در حال بارگذاری ...

از برکات این انقلاب همین است که آقایان در این مجمعی که بین برادرهای اهل سنت و اهل تشیع هست‏‎ ‎‏مجتمع می شوند. مسئله اتحاد یک‏‎ ‎‏مسئله اسلامی است که خدای تبارک و تعالی مأمور کرده همه را به اینکه با هم باشید و‏‎ ‎‏تفرقه نداشته باشید

‏‏در ایامی به سر می بریم که موسوم به دهه فجر می باشد و مردم مسلمان ایران به شکرانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه سال 1357 این ایام فرخنده را جشن می گیرند. آری انقلابی که با همبستگی تمام مردم ایران به وقوع پیوست و رژیم ستم شاهی را سرنگون کرد. این انقلاب ارزشمند آثار و برکات فرخنده و فراوانی داشت که یکی از این ثمرات، وحدت و اتحاد شیعیان و اهل سنت بود. وحدتی که بسیار ارزشمند و گرانبها می باشد و بر اقتدار جمهوری اسلامی ایران در برابر ابرقدرت ها، افزوده است. بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی(ره) نیز دی ماه سال 1360 در دیدار با ائمه جمعه استان های باختران و ایلام سخنانی درباره برکات انقلاب اسلامی فرمودند که برای درک بیشتر اثرات این رخداد عظیم لازم می باشد. در ادامه متن این سخنرانی را مطالعه می فرمایید:

مسئله اتحاد یک مسئله اسلامی است

یکی از برکات این انقلاب همین است که گاهی آقایان از بلاد‏ ‎‏با هم تشریف می آورند و در این مجمعی که بین برادرهای اهل سنت و اهل تشیع هست‏‎ ‎‏مجتمع می شوند، بعد مسائل را طرح می کنند. مسئله اتحاد بین همۀ برادرهای مسلم یک‏‎ مسئله اسلامی است که خدای تبارک و تعالی مأمور کرده همه را به اینکه با هم باشید و‏ ‎‏تفرقه نداشته باشید‏ و سرّش هم واضح است؛ برای اینکه آنهایی که می خواهند از این‏ ‎‏کشورهای اسلامی استفاده کنند بهترین راه برایشان این است که بین برادرها اختلاف‏‎ ‎‏بیندازند. خوب، یک راه این است که بین برادرهای اهل سنت و تشیع اختلاف بیندازند.‏ ‎‏این رویش خیلی کار شده است، به طوری که حالا که در ایران بحمدالله خیلی با هم‏‎ ‎‏مجتمع شده اند و اتحاد پیدا کرده اند، باز در خارج نمی گذارند این کار درست بشود. در‏ ‎‏خارج باز آنهایی که عمال قدرتهای بزرگ هستند و می خواهند نشود این مسئله، هی‏ ‎‏مسائل پیش می آورند.‏

