یکی از آیات شریفه که به صراحت تمام به اتحاد بین مسلمانان امر نموده است و برای وحدت آنان نیز محوری قرار داده است، آیۀ «اعتصام» [103 آل عمران] است...که ایجاد وحدت نیازمند یک محور واحد است؛ زیرا مسلمانان را فرمان می دهد که به «حبل الله» تمسک جویند
عباس کمساری
مقدمه:
در تاریخ پر فراز و نشیب اسلام، تفرقۀ بین مذاهب و ملل اسلامی از مسائل پیچیده و خسارت باری است که لطمه های مادی و معنوی جبران ناپذیری را بر پیکر امت واحده اسلامی وارد ساخته است. در اینکه وحدت و انسجام مسلمانان یکی از ضروریات جهان اسلام است، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد؛ بلکه سیره و سنت نبوی و ائمه علیهم السلام بر این رویکرد استوار بوده است که میان امت اسلام، وحدت و انسجام برقرار باشد و چالشهای آنان به حداقل برسد.
مقولۀ وحدت در یک نگاه در سه تعریف مطرح می شود:
1. وحدت مطلق: اتفاق نظر در عقاید، معارف و احکام اسلامی با تمام اصول و فروع در میان فرق اسلامی؛ این نوع اتحاد به قدری بعید است که می توان گفت به هیچ وجه امکان پذیر نیست.
2. وحدت مصلحتی: عوامل خارج از حقیقت و متن دین، ناشی از این وحدت مصلحتی است و اینکه این نوع وحدت جبری بتواند فرقه ها و مذاهب اسلامی را از هماهنگی و اتحاد همیشگی و پایدار برخوردار سازد، انتظاری نابجا است.
3. وحدت معقول: قرار دادن اصول کلی دین و مشترکات اسلام به عنوان محور وحدت. تحقق این نوع اتحاد، هرگز مانع شرعی و عقلی ندارد و مقصود از وحدت اسلامی، این نیست که پیروان هر یک از مذاهب، از عقیدۀ خود دست برداشته و عقیدۀ مخالف را انتخاب کنند؛ بلکه این نوع وحدت به معنای اتحاد مسلمانان در مقابل دشمنان اسلام، برای تحقق آرمانهای جهانی و جاویدان اسلام است. بدیهی است که تشکیل دادن صف واحد در برابر دشمن برای دفاع از مسلک، با بیان حقایق تاریخی و دینی منافاتی ندارد.
مرحوم علامه امینی رحمه الله یکی از شخصیتهایی است که با نوشتن کتاب شریف «الغدیر» نه تنها به وحدت اسلامی آسیبی نرساند؛ بلکه پایه های اعتقادی اسلام را با مبانی علمی مستحکم کرد. به همین جهت از کشورهای اسلامی مختلف، مخصوصاً مصر تقدیرنامه های فراوانی دریافت کرد. ایشان می گوید: «بیان عقاید و آرا دربارۀ مذاهب آزاد است و هرگز اخوت اسلامی را که قرآن کریم با جمله (اِنَّمَا المُؤمِنُونَ اِخوَۀٌ)؛ «همانان مؤمنان با یکدیگر برادرند.» بدان تصریح دارد، از بین نمی برد. همان طور که سیرۀ گذشتگان و در رأس آنها صحابه و تابعین بوده است.» 1
مسلمانان اصول و مشترکات بسیاری دارند که می تواند مایۀ وفاق، استحکام و اتحاد آنان گردد. اگر چه موضوع «امامت» از جمله مباحث کلامی است که در طول تاریخ به عنوان یک موضوع مورد نزاع بین شیعه و سنی مطرح بوده است؛ ولی اگر مسلمانان با رویکردهای مذاهب اسلامی دربارۀ مبانی امامت اطلاع کامل داشته باشند، نه تنها این مسئله موجب اختلاف نمی گردد؛ بلکه زمینه های اتحاد و همگرایی بر محور «اهل بیت علیهم السلام» بیشتر آشکار می شود. بخش مهمی از کینه ها و دشمنیهای فِرَق اسلامی را عدم آگاهی از عقاید یکدیگر تشکیل می دهد، که دشمن نیز از این خلأ و فرصت سوء استفاده کرده است. این نوشتار، با بهره گیری از برخی آیات و روایات اسلامی [خاصه روایات اهل سنت] به موضوع «نقش امامت «ایجاد وحدت اسلامی» می پردازد.
