موضوع دیگری که در سطح عالمان و دانشمندان حوزوی و دانشگاهی در مسیر تحقق تقریب باید نهادینه و پیگیری شود، ایجاد بسترهای لازم برای ترویج مطالعات و آموزشهای تطبیقی است که در قالب های فقه، کلام، حدیث و سایر علوم اسلامی مقارن می آید
* دکتر محمد نخی
اعتدال گرایی
در پی گفتگو، فرهنگ آزاد اندیشی و متعاقب آن اعتدال گرایی ترویج می شود که در تضاد آشکار با جزم اندیشی، تعصب، افراط و تفریط گرایی است. عالمان و اندیشمندان دینی ما در حوزه و دانشگاه باید این تفکر را خود عمل نموده و بسط و نشر دهند که اعتدال، یگانه راه نجات مسلمانان از افتادن در دام تفرقه و اختلاف است. اعتدال، ضرورت دوره ماست و راه مستقیمی است که رستگاری در گرو پایبندی به آن است. بزرگترین هدف دستور العملهای اخلاقی اینست که انسانها را از افراط وتفریط باز دارد و برای آنان اعتدال ایجاد نماید. اگر انسان، خشت بنای زندگی فردی و اجتماعی خود را بر افراط وتفریط بگذارد، بتدریج به تجاوزگری روی می آورد. (اسلام دین فطرت، ص317) بنابراین اسلام برای جلوگیری از چنین خطری، انسان را به رعایت میانه روی سفارش کرده است. امت اسلام در قرآن « امت وسط» نام گرفته است؛ « وکذلک جعلناکم امة وسطا» (قرآن، بقره، آیه 143) در آموزه های قرآنی، بندگان خاص خدا کسانی اند که میانه رو و معتدل باشند. (قرآن، فرقان، 67).
استاد بزرگ اخلاق، مرحوم ملامهدی نراقی می گوید: کمال نهایی هر انسان اینست که اخلاق و تعادل را پیش گیرد که سعادت ابدی در گرو همین امر اساسی است . رعایت تعادل باید در بحثهای علمی و اعتقادی نیز سرایت کند. (ملامهدی نراقی؛ منادی اخلاق، ص 46)
مهار تکفیرگرایی
یکی از مهمترین راههای عملی تحقق تقریب و وحدت، به رسمیت شناختن اختلاف نظرها و سلیقه ها و دوری جستن از اهانت نسبت به یکدیگر و معتقدات دیگران است (اسلام دین فطرت، ص 665) البته دانشمندان همه مذاهب، حق بحث و طرح نظریات گوناگون را دارند ولی باید این مسائل اختلافی در محیطهای علمی و با مباحثه و مناظره باشد و این همان گسترش فضای آزاد اندیشی است و اگر در مسیر خلاف این قضیه گام برداشته شود، جامعه در دام مصائبی گرفتار خواهد شد که نتایجی همچون تکفیر گرایی را به بار خواهد آورد. اینکه به هر بهانه ای و بدون در نظرگرفتن مقدمات بحث و شرایط موجود، عده ای دست به تکفیر بخشی از جامعه اسلامی می زنند، آنگونه که امروز همانند طول تاریخ پرفراز و نشیب اسلام شاهدیم که برخی، دیگران را از دایره اسلام خارج دانسته و کافر می شمارند و متعاقب آن حکم قتل آنها را صادر کرده ودست به کشتارهای فجیع و غیرعقلانی میزنند. به نظر میرسد عالمان حقیقی حوزه و اندیشمندان مسلم دانشگاهی باید اقدامات علمی و عملی لازم را برای مهار تکفیر گرایی انجام دهند.
لازم به ذکر است که پدیده تکفیر سابقه ای طولانی در تاریخ اسلام دارد. خوارج پس از روند تاریخی مشهورشان به تکفیر مسلمانان گناهکار پرداختند. باطنیه هم گروهی دیگر بودند که دست به تکفیر غیرخودشان زدند.
مع الأسف در دوره ای تاریخی که عصر تکنولوژی و پیشرفت نام گرفته، همان رسوبات ذهنی و اندیشه های تلخ شروع به رویش مجدد کرده و امروزه گروههایی هستند که نه تنها معتقد به کافر بودن مرتکب گناه بلکه به کافربودن تمام مسلمانان بجز خود حتی اگر نماز بخوانند، روزه بگیرند و طهارت را رعایت نمایند، اعتقاد دارند (نقد و بررسی اندیشه تکفیر، ص 16) پیدایش این تفکر در دوره معاصر از مصر آغاز شد(جماعت المسلمین) و از آنجا به دیگر کشورهای عربی و اسلامی سرایت کرد (همان، ص 17 و 39) امروز گروههایی همانند القاعده نیز در امتداد همان تفکرند.
