استدلال ها تمهیدات نظری لازم برای تئوریزه و عملی کردن سلسله آیین هایی را در ترویج و تبلیغ اعمال برائتی فراهم می آورد. اعلام نهم تا پانزدهم ربیع الاول به عنوان هفته برائت و یا اعلام نهم ربیع الاول به عنوان «غدیر ثانی» از اقدامات این جریان است
سیدمحسن طباطبایی فر
برائت بر ولایت مقدم است
در نظر این گروه، برائت بر ولایت مقدم است، «چنانچه اول تخلیه و تطهیر، بعد تحلیه و طهارت؛ زیرا بدون برائت، ولایت امکان ندارد»(1) تا صحابه ی دروغین معرفی نشوند، صحابه ی راستین معرفی نخواهند شد(2) و تشکیک در امر برائت، موجب تشکیک در امر ولایت می شود.(3)
این نگره بر تمام وجوه اندیشه های جریان ولایتی سایه انداخته است و تلاش می کند ابعاد معرفتی مختلف خود را بر همین اساس تفسیر کند. ایشان تاریخ جهان را به اکثریت باطل و اقلیت حق تحلیل می برند و می کوشند با غیریت سازی های متعصبانه به حفظ، بسط و اقلیت شیعی همت گمارند. در نظر آنها اهل سنت در کنار کفار و اهل کتاب، در پی تضعیف اقلیت شیعه اند و شیعه ماندن به معنای عُمَری، یزیدی و نصرانی نبودن است.(4) این همان تبری است که عناصر هویت دهنده ی شیعه را سامان می بخشد. پس در تقویت هر آنچه که به تشیع قوام می دهد و آن را از دیگر مسلک ها متمایز می کند، بایست کوشید. در این شرایط، اشتغال فقه به آگاهی نسبت به احکام شرعیه ی فرعیه از ادله تفصیلیه پاسخ گو نیست. تفقه در دین، نه تفقه در طهارت تا دیات، بلکه مجموعه ی آموزه های دین است و با توجه به جایگاه تولی و تبری در آموزه های شریعت، عالمان دین باید بحث کنند که راه های تولی و تبری چیست؟
بر ما واجب است که هر کسی که خدا را به غضب آورده است، از او بریء باشیم. این فقه هست یا نیست؟
تولی بر ما واجب است یا مستحب است؟ اگر واجب است درجه ی وجوب چیست؟ موضوع تولی چیست؟
تبری چیست؟ ... در این مسائل باید فقیه شویم. چون اگر دین است باید در آن تفقه کرد.(5)
ایشان با بهره برداری از روش نص گرایی در اجتهاد، به آیاتی از قرآن استناد و استدلال می کنند که «خدای متعال کافران، منافقان و آزار دهندگان رسول خدا و اهل بیت عصمت و طهارت را سب و لعن کرده و ما نیز موظفیم طبق فرموده ی قرآن کریم و روایات معصومان علیهم السلام از آنان برائت جوییم و حقیقت نفاق و کفر نهانی آنان را آشکار سازیم».
سلسله آیین ها در ترویج و تبلیغ اعمال برائتی
در نظر آنها بر اساس عقل و برهان و کتاب و سنت، به هر میزانی که تولی است، باید به همان میزان تبری وجود داشته باشد. این استدلال ها تمهیدات نظری لازم برای تئوریزه و عملی کردن سلسله آیین هایی را در ترویج و تبلیغ اعمال برائتی فراهم می آورد. اعلام نهم تا پانزدهم ربیع الاول به عنوان هفته برائت(6) و یا اعلام نهم ربیع الاول به عنوان «غدیر ثانی» از اقدامات این جریان است. چناچه تولی و تبری به عنوان دو بال تشیع محسوب می شوند، غدیر ثانی در کنار غدیر اول، دو بازوی اعتقادی اسلام را تشکیل می دهند. در تلقی این جریان، برگزاری آیین های عمَرکشون، ابوبکرکشون و یا افشای هویت عایشه(7) منجر به پررنگ تر شدن مرز میان شیعه و اهل سنت و تمایز هویت شیعی می شود.