قرآن و وحدت
یکی از مهم ترین منابع کشف ضرورت اتحاد اسلامی، قرآن کریم است: خداوند سبحان در آیات فراوانی به این امر مهم تأکید دارد و می فرماید:
1. (وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ)؛ 2 «و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند، [آن هم] پس از آنکه نشانه های روشن [پروردگار] به آنان رسید! و برای آنها عذاب عظیمی است.»
2. (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ)؛ 3 «مؤمنان برادر یکدیگرند، [بنابراین] میان دو برادر خود صلح برقرار سازید، و تقوای الهی پیشه کنید تا مشمول رحمت [او] شوید.»
3. (إِنَّ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُمْ وَ کانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فی شَیْ ءٍ إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَفْعَلُونَ)؛ 4 «کسانی که آیین خود را پراکنده ساختند و به دسته های گوناگون [مذاهب مختلف] تقسیم شدند، با آنها هیچ گونه ارتباطی نداری، کار آنها واگذار به خداست، پس خدا آنها را از آنچه انجام می دادند، با خبر می کند.»
4. (وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ)؛ 5 «و اطاعت از خدا و رسولش کنید و نزاع مکنید که سست می شوید و قدرت شما از بین می رود و خویشتن داری کنید که خداوند با خویشتن داران است.»
5. (إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ)؛ 6 «این امت شما [پیامبران بزرگی که به آنها اشاره کردیم و پیروان آنها] امت واحدی بودند و من پروردگار شما هستم، مرا پرستش کنید.»
6. (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا)؛ 7 «همگی به ریسمان الهی چنگ زنید، و پراکنده نشوید!»
مفهوم و مصداق «حبل الله»
یکی از آیات شریفه که به صراحت تمام به اتحاد بین مسلمانان امر نموده است و برای وحدت آنان نیز محوری قرار داده است، آیۀ «اعتصام» [103 آل عمران] است. از این آیه استفاده می شود که ایجاد وحدت نیازمند یک محور واحد است؛ زیرا مسلمانان را فرمان می دهد که به «حبل الله»؛ یعنی ریسمان الهی تمسک جویند. به عبارت دیگر، خداوند در آیۀ اعتصام با تعیین رمز وحدت در امت اسلامی می فرماید: وحدت محقق نمی شود، مگر با اعتصام و تمسک به «حبل الله». نکته قابل توجه این است که از محور وحدت به «ریسمان» تعبیر شده است.
مرحوم علامه طباطبایی رحمه الله می گوید: «اعتصام به حبل الله؛ یعنی آن رابط و واسطه ای که بین عبد و رب را به هم وصل می کند، و آسمان را به زمین مرتبط می سازد.» 8 بنابراین، ریسمان مورد نظر دارای دو سوی است: یک سوی آن امت و خلق و سوی دیگرش خداوند و خالق، پس باید این محور وحدت، به عالم غیب و ملکوت متصل باشد تا بتواند حلقۀ ارتباط عالم شهود با عالم غیب گردد.
در اینجا سؤالی به ذهن می آید که: چه کسی و یا چه چیزی شأنیت «حبل الله» بودن را دارد؟ مفسران در این باره احتمالات مختلفی را ذکر کرده اند که به اختصار بیان می شود:
1. «حبل» قرآن است: «أبی سعید خُدرِی» می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: حبل الله که از آسمان به زمین کشیده شده، همان کتاب خدا، قرآن است. 9
2. «حبل الله» اسلام است. 10
3. «حبل الله» همان اهل بیت و ائمه معصومین علیهم السلام هستند: امام باقر علیه السلام فرمودند: «حبل الله» آل محمد صلی الله علیه و آله هستند. 11
این احادیث و تفاسیر، با یکدیگر اختلاف و تضادی ندارند؛ زیرا منظور از ریسمان الهی هر گونه وسیلۀ ارتباط با ذات پاک خداوند است، خواه این وسیله قرآن، اسلام، یا پیامبر صلی الله علیه و آله یا اهل بیت علیهم السلام باشد. 12
اهل بیت صلی الله علیه و آله مصداق اتم «حبل الله»
از آیات قرآن استفاده می شود که خداوند برای بشر دو امام قرار داده است:
1. امام صامت
2. امام ناطق
قرآن در وصف امام صامت می فرماید: (وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَةً)؛ 13 «و پیش از آن کتاب موسی راهنما و رحمت بود.»