بنابراین نقش علما و اندیشمندان اینجا پررنگ می شود که با بیان حقیقی معنای مسلمان و مؤمن از منظر قرآن و روایات مستند معصوم (ع) که گفتن شهادتین را دلیلی بر مسلمان بودن افراد میدانند، به مهار این پدیده شوم دست بزنند. این اسلام نیست و اسلام از آن برائت میجوید که گوینده شهادتین را کافر دانسته و او را به قتل برسانی. (ثقافة الوسطیة فی مواجهة التکفیر، ص 49) مسلم اینست که کافر دانستن بخشی از جامعه اسلامی، باعث جدایی و تکه تکه شدن جامعه مسلمانان شده و نتیجه اش تفرقه است.
اینکه عده ای ناآگاه و بدون داشتن علم کافی، خود را در جایگاه قاضی و حاکم قرار داده، حکمی را مبنی بر ارتداد و کافر بودن مسلمانان صادر کنند و خود نیز آن حکم را اجرا نمایند، این عین هرج و مرج در اسلام است.
پیروان اندیشه تکفیر در عمل ثابت می کنند که چپاول، دزدی، نیرنگ و قتل رواست (همان، ص 268) چون که این شیوه ها به تقویت آنان و تضعیف مخالفانشان می انجامد. پس عالم دینی در مسیر تحقق وحدت و تقریب و جلوگیری از تفرقه باید به هر طریق ممکن، ذهن جامعه را از این مسئله پاک نماید و دست به تبیین بزند.
کلام و سیره نبوی باید توسط عالمان دینی احیاء شود که اگر قتل نفس صورت گرفت، ذمه خدا و رسول خدا بر شخص قاتل است و بوی بهشت به مشام وی نخواهد رسید.(ثقافه الوسطیه فی مواجهه التکفیر، ص 24) تبیین اینست که آنانی که فضای رعب و وحشت در میان زن و مرد و پیر و خردسال جامعه اسلامی به واسطه کشتار به نام جهاد و دین راه می اندازند، اینها مشمول روایات نبوی هستند که آنانی که مسلمانان از دست و زبان و عمل آنها در آسایش نیستند، مسلمان نیستند(همان، ص 23). ماجرای تفکیر گرایی در میان مسلمین، یک بیماری مهلکی است که بدان مبتلا هستیم(همان، ص 207).
در منشور اتحادیه جهانی علمای مسلمان نیز آمده است، بدترین چیزی که یک مسلمان می تواند در حق مسلمان دیگری انجام دهد، تکفیر و بیرون کردن او از حیطه امت اسلامی است، بدون آنکه برهانی از سوی خدا یا نص قطعی و مستدل داشته باشد.(منشور اتحادیه علمای مسلمان، ص 43)
یکی از عوامل مهم اختلاف شیعه وسنی بدگویی شماری از شیعیان از خلفا و صحابه است که گاهی آنان را کافر میدانند.(حوزه و جهان اسلام، ص 56) اینها منجر به جدایی می شود.
بنابراین تکفیر یک گناه دینی است، یک گناه علمی است و یک گناه اجتماعی است که منجر به پراکندگی امت واحد و چند دستگی میشود.(همان، ص 44) ابوالاعلی مودودی نیز در این رابطه گفت : « هرکس مسلمانی را ملعون بنامد یا متهم به کفر کند مانند اینست که او را کشته باشد. چنین عملی یا فتوایی در واقع اقدامی تجاوزگرانه علیه جامعه است. (سیدابوالاعلی مودودی، ص 203)
مطالعات تطبیقی
موضوع دیگری که در سطح عالمان و دانشمندان حوزوی و دانشگاهی در مسیر تحقق تقریب باید نهادینه و پیگیری شود، ایجاد بسترهای لازم برای ترویج مطالعات و آموزشهای تطبیقی است که در قالب های فقه، کلام، حدیث و سایر علوم اسلامی مقارن می آید.
بررسی مسائل علمی به صورت مقایسه ای و تطبیقی، یکی از شیوههای مرسومی است که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان اسلامی بوده و ثمرات و برکات زیادی نیز در برداشته و عناوینی همچون علم الخلاف و علم الجدل داشته است. مطالعه و بررسی فقه و کلام و... به شیوه تطبیقی و تحلیل دیدگاه های مذاهب اسلامی، یکی از ضرورتهای فرهنگی و علمی جامعه امروز مسلمانان است. چرا که با توجه به اهمیت مقولاتی همانند فقه در نظم بخشی به هنجارها و رفتارهای مسلمانان، بررسیهای تطبیقی، مسلمانان را در عرصه های عمل به یکدیگر نزدیک تر خواهد کرد.(پاسخ به شبهات فقهی، ص 19)
مباحث علمی وقتی بصورت مقارنه ای و تطبیقی بررسی شود، نقاط اشتراک و افتراق و گاه ترجیح و برتری یکی بر دیگری آن هم بصورت علمی و به دور از هیاهو و جنجال مورد بررسی قرار می گیرد.