مجالس جشن و سرور در نهم ربیع الاول یک عمل اعتقادی و اصولی با پیروی از حضرت نبی اکرم صلی الله علیه و آله
و حضرات معصومین علیهم السلام می باشد.چه اینکه رسول خدا نخستین کسی بود که به امر خداوند متعال،
روز نهم ربیع الاول را روز جشن و سرور اعلان کرد و بدان عمل نمود.(8)
گروه انسدادی از جریان برائتی اصرار دارند که آیین های فوق باید به صورت علنی باشد تا حکمت و آموزندگی داشته باشد.(9) از این رو شبکه های ماهواره ای منتسب به این جریان، ابائی از پخش آیین ها و سخنرانی های برائتی ندارند و در مقابل احتجاج مخالفان که اینگونه اقدامات را موجب عمیق تر شدن اختلافات شیعیان و اهل سنت و نفی وحدت می دانند، استدلال می کنند که از اساس وحدتی میان این دو گروه وجود ندارد.
استدلال جریان برائتی برای نفی وحدت
استدلال ایشان دو مقدمه دارد: نخست روایت نبوی صلی الله علیه و آله مبنی بر آنکه امت ایشان به 73 فرقه تقسیم می شود که همه آنها در آتش جهنم عذاب خواهند شد، مگر یک فرقه؛(10) مقدمه دوم آن که «تنها یک خط الهی و آن دین واحد اسلام ولایی و یک مذهب واحد و آن مذهب شیعه حقه ی دوازده امامی هست که قابل قبول نزد خداوند سبحان است»(11) در این صورت بین «دو فرقه ی متخالف شیعه و سنی از روز رحلت رسول خدا صلی الله علیه وآله» وحدتی نبوده است تا اینگونه اقدامات موجب اختلاف شود. شعار وحدت، نقشه ای شیطانی برای «خلط بین حق و باطل و تضعیف حق» است که «به نابودی حق منتهی می شود».(12)
بدون تردید کسانی که شعار بی شعور هفته ی وحدت(نکبت) بین شیعه و عامه و تقریب بین ادیان،
ملل، نحل و مسالک و ... را سر داده اند ... یا معنی وحدت در امور اعتقادی را نفهمیده و به حقیقت درین مبین اسلام،
جاهل و نادان با فطرت توحید بیگانه و با خالق خویش نامحرم و از مفهوم انسانیت به دورند که غالبا همین طورند
و یا خود فروخته، خود باخته، فرومایه، هویت از دست داده و مزدور و عامل مستقیم و غیرمستقیم بیگانه اند،
اگر چه دم از دین، مذهب و تقدس می زنند.(13)
انسدادیان چند حکمت را برای این اظهار تنفر و انزجار برشمرده اند: یک. دشمنان را وادار به پذیرش حق و ایمان می کند؛ دو. در صورت نپذیرفتن و ایمان، قطعا تزلزل در عقاید باطل و افکار فاسدشان پدید می آید؛ سه. حداقل حجت را برای آنان تمام می کند؛ چهار. از پیوستن دیگران به آنان پیش گیری می کند.(14)
بزرگ نمایی نمادهای شیعه
بخش دوم فعالیت جریان ولایتی در بزرگ نمایی نمادهای هویت ساز شیعه، به گسترش و تعظیم آیین های عرض ارادت به حضرات معصومین علیهم السلام بازمی گردد. گروه اعتدالی این جریان، بر وجوه اثباتی تاکید بیشتری دارند و معتقدند اگر جریان اثباتی اهل بیت علیهم السلام برای مردم بیان شود، نیازی به تعرض به دشمنان آن ها نیست: «چرا که نور ظلمت را محومی کند».
