در اصول کافی از امام صادق (ع) نقل شده است که ایشان فرمودند: اسلام همان ظاهری است که مردم به آن پایبند هستند، شهادت به توحید و نبوت رسول اکرم، برپاداری نماز، پرداخت زکات و حج گزاردن خانه خدا و به جا آوردن روزه ماه رمضان، این همان اسلام است»
سید صادق سید حسینی
احادیث موجود در بحث تعیین اصول دین دو دسته میشوند:
• روایاتی که در مقام بیان ارکان اسلام هستند، بیآنکه توجهی به ترتب آثار شرعی و فقهی آن داشته باشند؛
• روایاتی که صراحتاً درصدد بیان موضوع آثار شرعی اسلام هستند و متن آنها بر همین امر تأکیدمیکند.
دسته اول شامل احادیث صحیح و معتبر و متواتری است که تمام مذاهب، در مفاد اغلب آنها اتفاق نظر دارند و با اشاره به دو اصل توحید و نبوت، عناصر اعتقادی و یا احکام خاصی را نیز در شمار اصول دین ذکر کردهاند. ولی دسته دوم تنها این دو را اصول دین شناخته و به بیان آن پرداختهاند و با پذیرش این دو، آثار ظاهری شرعی اسلام را بر شخص پذیرنده جاری کردهاند و به این ترتیب نه تنها دلیلی بر اصل دین بودن این دو هستند بلکه دلیل بر اصول دین نبودن سایر عناصر دینی چه اعتقادی و چه غیر اعتقادی است.
در هر حال هر دو دسته روایات در کتب روایی مذاهب اسلامی موجود مورد قبول آنهاست؛ اما دسته نخست شامل احادیث زیادی است که ذیلاً به مواردی از آنها اشاره میشود:
در صحیح بخاری از ابنعمر آمده که پیامبر چنین فرمودهاند:
«بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا للَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلَاةِ وَ إِیتَاءِ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ صَوْمِ رَمَضَانَ
اسلام بر پنج پایه بنیان نهاده شده است: شهادت به توحید و نبوت، برپاداشتن نماز، پرداخت زکات، حج و روزه ماه رمضان»(صحیح بخاری، ج 1، ص 6؛ رجال احدیث منقول از سوی بخاری مورد توثیق اهل سنت است و احادیث مندرج در آن را تمامی فقهای اهل سنت معتبر دانسته و تلقی به قبول کرده اندو لذا از ذکر اسناد این روایات پرخیز میشود.)
در اصول کافی از امام صادق (ع) نقل شده است که ایشان فرمودند:
الْإِسْلَامُ هُوَ الظَّاهِرُ الَّذِی عَلَیْهِ النَّاسُ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحـْدَهُ لَا شـَرِیـکَ لَهُ وَ أَنَّ مـُحـَمَّداً عـَبـْدُهُ وَ رَسـُولُهُ وَ إِقـَامُ الصَّلَاةِ وَ إِیتَاءُ الزَّکَاةِ وَ حِجُّ الْبـَیـْتِ وَ صـِیَامُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَهَذَا الْإِسْلَامُ
اسلام همان ظاهری است که مردم به آن پایبند هستند، شهادت به توحید و نبوت رسول اکرم، برپاداری نماز، پرداخت زکات و حج گزاردن خانه خدا و به جا آوردن روزه ماه رمضان، این همان اسلام است»(کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 29، بابان الاسلام یحقن به الدم، ح 44؛ این حدیث معتبر است و رجال او موثق میباشند (محمد بن یحیی عن علی بن محمد عن علی بن حکم عن سفیان بن سعد)
در صحیح بخاری به نقل از ابوهریره، پیامبر (ص) در تعریف اسلام فرمودند:
«الْإِسْلَامُ أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ وَ لَاتُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَ تُقِیمَ الصَّلَاةَ الْمَکْتُوبَةَ وَ تُؤَدِّیَ الزَّکَاةَ الْمَفْرُوضَةَ وَ تَصُومَ رَمَضَانَ
اسلام عبادت موحدانه خداوند، برپاداری نماز، پرداخت زکات و روزه گرفتن در ماه رمضان است»(صحیح بخاری، ج 1، ص 11)
شبیه این حدیث در صحیح بخاری از طلحه از پیامبر (ص) نقل شده و فقط ذکری از توحید در آن شده است:
«أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّی یَقُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَمَنْ قَالَ لا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَقَدْ عَصَمَ مِنِّی مَالَهُ وَ نَفْسَهُ
مأمور شدم که با مردم بجنگم تا بگویند که خدایی جز الله نیست، پس هر کس بگوید لا اله الا الله، مال و جانش در امان خواهد بود.»