ارتباط نزدیک فرق اسلامی با یکدیگر ایجاب می کند که پیروان هر مذهب از مذاهب اسلامی، فقه خود را در کنار فقه مذاهب دیگر مطالعه کنند. این مسئله نوعی آگاهی است که از یک سو سبب حل بسیاری از پیچیدگیهای مسائل فقهی می شود و از سوی دیگر موجب نزدیک شدن مذاهب اسلامی و علمای آن و متعاقباً توده های مردم به یکدیگر و تقریب خواهد شد. (دائرة المعارف فقه مقارن، ص 23) امام علی(ع)، امام سجاد (ع) و امام صادق(ع) این امر را تشویق نمودند (درسنامه فقه مقارن صص 36-38)
مشاهده سیره سلف صالح از علمای اسلامی بیانگر انجام این مهم است. نمونه ای از آثار بزرگان متقدم از شیعه و سنی در حوزه فقه مقارن از این قرار است : الاعلام، شیخ مفید ... الانتصار، سید مرتضی ... الخلاف، شیخ طوسی - تذکرة الفقهاء، حسن بن یوسف حلی ـ اختلاف الفقهاء، ابوجعفر طبری ـ اختلاف الفقهاء، طحاوی ـ الخلافیات، بیهقی شافعی ـ بدایة المجتهد و نهایة المتقصد، ابن رشد و....
در عصر حاضر نیز بزرگانی همچون مرحوم سیدمحسن حکیم (الاصول العامة للفقه المقارن) محمد جواد مغنیه(الفقه علی المذاهب الخمسة) دکتر وهبه زحیلی(الفقه الاسلامی و ادلته ) دست به این کار مهم زده اند و بزرگان دیگری همچون مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، سبک تدریسی خود را بر این مبنا قرار دادند ایشان در درس فقه، آرای اهل سنت را در مسائل اختلافی مهم، همراه دلیلشان نقل می کرد. وی مراجعه به فتاوای اهل سنت را از مقدمات فقه می دانست. مسائل مهم اختلافی را ردیابی کرده و ریشه اختلاف را به طور معقول و بدور از احساس مذهبی یاد می کرد و نقطه اتفاق و اختلاف مسلمانان را بیان می نمود. از طرفی هم اهتمام داشتند که اهل سنت نیز به روایات اهل بیت و فقه شیعه نظر داشته باشند.(زندگی آیت الله بروجردی، ص 84-88) سالهاست که مجمع فقه اسلامی در جده نیز بر این روش، به بررسی مشترکات فقهی میان مذاهب اسلامی می پردازد.
اخیراً در حوزه علمیه قم نیز جمعی از فقها و اندیشمندان تحت اشراف آیت الله مکارم شیرازی دست به تألیف دائرة المعارف فقه مقارن زده اند و آیت الله جناتی نیز دروس فی الفقه المقارن را نوشته است.
در بررسی کتاب های کلامی بر جای مانده از پیشینیان به دست می آید که عده ای، ضمن اینکه عقاید مورد قبول مذهب کلامی یا دیدگاه ویژه خود در مسائل اعتقادی را تبیین و اثبات کرده اند، عقاید و آرای دیگران را نیز به بحث و نقد گذاشته اند. کتابهای « تجرید الاعتقاد » خواجه نصیر الدین طوسی، «کشف المراد » علامه حلی، « المواقف فی علم الکلام » قاضی ایجی « شرح المقاصد » تفتازانی از این نوع اند.(کلام تطبیقی، ص 7)
حتی در علم حدیث نیز بحث مطالعات تطبیقی وجود دارد. آیت الله العظمی بروجردی در این زمینه اقداماتی را انجام دادند و روایات اهل بیت را با روایات اهل سنت جمع و تلفیق کردند.(زندگی آیت الله بروجردی، ص 95)
برای بررسی مقارن و تطبیقی علوم مختلف اسلامی بخصوص فقه و کلام، فوایدی وجود دارد که از آن جمله اند:
1ـ تلاش برای رسیدن به عمق این علوم
2ـ استفاده از نتایج فکری دیگران در عرصه های موجود
3ـ رشد روحیه علمی میان محققان و دوری از تعصب و گرایشهای نفسانی در ساحت بحث علمی
4ـ تقریب و نزدیک کردن دیدگاه های فقه ودین اسلام با دیگر قوانین موضوعه در مسائل فقهی و کم کردن عوامل موجب اختلاف که مهمترین آنها جهل علما به مذاهب دیگر است.
5ـ شناخت نواحی اتفاق و اختلاف میان فقها
6ـ درک مسلک و شیوه ائمه مذاهب در استنباط و اجتهاد (پاسخ به شبهات فقهی، ص 26 و 27 و الاصول العامة للفقه المقارن، ص14) بنابراین عالمان و دانشمندان معاصر نیز همچون گذشتگان خود باید در مسیر احیای این مهم کوشا باشند که به نظر می رسد اصلاح سرفصلهای آموزشی در حوزه و دانشگاه باید در رأس این امر قرار گیرد.
نقش اندیشمندان دینی در اشاعه فرهنگ تقریب و صیانت از هویت اسلامی - بخش اول