برگزاری آیین های عزاداری برای اهل بیت علیهم السلام یکی از راه های بیان فضایل و حفظ جامعه ی شیعی در مقابل هجوم افکار منحط است. اگرچه تا پیش از این آیین های مذهبی به دهه ی عاشورا محدود می شود، ولایتی ها بر اقامه ی عزاداری برای دیگر معصومان علیهم السلام به ویژه حضرت سلام الله علیها، امام علی علیه السلام و امام صادق علیه السلام به سبک عاشورا و بیرون آمدن دسته جات عزاداری تاکید دارند. عاشورایی کردن سالروز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها تعبیری است که آیات عظام شیخ جواد تبریزی و وحید خراسانی بارها به کار برده اند و عملا با پای برهنه و محزون چنین مراسم را در قم برگزار می کنند. ایشان حفظ و تعمیق چنین مراسمی را مصداق «احیوا امرنا» می دانند که در روزگار جدید به دلیل گسترش فراوان شبهات بر علما به توصیه ی روایت «اذا ظهرت البدع وجب علی العالم ان یظهر علمه فان لم یفعل سلب منه نور الایمان» واجب شده است.
وظیفه عقلی و شرعی ایجاب می کند با تعظیم شعائر مذهب که مصداق بارز آن
ارادت به مقام صدیقه ی کبری است، اعتصام به حبل الله را که قرآن و عترت می باشد ابراز
و طریقه ی حقه را از قطاع الطریق سبیل الله الاعظم صیانت نمایند.(15)
این جریان با هرگونه خدشه بر آیین ها و شعائر منتسب بر ائمه علیهم السلام به شدت مبارزه می کند و آن را از وسائس و وساوس شیطان می داند.در سال 83، زمانی که علامه ی عسگری در میان جمعی از طلاب در اصل و سند زیارت عاشورا و حدیث کسا تردید کرد، مرحوم شیخ جواد تبریزی گفته های او را موجب ضلالت دانست و اجتهاد او را زیر سوال برد. مرحوم تبریزی از او خواست تا استغفار کند.(16)
جایگاه ویژه ی عزاداری برای امام حسین(ع)
در این میان، عزاداری برای امام حسین علیه السلام جایگاه ویژه ای دارد. توحید خدا، مبدا و معاد، نبوت انبیا، وصایت اوصیا، تمام کتب آسمانی، همگی ممنون خون سید الشهداءاند.(17) بنابراین در اقامه ی عزا برای او نباید هیچ گونه مصلحت اندیشی و ملاحظه کاری را در نظر گرفت؛ از این روی، برخی از ایشان حکم به استحباب قمه زنی کرده اند و کارهایی مانند بر روی آتش راه رفتن، بر روی خار رفتن، بر روی شیشه غلتیدن و با زنجیر تیغی به کمر زدن که خون جاری شود، برای عزاداری امام حسین علیه السلام را جایز دانسته اند.
وای بر کسانی که در این شعائر خدشه کنند! بیدار باشید! مردم ایران! بدانید
که کوچک ترین کلمه که شعائر حسینیه را سست کند، کمر خاتم النبیین را می شکند.
این عزاداری ها، این سینه زنی ها، این زنجیر زنی ها باید به حد اعلی حفظ شود...
وارحم تلک الصرخة التی کانت لنا، این بی سواد ها غلط می کنند می گویند آهسته گریه کنید... فقیه کیست؟
فقها ور افتادند! فقیه نایینی است! فقیه بروجردی است! فقیه حائری است! فقیه اینانند که می گویند سینه بزنید،
زنجیر بزنید، خون هم جاری بشود، بشود! این است فقیه.(18)
به نظر می رسد مبانی فکری این جریان در نوع فتوا دادن نمایندگان آن تاثیر گذار بوده است. چنانچه ایشان به جواز گریه کردن بانوان با صدای بلند در مجالس عزاداری، هر چند مردان نامحرم در مجالس مذکور حضور داشته باشند، فتوا داده اند.(19) و یا قائل شده اند که تلویزین و رادیو و مانند اینها از موونه به حساب نمی آید و خمس داد، اما ضبط صوت که برای نوار مذهبی استفاده شود و یا بلندگو برای مجالس دینی از موونه ی سال محسوب می شود و خمس ندارد.(20)
گره خوردن بقای قرآن به عاشورا و بقای عاشورا به قمه زنی
نمونه دیگر مربوط به کف زدن است که حتی در هنگام سرودهای مذهبی در مساجد و حسینیه ها در مراسم شادی اهل بیت علیهم السلام جایز نیست؛ ولی کف زدن در مجلس عیدالزهرا سلام الله علیها در نهم ربیع الاول مانعی ندارد.(21) فتوا به جواز و ترویج قمه زنی از دیگر برنامه های این طیف در راستای برگزاری با شکوه عزاداری اباعبدلله الحسین علیه السلام است. بقای قرآن به عاشورا گره خورده است و بقای عاشورا به قمه زدن ها، در میان آتش رفتن ها، تیغ زدن ها و زنجیر زدن ها و سینه زدن ها و قافله و دستجات به راه انداختن هاست. قمه زدن و تیغ زدن یعنی تبعیت از حضرت زینب کبری(س) و یاد آور آتش زدن خیمه های امام حسین علیه السلام و آتش گرفتن دامان اطفال امام حسین علیه السلام در هنگام غروب عاشورا است.(22) همین تلقی کفایت می کند تا تبراییان در قبال رای و نظر رسانه های غربی درباره ی قمه زنی موضع بگیرند و ممنوعیت علنی آن در جمهوری اسلامی ایران را نشانه ی ضعف مسوولان در مقابل القائات بیگانگان بدانند. ایشان مواضع نسبتا تندی در مقابل برخی از فتاوای دیگر مراجع در خصوص حرمت قمه زنی و با لطمه زدن به بدن در آیین های عزاداری امام حسین علیه السلام اتخاذ می کنند.(23)
پی نوشت:
1- یعسوب الدین رستگار جویباری، پاسخی بسیار عمیق با دوبیان اجمال و تفصیل پیرامون وحدت و اتحاد میان ادیان وافراد:(سوممین مجموعه)(نسخه افست منتشره از سوی دفتر نویسنده)،ص48؛ همو، حقیقت وحدت در دین، پیشین، ص106،28،26.
2- همان، ص122.
3- همان، ص106.
4- ستاره فروزان علم وعمل(مروری برزندگی حضرت آیت الله العظمی یعسوب الدین رستگار جویباری)،قم: (بی نا)،1421ق،ص42-41.
5- حسین وحید خراسانی، فاطمه زهراسلام الله علیها حلقه یوصل رسالت و امامت، پیشین، ص26-23.
6- در بیانیه شبکه ی امام حسین علیه السلام در این خصوص آمده است: با نزدیک شدن به ایام فرحة الزهرا و غدیر ثانی، شورای سیاست گذاری شبکه ی امام حسین علیه السلام در بیانیه ای اعلام داشت که روز نهم ربیع الاول طبق فرموده اهل بیت علیهم السلام روز غدیر ثانی نام گذاری شده است...از رو بر خود لازم میدانیم که از روز نهم تا پانزدهم بیع الاول را به عنوان هفته ی برائت نام گذاری کنیم تا از این شبکه مقدسه پیام برائت از دشمنان خاندان رسالت را به اتکاء به عمل معصومین به جهان صادر نماییم.
7- یاسر الحبیب نویسنده ی کتاب موهن «الفاحشة :الوجه الاخر لعائشه» در پایگاه اطلاع رسانی خود چنین می نویسد: «پس از مدت ها انتظار و درخواست های متعددهیئت خدام المهدی علیه السلام مبادرت به چاپ کتاب الفاحشة الوجه الاخر لعائشه نموده است.کتاب مذکور بیش از هزار صفحه می باشد و حجیم تریم کتابی است که تا امروز در رسوا ساختن دشمن خدا ، عائشه بن اب بکر تالیف شده است. کتاب دارای هفت فصل است که حساس ترین آنها فصلی است که ارتکاب زنا توسط عایشه را بیان می کند و شیخ در این فصل به بیان ادله پرداخته و به اعتراضات و ایرادات پاسخ گفته اند». او پس از آن مراسم جشنی در سالروز فوت عایشه برپا کرد و طی سخنانی با ذکر ادله به اثبات نفاق عایشه پرداخت ودر پایان سخنان خود گفت: «جشن گرفتن به مناسبت هلاکت عایشه ضرورتی دینی است، چه اینکه روز هلاکت عایشه پیروزی اسلامی عظیمی به شمار می رود»سایت وی طی گزارشی از این مراسم می نویسد«شبکه ی ماهواره ای فدک این جشن مبارک و وقایع آن را پوشش داده و پخش نمود.ضمن اینکه در بالای صفحه شبکه نیز شعار «الله اکبر –عایشه فی النار»برای اولین بار در تاریخ شبکه های تلویزیونی قرار داده شد و در فواصل مختلف برنامه، سرود هایی به مناسبت و شادی از هلاکت رأس الکفر عایشه وشکر نعمت برائت از او پخش گردید.»
8- یعسوب الدین رستگار جویباری، حقیقت وحدت در دین، پیشین، ص96.
9- همان، ص93-92.
10- «ستفترق امتی علی ثلاث و سبعین فرقة کلها فی النار الا فرقة واحدة»
11- همان، ص59و61-60.
12- همان، ص74. وی در صفحه ی 21 از همین کتاب تصریح می کند: «هفته وحدت درواقع سقیفه ی دوم برای نابودی شیعه است»
13- همان، ص61.
14- همان، ص87.
15- حسین وحید خراسانی، در آستانه ی مصیبت عظمی شهادت صدیقه ی کبری علیها سلام، قم: مدرسة الامام باقر العلوم علیه السلام،1389،ص34.
16- در سوگ فقیه وارسته، مدافع راستین اهل بیت علیهم السلام آیت الله العظمی شیخ میزا جواد تبریزی،(بی جا) : (بی نا) ،(بی تا)، صص124و125.
17- حسین وحید خراسانی ، مصباح الهدی، پیشین، ص241.
18- همان، ص243.
19- برای مطالعه فتاوای مشابه رجوع کنید به سایت آیت الله شیرازی: http:/ /prssin.shirazi.ir
20- یعسوب الدین رستگار جویباری، رساله ی تو ضیح المسائل، قم: بی نا ،1424ق،مسئله 2531.
21- همان، مسئله 3289.
22- به نقل از هبد الوهاب فراتی، روحانیت و تجدد، پیشین، ص 295.
23- دو جریان در بیرون و حاشیه حوزه ی علمیه در تقابل جدی با جریان اسلام برائتی قرار دارند:
الف) تجددگرایان دراندیشه اسلامی که محور های تقابل این جریان با جریان اسلام برائتی به محور هایی ازقبیل فکر اصلاح دینی، بازگشت به قرآن، مبارزه با خرافات دینی، پیروی از سلف صالح و اسلام نخستین و بی پیرایه باز می گردد. این جریان از سوی متفکرانی مانند شریعت سنگلجی، سید اسدلله خرقانی، احمد کسروی، سید علی اکبر برقعی پایه گذاری گردید و در دوره معاصر از سوی محمد خالصی زاده ، حیدرعلی قلمداران و سید ابوالفضل برقعی تداوم یافت. بسیاری از اندیشه های جریان ولایتی مانند: غیبت امام زمان عجل الله تعالی ، رجعت، معاد جسمانی، معراجف شفاعت، معجزه های انبیاء و زیارت قبور ائمه علیهم السلام مورد چالش و انکار جریان تجدد گرا است. به عنوان نمونه سنگلجی در کتاب «توحید عبادت»(ص24)پس از برشمردن مصداق های شرک در میان مسلمانان تصریح می کند:«همان شرکی که قرآن نهی کرده است در میان بسیاری از مسلمانان به طور بارز تری منتشر است:قبر پرستی،سنگ پرستی، سنگ پرستی، مرشد پرستی، تبرک به سنگ قدمگاه، سقاخانه ها، و هزاران چیز از این قبیل...»موضوعاتی مانند انگشتر به دست کردن یا نذر کردن برای غیر خدا از دیگر موضوعات مورد مناقشه از سوی اوست.
شیخ هادی نجم آبادی(استاد سنگلجی) با انتقاد به برگزاری مراسم عزاداری ، روایاتی مانند «حب علی حسنة لایضر معها سیئة» را نفی میکند و می نویسد: (این اعلی مراتب شرک است)«تحریر العقلاء؛ ص135-133» او در ادامه معتقدان به شفاعت را غافلان از حقیقت توحید می خواند وتوصیه می کند که ایمان به خداوند یابد «بلا شفیع» باشد(تحریر العقلاء، ص268-267)وی در فرازی دیگر چنین می نگارد که برخی کسانی که به معصیت میل دارند ، باوری رابر میگزینند که عفو و خلاص از عقاب آخرت در آن باشد. پاک شدن از گناهان به سبب بکاء بر حسین علیه السلام و اعتقاد به «حب علی لا یضر معها سیئه» نمونه هایی از این باور است.(تحریر العقلاء، ص294)
مهمترین دغدغه جریان فوق شکل گیری بدعت و خرافه در مذهب شیعه است که موجب عقب ماندگی جامعه اسلامی و نیز بی اعتنایی نسل جوان به دین شده است.قلمداران که در سال 1368در اطراف قم دار فانی را وداع گفت، تلقی خود از بدعت را این گونه می نمایاند:«ما خود امروز شاهد وناظر اعمال بسیاری هستیم که به عنوان اعمال دینی و اوامر مذهبی صورت می گیرد که نه تنها در دین خالص و شریعت صحیحه ی اسلامی اثری از آن نیست، بلکه (شارع) در حال مبارزه با آن است، چون تشریفات نامشروع برای اموات و ساختمان بقاع و ضرایح و تجدید و تعظیم قبور و وقف املاک و اشیاء بر گور مردگان و زیارت های اختراعی و مسافرت های بدعی مذهبی ونذورات حرام بر اندادو تعزیت و تظاهرات قمه زن وسینه زن و مخارج و مصارف گزاف و نوحه خوانی های ممنوع و قصیده پردازی های غالیانه و شبیه در آوردن خلاف شرع و عقل و قربانی های ما اهل لغیر الله و خواندن دعاهای مجعول و نامعقول در ایام و لیالی متبرکه و صد ها از اینکه ما حتی به اشاره هم قادر نیستیم که آنها را نام ببریم.نعوذ بالله من سخطه و غضبه»
ب)جریان دوم مربوط به متفکرانی مانند عباس یزدانی و سید حسین مدرس یزدی است که با نظریه علمای ابرار، تنها برای امامان نوعی مرجعیت علمی قائل بودند و آنان را دانشمندانی پاک وپرهیزگار می دانستند ومنکر وجود صفاتی فوق بشری از قبیل عصمت در آنان بودند. به عقیده ایشان در عصر حضور معصومین برخی از صحابه در مسائل علمی با آنها اختلاف نظر پیدا می کردند و حتی گاهی در مسائل فقهی از آنان در خواست سند می کردند.
اما به مرور دو گونه فقه در جامعه شیعی شکل گرفت: گرایش استدلالی و تعقلی که در چارچوب نصوص قرآن و سنت قطعی پیامبر صلی الله علیه و آله به اجتهاد می پرداخت و گرایشی که فقط به حفظ و نقل حدیث می پرداخت. گرایش اخیر به تدریج در عصر غیبت بر مراکز علمی شیعه چیره شد. در نظر این جریان فراگیری روایات حاوی مطالبی غلوآمیز در باره ی ائمه علیهم السلام تاکنون توانسته است حقیقت دین را از ذهن شیعیان خارج کند.(برای مطالعه بیش تر ر.ک:عباس یزدانی، عقل فقهی و سید حسین مدرسی، مکتب در فرایند تکامل).
دو خورده جریان فوق نتوانسته اند در حوزه ی معاصر قم جایگاهی بیابند و بیش تر در حاشیه و بیرون از منازعات فکری حوزه پیگیری می شوند. لذا به اجمال و خارج از متن به آن پرداخته شد. اما مهم آن است که این دو جریان با نقد های خود، جریان اسلام برائتی را به چالش فرا می خواند.