شهادت به یگانگی خداوند، همانگونه که موحدان عصر جاهلی میکردند، پرهیز از شرک و بتپرستی به معنای کلی آن نیست، بلکه پذیرش پیام وحیانی پیامبر و توحید در کلام ایشان است؛ لذا این روایت، شهادت به توحید و نبوت را در هم آمیخته و موجز بیان کرده است، ضمن این که پذیرش توحید بدون نبوت نه تنها نزد فقهای اسلام شناخته نمیشود بلکه در ارتکاز متشرعه هم مورد قبول نیست و این حدیث با توجه به این ذهنیت در زبانها جاری شده و مورد توجه مسلمانان است.
عدم چالش عقاید مذهبی با اخوت اسلامی
با پذیرش حدود اخوت اسلامی و معیار آن، بسیاری از مذاهب اسلامی با چالش عمدهای روبرو میشوند، چه آنکه در عین انطباق با معیارهای اصولی دین اسلام به دلیل اعتقادات خاص مذهبی مورد اتهام خروج از دایره اسلام و سلب امتیاز اخوت اسلامی از ایشان روبرو میشوند.
مخالفان مدارا یا با استفاده از بزرگبینی اصول مذهبی مورد قبول خود، آنها را اصول دین قلمداد کردهاند و به این ترتیب اسلام را تنها شامل موافقان مذهبی میشناسند و با دیگران که در نظرشان مخالفان اصول دین هستند برخورد میکنند و با تعریفی که از اصول مشترک دینی بیان میکنند به قدری پیچیده و محدود است که از شکل کلی بیرون آمده و تنها با صورت عقیدتی مذهب خود سازگار خواهد شد؛ مثلاً در اصل توحید، عینیت و یا زیادت صفات بر ذات را میگنجانند و مذاهبی را که در این جهت مخالف خود ببینند، آنان را مخالف توحید معرفی میکنند و یا با تأکید بر ناسازگاری برخی مبانی مذهبی با اعتقاد به اصول دینی، تطبیق این اصول را بر مذاهب مذکور رد کرده، اندراج ظاهر آن را در مجموعه عقاید آن مذهب بیاعتبار میدانند.
ناهماهنگی اصول مذهبی یا رفتارهای خاصی از مخالفان مذهبی با اصول دین، در صورتی میتواند یکی از موانع تطبیق این اصول بر مذاهب شود که لوازم معتقدات مذهبی و یا لوازم رفتار اشخاص، جزئی از مجموعه اعتقادی مذاهب خاص و یا آن مخالفان شناخته شود؛ زیرا هیچ یک از مذاهب مخالف آشکارا عقیدهای که صریحاًنفی یکی از اصول دین را در بر داشته باشد، در خود جای نمیدهد و یا هیچ مخالف مذهبی صریحاً اصول دین را انکار نمیکند، بلکه هر مذهب یا مخالف مذهبی دارای عقایدی است که از دیدگاه مخالفان دارای لوازم عقلی است که پس از تحلیل و کاوش عقلی و با تکیه بر مبانی خاص که یک مخالف و ناظر خارجی انجام میدهد، بین آنها و بین معتقدات مذهبی مذکور تلازم برقرار است.
منبع: فصلنامه حبل المتین، پیش شماره دوم، تابستان 1391
تعریف مذاهب اسلامی و معیار اخوت دینی؛ بخش اول-از دیدگاه قرآن