است؟
این پژوهش در پنج بخش سامان یافته است:
بخش اول به جایگاه مداراى بین مذاهب در دو فصل مىپردازد.
در بخش دوم، مبانى مدارا از دیدگاه قرآن تبیین شده و تحلیلی نیز درباره هماهنگى مدارا و جهاد با مخالفان عقیدتى از منظر قرآن ارائه گردیده است.
نویسنده در بخش سوم از دیدگاه سنت و سیره خلفا به این موضوع مىنگرد.
بخش چهارم، مدارا را از نگاه پیشوایان مذاهب اسلامى ــ ائمه شیعه و پیشوایان اهل سنت ــ بررسى مىکند.
بخش پنجم، دیدگاه دانشمندان اسلامى را در این موضوع مطرح مىکند. این اثر از این جهت که موضوع «مداراى بین مذاهب» را از بعد فقهى بررسى نموده است اثری نو و بدیع به شمار مىآید و مطالعه آن افقهاى جدیدى را پیش روى اساتید، محققان و مبلغان محترم خواهد گشود.
وحدت اسلامى از دیدگاه قرآن و سنت
سید محمدباقر حکیم، ترجمه عبدالهادى فقهىزاده، تهران: مؤسسه فرهنگى انتشاراتى تبیان، چاپ اول، ۱۳۷۷، ۱۹۹ صفحه، وزیرى.
این کتاب با نگاه به تحولات معاصر، موضوع وحدت اسلامى را از منظر قرآن و سنت بررسى نموده است.واقعنگرى و دردمندى، از ویژگىهایى است که در تحلیلهاى کتاب به چشم مىخورد؛ چنانکه خواننده خواه ناخواه به پیگیرى بیشتر مطالب کشیده مىشود. استنادات فراوان قرآنى و روایى، نشانه آگاهى عمیق مؤلف محترم از فرهنگ اسلامى و آشنایى گسترده وى با قرآن و سنت اهل بیت(ع) است.
نویسنده از عناصر مایهدار و مآخذ اصیل تفکر اسلامى بهره فراوان برده است. مهمترین موضوعات کتاب، که از یک مقدمه و دو بخش و فصلهاى متعدد تشکیل شده، عبارتاند از:
-وحدت اسلامى از جنبه فرهنگ و تمدن
-اهمیت وحدت اسلامى
-ابزارهاى ضرورى جبهه اسلامى در رویارویى با غرب
-انگیزههاى وحدت اسلامى
-زمینههاى وحدت اسلامى
-وحدت اسلامى از دیدگاه قرآن
-فرایند وحدت و اختلاف در تاریخ انسان
-فرایند وحدت در جامعه اسلامى
-ابزارهاى تحقق وحدت اسلامى
-نتایج وحدت اسلامى
-وحدت اسلامى از دیدگاه سنت
-وحدت و اولویتهاى دینى
-شیوه دستیابى به وحدت اسلامى
-فرایند اختلاف و تکثرگرایى
-تقریب بین مذاهب اسلامى
-اساسىترین هدف تقریب
-شناخت علل و اسباب اختلاف
-دستیابى به تقریب و راهکارهاى تقریب.