در آیه دیگری حضرت ابراهیم علیه السلام به عنوان امام ناطق معرفی شده است: (وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً)؛ 14 «هنگامی که پروردگار ابراهیم، او را با دستوراتی آزمود، و او به طور کامل از عهدۀ آنها برآمد، به او فرمود: من تو را پیشوای (امام) مردم قرار می دهم.»
از این آیات استفاده می شود که امام صامت – که همان کتابهای آسمانی از جمله قرآن است – به تنهایی برای هدایت بشر کافی نیست؛ زیرا آیات این کتابها، ظاهر و باطنی دارند و دارای وجوهی می باشند که می توان لفظ را بر هر یک از آن وجوه معنا کرد، از اینرو در انسان در کنار امام صامت به امام ناطقی احتیاج دارد که در موارد اختلاف، ارادۀ حضرت حق را بیان کند. امام ناطق و امام صامت، در کنار یکدیگر محور حق و وحدت اسلامی می باشند که قرآن از آنها به عنوان «حبل الله» تعبیر می کند.
همچنین با مراجعه به روایاتی که از سوی فریقین ذیل آیۀ اعتصام وارد شده است به این نتیجه می رسیم که ریسمان الهی همان ائمه معصومین علیهم السلام هستند که انسان را به طور قطع و یقین به خداوند متعال می رسانند. «ابن حجر هیثمی» از علمای متعصب اهل سنت، این آیه را در ردیف آیاتی آورده که در شأن اهل بیت علیهم السلام وارد شده است. 15
«ثعلبی» در «تفسیر کبیر»، از امام صادق علیه السلام نقل می کند که: مراد از حبل الله در آیه شریفه، ما اهل بیت علیهم السلام هستیم. 16
محمد بن ادریس، [امام شافعی] در قصیدۀ خود می گوید:
وَ لَمَّا رَأَیْتُ النَّاسَ قَدْ ذَهَبَتْ بِهِمْ
مَذَاهِبُهُمْ فِی أبْحُرِ الْغَیِّ وَ الْجَهْلِ
رَکِبْتَ عَلَى اسْمِ اللهَ فِی سُفُنِ النَّجَا
وَ هُمْ أهْلُ بَیْتّ الْمُصْطَفَى خَاتَمِ الرُّسُلِ
وَ أَمْسَکْتُ حَبْلَ اللّهِ وَ هُوَ وِلاَئُهُمْ
کَمَا قَدْ أُمِرْنَا بِالتَّمَسُّکِ بّالْحَبْلِ 17
«آن گاه که مشاهده کردم مردم در مسئله مذهب در دریای گمراهی قرار گرفته اند، من با نام خدا بر کشتیهای نجات سوار شدم، که همان اهل بیت مصطفی، خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله هستند، و به حبل الله متمسک شدم که همان ولای آنهاست همان طور که به تمسک به حبل [الله] امر شدیم.»
از جمله روایاتی که مفسران و محدثان فریقین ذیل آیه شریفۀ اعتصام بدان اشاره داشته اند، «حدیث ثقلین» است که نمونه هایی اشاره می شود:
«عن ابی سعید الخُدْرِی، عن النبی صلی الله علیه و آله قال: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِتْرَتِی کِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی وَ إِنَّ اللَّطِیفَ الْخَبِیرَ أَخْبَرَنِی أَنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُونِى بِمَ تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا؛ 18
رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: من در بین شما دو شیء گرانبها باقی گذاشتم؛ کتاب خدا و خاندانم؛ کتاب خدا [چون] ریسمانی است که از آسمان به زمین کشیده شده است و عترتم اهل بیت من هستند که خداوند لطیف و آگاه به من خبر داد که این دو هرگز از هم جدا نخواهند شد، تا اینکه در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند، پس بنگرید بعد از من با آنها چه می کنید؟»
نکتۀ قابل توجه این است که در برخی از متون حدیث ثقلین، تعبیر «اعتصام» به کار رفته است، مانند نقل «ابن ابی شیبه» - متوفای 23ق- از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله: «إِنِّی تَرَکْتُ فِیکُمْ مَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی إِنْ إِعْتَصَمْتُمْ بِهِ؛ کِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِی؛ 19 همانا میان شما چیزی را قرار دادم که اگر به آن تمسک کنید، گمراه نخواهید شد، [یعنی] کتاب خدا و عترتم.»