‎‏وحدت مسلمانان، مانع تعرض اجانب‏

‏‏شما ملاحظه بفرمایید در این هفتۀ وحدت ـ که از قم آقای منتظری پیشنهاد کرده اند ـ‏‎ ‎‏خوب این چقدر حسن دارد و چقدر ارزش دارد که برادرها، همه را در یک مسئله ای با‏‎ ‎‏هم ‏‏[‏‏متحد کند‏‏]‏‏. خوب، این اختلاف اساسی که نیست، این اختلاف در یک تاریخی‏ ‎‏است که نزدیک به هم هستند؛ از ما هم بعضی قائل اند به اینکه دوازدهم هست،‏‎‎‏ از‏‎ ‎‏علمای ما هم بعضی قائل اند که دوازدهم است. این اسباب این نشود که یک اساسی‏‎ علی حده، آنها داشته باشند، یک اساسی علی حده ما داشته باشیم. با هم باشیم، برادریم‏‎ ‎‏دیگر. پیغمبر هم از همه مان است. در عین حالی که یک چنین صدایی بلند شد برای‏ ‎‏وحدت، یک وقت می بینیم از حجاز یک نفر صدا بلند می کند که اصل جشن گرفتن برای‏‎ ‎‏پیغمبر شرک است! من نمی دانم چه اساسی است؟ این چرا شرک است؟ البته آن شخص‏‎ ‎‏وهابی است. وهابی را اهل سنت هم قبولشان ندارند، نه اینکه ما قبول نداریم، همۀ‏‎ ‎‏برادرهای ما آنها را قبول ندارند. شما ‏‏[‏‏فکر می کنید‏‏]‏‏ یک همچنین مسئله ای که جشن‏‎ گرفتن، احترام کردن به پیغمبر اسلام، این جزء این است که مشرک هستند مردم!؟ آن‏‎ ‎‏وقت این اختصاص به ایران هم ندارد، احترام به رسول خدا، همۀ بلاد مسلمین احترام‏‎ می گذارند. چه شد که ایران را مورد نظر قرار داده است و می گوید ایرانی ها که جشن‏‎ ‎‏می گیرند برای پیغمبر اکرم، اینها مشرک هستند؟ خوب نکته اش معلوم است؛ برای اینکه،‏ ‎‏آن که الآن اساس وحدت در آن درست شده ایران است. این نکته ای که از آن وحدت‏‎ ‎‏بین مسلمین، چه برادران اهل تشیع و اهل تسنن، چه ملتهای اینجا، و چه دولتها، همیشه‏‎ ‎‏مقصد ما این بوده که اینها همه با هم باشند. اگر مسلمانها با هم باشند هیچ کس نمی تواند به‏‎ ‎‏اینها تعرّض کند؛ برای اینکه یک میلیارد جمعیت [‏‏هستند‏‏]‏‏ با دارایی زیاد، با مخازن زیاد.‏‎ ‎‏در عین حال که ما اینقدر مخازن، اینقدر زمین داریم، زمینهای زیاد، و همه چیز ما داریم،‏‎ ‎‏خوب چه شده است که ما باید همه مان تحت سلطۀ دو تا ابرقدرت باشیم؟ خوب، علت‏ این است که ما به قرآن گوش نکردیم، حکومتهای ما به قرآن گوش نکردند که یهود و‏‎ ‎‏نصارا ـ مقصود از یهود و نصارا آنهایی که سرکشند ـ آنها را ولیّ اتخاذ نکنید! دوست‏‎ ‎‏اتخاذ نکنید!‏‎ ‎‏خوب، اینها نه اینکه دوستند، نوکر شده اند بسیارشان. منافع خود این بلاد‏‎ را آن وقت، زمان محمدرضا، منافع ایران را می دادند و منت هم می کشیدند، تقدیم‏‎ ‎‏می کردند و منت هم می کشیدند. حالا هم در جاهای دیگر هم همین طور است. چرا باید‏‎ ‎‏اینطور باشد؟ برای اینکه ما با هم مختلفیم.‏

‏‏ایستادگی ایران در مقابل قدرتها به سبب وحدت‏

‏‏‏‏اینها ندیدند که ایران ـ در صورتی که یک جای کوچکی است و جمعیتش سی و چند‏‎ ‎‏میلیون است، در مقابل یک میلیارد جمعیت ـ اینها ندیدند که ایران وقتی که با هم منسجم‏‎ ‎‏شدند، همۀ برادرها با هم مجتمع شدند و آن اختلافاتی که می شود داشت و اختلافاتی که‏‎ ‎‏برای ما ایجاد کرده بودند کنار گذاشتند و یکدل و یکجهت یک امپراتوری 2500 ساله را‏‎ ‎‏با آنهمه قدرت و با آنهمه موافق ‏‏[‏‏سرنگون کردند‏‏]‏‏. شما گمان نکنید هیچ یک از دولتها‏‎ ‎‏الاّ نادری در اول با ما موافق بودند؛ یعنی، اظهار موافقت هیچ کس نکرد، بنده در پاریس‏‎ ‎‏که بودم متوجه بودم، همه مخالف بودند، بعد که اجتماع پیدا شد و این قضیه واقع شد آن‏ ‎‏وقت بعضی ها [‏‏موافقت‏‏]‏‏ کردند. خوب بسیاریشان باز همین اختلافات را [‏‏دامن می زنند‏‏]‏‏.‏

‏‏باید هفته وحدت داشته باشیم

ما فریاد می زنیم که باید همه با هم باشیم، هفتۀ وحدت داشته باشیم، دین ما یکی‏ ‎‏است، قرآن ما یکی است، پیغمبر ما یکی است و آنها جبهه بندی می کنند. اخیراً،‏‎ ‎‏جبهه بندی کردند که همۀ مسلمین جمع بشوند خلاف ایران بکنند. خوب، اینهایی که این‏‎ صداها را می دهند، یا این رفقایی که در اطراف خلیج هستند، اول فکر نمی کنند که همۀ‏‎ ‎‏قدرتشان را روی هم بگذارند به اندازۀ شاه نیست و آنقدر علاقه ای که آمریکا به شاه‏‎ ‎‏داشت به هیچ یک از اینها نداشت؛ برای اینکه، شاه خدمتگزار بهتری بود، حالا هر ‎‏شیخی بخواهد برود هیچ اعتنایی برایش قائل نیستند. اینها اولاً، فکر این را نمی کنند که‏ اینها نمی توانند با دولت ایران مخالفت کنند؛ یک مخالفتی که اثر داشته باشد و ثانیاً چرا‏‎ ‎‏مخالفت کنند؟ آخر دو کشور مسلم، چند کشور مسلم که در مقابلشان اسرائیل ایستاده و‏‎ هیچ اعتنا به آنها نمی کند و دارد پیش می آید او را رها کرده اند، آمده اند سراغ ایران که‏‎ ‎‏فریاد می زند که ما اسلام را می خواهیم، فریاد می زند که باید اسرائیل از بین برود، فریاد‏ ‎‏می زند که ما نباید تحت قدرتها و ابرقدرتها باشیم. اگر این مسلمین با هم مجتمع بشوند‏ ‎‏چه قدرتی می تواند مخالفت با اینها بکند؟ برای اینکه آنها احتیاج به شما دارند، شما چه‏ ‎‏احتیاجی به آنها دارید؟ آنها نفت شما را می خواهند. رگ حیات آن قدرتهای بزرگ‏ ‎‏دست مسلمانهاست، آنها احتیاج دارند. خوب، در عین حالی که آنها احتیاج دارند، ما‏‎ چرا باید تحت فرمان آنها باشیم و نفتمان را هم تقدیم کنیم؟ سایر چیزهای دیگرمان را‏‎ تقدیم کنیم و همه مان بازار بشویم، بازار بشویم برای آمریکا یا شوروی؟ این برای این‏ ‎‏است که ما رشد سیاسی نداریم.‏

‏‏خدمتگزاری، نه فرمانفرمایی‏

‏‏دولتهای ما توجه ندارند که اگر با ملتهای خودشان کنار بیایند آقاییشان بیشتر از آن‏‎ ‎‏وقت است که با ملتها جدا بشوند و یا ـ فرض کنید ـ با آمریکا متحد بشوند. اگر اینها با ملتها‏‎ سازگار باشند، ملتها که نمی گویند که ما حکومت اصلاً نمی خواهیم، ملتها حکومتی‏ ‎‏می خواهند مثل حکومت ایران. الآن ایران کدام قشر است که بگوید که ما این دولت را‏ ‎‏نمی خواهیم؟ همه می خواهند، از باب اینکه اینها خدمتگزارند؛ نمی خواهند حکومت‏‎ کنند به مردم، می خواهند خدمتگزاری بکنند. آنها هم اینطوری خودشان را معرفی کنند‏‎ ‎‏که ما حکومت به این معنی هستیم؛ خوب یک جمعیتی اداره لازم دارد، ما مدیر این‏‎ ‎‏مسئله هستیم، نمی خواهیم به شما فرمانفرمایی بکنیم، ظلم بکنیم، نمی خواهیم شما را‏‎ غارت بکنیم. ما همه با هم دوست هستیم. یک دسته مان بیشتر مثلاً وارد مسائل سیاسی‏‎ ‎‏بوده اند، آن را مردم انتخاب می کنند برای اینکه حکومت باشد، نه اینکه مردم حکومت‏ ‎‏نمی خواهند. مردم یک حکومت اسلامی و یک حکومت دلسوز برای خودشان‏ می خواهند. شما خوب، خود این دولتهای خارج هم می دانند، نه اینکه اطلاع ندارند،‏‎ می دانند که در ایران چه وضعی است الآن و سابق چه بود. سابق مردم ـ اگر فرض کنید ـ‏‎ ‎‏یک جنگی می شد در زمان محمدرضا، امکان نداشت که ملت با او همراهی بکنند، دعا‏‎ می کردند که بلکه شکست بخورد. من خودم شاهد این قضیه بودم که متفقین وقتی که‏‎ وارد شدند به ایران، که همه چیز مسلمین ایران در معرض خطر بود، همه چیزشان،‏ ‎‏مع ذلک، چون رضاخان را بیرون کردند شکر می کردند. خوب، یک همچون حکومتی‏ ‎‏که ملتش اینطور باشد که اجانب بیاید در مملکتش و آن شکر کند که این کسی که سلطان‏ ‎‏مملکتش هست باصطلاح او را بیرون کردند، خیلی هدیۀ بزرگی بوده. خوب فکر‏ ‎‏نمی کنند این را که آن وقت آنطور بود وضع، حالا اینطور است که در آن طرف کشور،‏ ‎‏در طرف غرب و جنوب کشور جنگ است، از شرق و شمال کشور همراهی می شود،‏‎ همراهی افراد می شود، همراهی خواربار می شود، همه جور همراهی با آنها می شود. اگر‏‎ ‎‏سایر کشورها هم اینطور بشوند که با مردم تفاهم کنند، مردم را مثل خودشان بدانند، مردم‏ ‎‏مثل خودشانند، مردم اکثرشان بهتر از خود ماها هستند، وقتی فکر کنند که بهتر از‏‎ ‎‏خودشان یا مثل خودشان هستند، با هم بسازند، مردم آنها را انتخاب می کنند. کار بکنند‏ ‎‏برایشان، اگر یک همچنین چیزی بشود در بلاد مسلمین، کی می تواند با مسلمین مخالفت‏‎ کند؟ مع الأسف، هم بعضی روحانیونشان اختلاف ایجاد می کنند، هم خودشان می روند‏‎ در طائف و منشأ اختلاف می شوند. از آنجا می خواهند در ایران، بین اهل سنت و تشیع‏‎ ‎‏اختلاف بیندازند. از آنجا نقشه می کشند که اینجا اختلاف بیفتد. چرا اینجا اختلاف‏ ‎‏بیفتد؟ برای اینکه اینجا اتحاد پیدا کردند و با اتحاد جلوی ابرقدرتها را گرفتند.‏

‏‏انسجام ملت، هدیه ای از طرف خدا‏

‏‏و لهذا این هدیۀ الهی که خدای تبارک و تعالی نصیب ملت ما کرده است ما باید‏‎ ‎‏غفلت از شکرش نکنیم. باید تشکر کنیم خدا را که مردم را اینطور با هم، هم نظر، هم راه،‏ ‎‏هم مقصد کرده است. و اشکالات هم اگر هست، خوب، البته همه جا اشکالات هست.‏ نمی شود گفت که شوروی شصت و چند سال است که انقلاب کرده است ‏‏[‏‏مشکلی‏‎ ‎‏ندارد‏‏]‏‏ مع ذلک، الآن خواربارشان نیست، همین صفهایی که اینجا می بینید آنجا هم‏‎ ‎‏هست، خواربار آنها محتاج به آمریکاست، مع ذلک، اختلافات داخلی زیاد است، با‏‎ ‎‏سرنیزه جلویش را گرفتند. اگر یک روز سرنیزه را بردارد کرملین، می فهمد که آن وقت‏‎ خود شوروی چه خبر است؛ همه با شوروی مخالفند. اما اینجا الآن همه با هم موافق، همه‏‎ ‎‏دوست، هیچ سرنیزه ای توی کار نیست. هیچ دعوایی نیست، همه با هم دوست هستند،‏‎ ‎‏همه با هم رفیقند. البته گِله هم هست، اما گلۀ برادرانه هست، گله هایی است که قابل حل‏‎ است. و یک انقلاب به این بزرگی، من گمان نکنم هیچ انقلابی به این بزرگی باشد که با‏‎ عدۀ کم و با نداشت هیچ چیز بر یک همچون قدرتی که همه چیز داشت و همه با او موافق‏‎ ‎‏بودند غلبه کند و بطور شایسته پیش ببرد. ایران، قدرتها را کنار گذاشت و هیچ قدرتی در‏‎ ‎‏ایران دخالت ندارد و همه همّ و غم آنها همین است که چرا باید دخالت نداشته باشیم و‏ ‎‏ان شاءالله ، تا آخر هم نخواهند داشت. و من نصیحتم به این شیخ نشینها و این اطراف‏‎ خلیج این است که اینها توجه به مسائل بکنند. گمان نکنند که اینها با هم وقتی مجتمع‏‎ ‎‏شدند یک چیزی می شوند. نه، شماها با هم که مجتمع بشوید همه تان به اندازه یک لقمۀ‏‎ ‎‏محمدرضا نبودید و ما محمدرضا را مغلوبش کردیم، اما میل داریم که با شما دوست‏‎ ‎‏باشیم، رفیق باشیم، برادر باشیم، همه با هم باشیم. همۀ ما به خلاف آنهایی که مخالف‏ ‎‏اسلامند باشیم، «ید واحده بر ما سِوا» باشیم، نه اینکه خودمان توی خودمان هی دعوا‏‎ ‎‏بیندازیم، دعوا بکنیم.‏

مردم را دعوت‏‎ ‎‏کنید به اتحاد

در هر صورت من راجع به آقایان، هم خیلی ملتمس دعا هستم و هم مردم را دعوت‏‎ ‎‏کنید به اتحاد، دعوت کنید به بستگی به هم، همبستگی به هم. اگر یک اختلافی دارند حل‏‎ ‎‏کنید شما آقایان. ممکن است حالا در هر جایی اختلافات کوچکی هست، آقایان ائمه‏‎ جماعت و جمعه باید حل بکنند مسائل مردم را، باید بروند با مردم تفاهم کنند، با هم‏ صحبت کنند. و همین طور استاندارهای هر جا باید جوری عمل بکنند که مردم را راضی‏ ‎‏نگه دارند. مردم هم راضی هستند وقتی شما خوب عمل کنید. مردم راضی از شما هستند.‏‎ من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی به ما منت بگذارد و این انسجامی که هست الآن و‏‎ این وحدت کلمه ای که هست الآن از ما نگیرد و بین همۀ برادرها اتحاد و وحدت داشته‏‎ ‎‏باشیم و ادامه پیدا کند ان شاءالله.‏

‏‏والسلام علیکم و رحمة الله ‏

 




نظرات کاربران