استدلال به حدیث «ثقلین» با عبارات مختلف و اسناد متعدد در راستای محوریت «امامت» و تقریب مذاهب اسلامی دارای امتیازاتی است که به اختصار بیان می شود:
1. مورد اتفاق اهل سنت و شیعه: اصل متن حدیث با وجود کمی اختلاف در نقل آن، مورد اتفاق محدثان و دانشمندان شیعه و سنی است. علامه سید شرف الدین رحمه الله در این خصوص می گوید: «گروهی از دانشمندان بزرگ اهل سنت، به این مطلب اعتراف کرده اند، حتی «ابن حجر» پس از نقل حدیث ثقلین می گوید: آگاه باش که حدیث لزوم تمسک به قرآن و عترت، طرق فراوانی دارد و از بیست و چند نفر از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است.» 20
2. تواتر در نقل حدیث: یکی دیگر از خصوصیات این حدیث، تواتر آن می باشد. علامه شرف الدین رحمه الله می گوید: «سنت صحیح که حکم به وجوب تمسک به ثقلین می کند، متواتر است و به طور تضافر از بیست و چند نفر از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله رسیده است.» 21
3. دلالت صریح حدیث بر تمسک به اهل بیت علیهم السلام: یکی از امتیازات حدیث ثقلین، جدای از تمام گرایشهای مذهبی دلالت آن بر تبعیت و تمسک به اهل بیت علیهم السلام است.
4. برخورداری حدیث ثقلین از معنا و مفهوم عمیق: خصوصیتی که در استدلال به این حدیث نهفته است، مفهوم عمیق این حدیث می باشد. به صورتی که اولاً در این روایت از قرآن و عترت پیامبر صلی الله علیه و آله به «ثقل» تعبیر شده است و ثانیاً در این حدیث شریف اهل بیت علیهم السلام قرین و هم درجه با قرآن ذکر شده اند و این حجت و دلیلی بر وجوب تمسک به آنها است.
«ابن حجر» می گوید: این گفته پیامبر صلی الله علیه و آله که فرمود: «از آنها پیشی نگیرید و عقب نمانید که هلاک می گردید، و به آنها نیاموزید که از شما داناترند.» دلیل بر این است که هر یک از اهل بیت علیهم السلام که خود را به مراتب بلند علمی و دینی رسانده اند بر دیگران مقدم هستند. 22
پی نوشت:
1) الغدیر، علامه امینی، دارالکتاب العربی، بیروت، 1387ق، مقدمۀ ج7 (با کمی تصرف).
2) آل عمران/105.
3) حجرات/10.
4) انعام/159.
5) انفال/46.
6) انبیا/92 و 93.
7) آل عمران/103.
8) المیزان، علامه طباطبایی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1389ش، ج3، ص407.
9) تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از دانشمندان، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1380ش، ج3، ص41.
10) همان.
11) المیزان، علامه طباطبایی، ج3، ص586.
12) تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و نویسندگان، ج3، ص41.
13) هود/17.
14) بقره/124.
15) المراجعات، علامه سید عبدالحسین شرف الدین، انتشارات اسوه، تهران، 1425 ق، المراجعه 12، ص82.
16) همان، به نقل از: تفسیر کبیر.
17) همان، به نقل از رشفۀ الصادی، ص25.
18) فضائل الخمسۀ من الصحاح الستۀ، سیدمرتضی فیروزآبادی، اسلامیه، تهران، 1392ق، دوم، ج2، ص47.
19) المصنف، ابن ابی شیبه، تحقیق و تعلیق سعید اللحام، دارالفکر، بیروت، 1409 ق، ج7، ص418.
20) المراجعات، علامه شرف الدین، المراجعه 8، ص67.
21) همان، ص66.
22) الصواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، باب وصیۀ النبی صلی الله علیه و آله، ص135.
ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره149