نشست علمی وحدت از دیدگاه علامه طباطبایی(ره) در تاریخ 11095 از سوی انجمن علمی ادیان و مذاهب با همکاری گروه علمی ادیان و مذاهب و معاونت آموزش مجتمع عالی امام خمینی (ره) در سالن صدر این مجتمع برگزار شد
نشست علمی "وحدت از دیدگاه علامه طباطبایی(ره)" در تاریخ اول دی ماه ۹۵ از سوی انجمن علمی ادیان و مذاهب با همکاری گروه علمی ادیان و مذاهب و معاونت آموزش مجتمع عالی امام خمینی (ره) در سالن صدر این مجتمع برگزار شد. در این نشست علمی استاد دکتر قاسم جوادی (مدیر گروه علمی ادیان و مذاهب) و استاد دکتر سید لطفالله جلالی (معاون آموزشی گروه ادیان و مذاهب) به تبیین اندیشه های تقریبی علامه طباطبایی (ره) پرداختند. خلاصه بیانات این دو استاد را به ترتیب سخنرانی ایشان در اینجا قرار می دهم.
خلاصه بیانات استاد جلالی:
1- شخصیت و موقعیت علمی علامه به عنوان احیاگر معارف قرآنی، پرچمدار و مدافع مکتب شیعه، صاحب سیر و سلوک عرفانی ویژه و.... بر کسی پوشیده نیست.
2- درحالیکه شخصیتهای تقریبی امثال شرفالدین، محمدحسین کاشف الغطاء، علامه فضلالله، سید موسی صدر و... در عرصه اجتماعی واردشده موضوع تقریب را در این عرصه نیز در کنار تولید اندیشه دنبال می کردند. اما علامه طباطبایی در عرصه اجتماعی کمتر ورود پیدا کرده و بیشتر به مباحث علمی پرداخته است. البته این بدین معنا نیست که علامه رویکرد تقریبی نداشته باشد. بلکه وحدت و تقریب در نزد ایشان اهمیت دارد، اما در کل دعب ایشان بر این است که در عرصه های اجتماعی کمتر ورود پیدا کرده است و در این مورد خاص نیز به هر دلیلی، عملا وارد این عرصه نشده است.
3- استاد جلالی، ضمن اینکه وحدت را از دیدگاه علامه به معنی تقریب گفتمانی و طرح و تحلیل عقاید به صورت آزادانه دانست، مدعی شد علامه در آثار خویش باب و مبحث ویژه و مستقل تحت عنوان وحدت یا تقریب مذاهب اسلامی نگشوده است. اما می توان از میان مطالب و رویکردهای علمی ایشان، رویکرد وحدت و تقریب را اصتیاد کرد. ایشان موارد ذیل را از جمله این موارد برشمرد:
- توجه ویژه علامه به ریشه اختلافات مسلمین. مثل توجه به حدیث افتراق و نقش منافقین در زمان پیامبر (ص) و بعد از ایشان در ایجاد تفرقه و...
- تشابه فکری و نزدیکی با برخی اهل سنت در نظریه های علمی. از باب نمونه دیدگاه علامه با اشاعره در نظریه خلق اعمال و اینکه اعمال از جهت وجودی مخلوق خدا و حسن است، نزدیک است.
- بیاعتنایی نکردن به اندیشه ها و مبانی مذاهب اسلامی و ورود و توجه علامه به تمام موارد که اهل سنت واردشدهاند و بحث کرده اند.
- تبیین برخی از مبانی مکتب شیعه به شکلی که به تقریب مساعدت می کند مثل تبیین ایشان از عدم تحریف قرآن و اینکه امامت را از اصول مذهب دانسته نه اصول دین چون ائمه (ع) با کسانیکه امامت را قبول نداشتند، مانند مسلمان رفتار می کردند.
- نهایتاً، استاد جلالی به برخی موارد جزئی از تصریحات علامه به تقریب و ضرورت وحدت اشاره کرد. مهم ترین و صریحترین آن ها، منشوری است که در آثار علامه آمده و استاد جلالی بدان اشاره کرد. ما عین این منشور را برای استفاده خوانندگان عزیز اینجا می گذارم. علامه، در پاسخ به سؤالی مبنی بر اهمیت و ضرورت تقریب می نویسد:
«اتحاد یا تقریب اسلامی به طوری که منجر به فراموشی معارف دینی و متروک شدن دستورات مذهبی نباشد و مزایای دینی در بر داشته باشد، تردیدی در رجحان آن از نظر عقل و منطق نیست. متأسفانه نیرویی که مسلمانان صدر اول با پیروی از تعلیمات قرآن به دست آورده و در پرتو آن در کمتر از یک قرن فرمانروایی قسمت اعظم معموره را به دست آوردند، بر اثر اختلاف کلمه و رها ساختن فکر اجتماعی به کلی منحل شد. و ثروت واقعی و موجودیت حقیقیشان به تاراج رفت. البته عوامل جدایى تا می توانستند این دو طایفه بزرگ اسلامى را از هم جدا نمودند. ولى باید همواره متذکر این حقیقت بود که اختلاف دو طایف در پاره اى از فروع بوده، در اصول دین باهم اختلافى ندارند، و حتی در فروع ضرورى دین مانند: نماز، روزه، حج، جهاد و غیر آنها، در قرآن و کعبه متفقاند و همگی قرآن و کعبه را یکی می دانند. روى همین اصل بود که شیعیان صدر اول، هرگز از صف اکثریت کنار نرفته، و در پیشرفت امور عامه اسلامى، با عموم مسلمین هرگونه تشریک مساعى و بذل نصح مى نمودند و هم اکنون نیز بر عموم مسلمین لازم است که اتفاق خود را در اصول آیین مقدس اسلام در نظر گرفته، و از همه فشارها و ناراحتی ها که در این مدت از عوامل خارجى کشیده اند به خود آمده، تفرقه علمى را کنار گذاشته، در یک صف قرار گیرند، و قبل از آنکه دیگران این مسئله را به عنوان یک حقیقت تاریخى کشف کرده، در کتب تاریخ درج کنند، خود مسلمین این حقیقت را عملاً تثبیت نمایند. خوشبختانه دنیای اسلام نیز کم کم به این حقیقت دارد پی میبرد و تعلیل فکر تقریب بین مذاهب اسلامی از طرف مراجع شیعه به همین منظور بود. و شیخ بزرگوار الازهر، نیز این حقیقت را با کمال صراحت لهجه بیان نموده و اتفاق کامل دینى شیعه و سنّى را به همه جهانیان اعلام نمود. و شیعه باید سپاسگزار این مرد بزرگوار بوده و از عمل بى آلایش وى تقدیر نماید. چنانکه در سؤال اشارهشده، این امر منافاتی با بحث علمی-تاریخی در مسایل اعتقادی ندارد و باید هم مناقشه علمی شیعه و سنی در سطح عالی همواره ادامه یابد تا تاریکی ها روشن و حقایق بر همه منکشف گردد و این امر ربطی به تعصب ورزی و حمله و نشر اکاذیب ندارد.»
این عبارت علامه به خوبی می رساند که تقریب نزد ایشان نه به معنای دست برداشتن از اصول، بلکه بدین معناست که در عین اینکه در اصول و فروعات ضروری باهم متفق هستیم، باید در فروعات غیرضروری بحث و روشنگری ادامه یابد.
خلاصه بیانات استاد جوادی:
1- استاد جوادی در ابتدا ضمن اینکه فاصله گرفتن مسلمانان از آموزه های اصلی دین و برخورد گزینشی با آن در تعامل با یکدیگر را مورد انتقاد قرارداد، به اهمیت وحدت و تعامل احسن از نظر قرآن اشاره کرد که قرآن با اهل کتاب، مشرکین و منافقین تعامل احسن و نگاه تقریبی را توصیه می کند چه رسد میان خود مسلمانان. ایشان آیات ذیل را مورد استناد قرارداد:
- سوره مائده آیه 2 (...ولایجرِمنَّکُم شَنئانُ قومٍ اَن صدُّوکم عنِ المسجِدِالحرامِ اَن تَعتَدوا و تَعاوَنوا علَی البِرِّ والتَّقوا...) در این آیه با اینکه مشرکین مانع ورود مسلمانان به مسجدالحرام شدند، قرآن از تعدی و تجاوز به آن ها نهی می کند.
- سوره ممتحنه آیه 8 (لا یَنهَکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقَاتِلوکُم فِی الّدین وَ لَم یُخرِجُوکُم مِن دیارِکُم اَن تَبَرُّهُم وَ تُقسِطوا اِلَیهِم...) در این آیه نیز با تمام کسانی که مسلمانان با آن ها سر جنگ ندارند، توصیه به بر و رفتار نیک و عادلانه می کند.
- سوره نساء آیه 90 (...فَاِنِ اعتَزَلوکُم فَلَم یُقاتِلوکُم وَ اَلقَو اِلَیکُم السَّلَمَ فَما جَعَلَ الله لَکُم عَلَیهِم سَبیلاّ) در این آیه حق هرگونه برخورد ناشایسته از سوی مسلمانان با کسانی که راه صلح و بیطرفی را در پیشگرفتهاند، نفی گردیده است.
- سوره عنکبوت آیه 46 (وَلا تُجادِلوا اهلَ الکتابِ اِلّا بِالّتی هِیَ اَحسَنُ..) این آیه، به تعامل حسن با اهل کتاب اکتفا نکرده است بلکه تنها به تعامل احسن و بهترین رفتار توصیه و سفارش می کند.
- سوره احزاب آیه 24 (... وَ یُعَذِّبَ المُنافِقینَ اِن شاءَ اَو یَتُوبَ عَلَیهِم..) با وجود اینکه قرآن در برابر منافقین لحن تند و برخورد شدید دارد، اما در این آیه سخن از گذشت منافقین مطرح است.
- سوره طه آیه 94 (قالَ یَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَ لا بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی) در این آیه حضرت هارون عذر عدم نهی بنیاسرائیل از گوسالهپرستی را، احتمال اختلاف میان گوساله پرستان(= شرک یا کفر) و مؤمنان بیان می کند. استاد جوادی، در تبیین آیه و ضرورت وحدت از دیدگاه علامه، به تفسیر المیزان ذیل این آیه اشاره کرد که طبق فرمایش علامه اهمیت وحدت چنان است که حضرت موسی نیز عذر حضرت هارون را می پذیرد و برای او دعا می کند.
و قوله: «إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرائِیلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی» تعلیل لمحذوف یدل علیه اللفظ و محصله لو کنت مانعتهم عن عبادة العجل و قاومتهم بالغة ما بلغت لم یطعنی إلا بعض القوم و أدى ذلک إلى تفرقهم فرقتین: مؤمن مطیع، و مشرک عاص، و کان فی ذلک إفساد حال القوم بتبدیل اتحادهم و اتفاقهم الظاهر تفرقا و اختلافا و ربما انجر إلى قتال و قد کنت أمرتنی بالإصلاح إذ قلت لی: «أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ» فخشیت أن تقول حین رجعت و شاهدت ما فیه القوم من التفرق و التحزب: فرقت بین بنی إسرائیل و لم ترقب قولی. هذا ما اعتذر به هارون و قد عذره موسى و دعا له و لنفسه کما فی سورة الأعراف بقوله: «رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِأَخِی وَ أَدْخِلْنا فِی رَحْمَتِکَ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ» الأعراف: 151
2- دیدگاه خاص علامه در مورد وحدت: استاد جوادی در ادامه، به دیدگاه ویژه علامه در مورد وحدت اشاره کرد و مدعی شد که دیدگاه علامه بسیار ارزشمند است و در حد اطلاع ایشان، هیچ یک از طرفداران تقریب، به این مسئله اشاره نکرده است. نظریه ای که به باور ایشان، بر اساس آن باید نگاه و نگرش ما در حوزه های مختلف فقهی، سیاسی، کلامی و... تغییر یابد. ایشان در تبیین این دیدگاه، به ضرورت نگاه اجتماعی در مسائل دینی از نظر علامه اشاره کرد و گفت: بر اساس دیدگاه علامه، قرآن و سنت در مورد هر موضوعی سخن می گوید، در کنار بُعد فردی، یک بُعد اجتماعی نیز دارد و مسلمین موظف هستند، هر جا و در مورد هر موضوعی دیدگاه قرآن و سنت را بیان می کنند و در ارتباط با آن ها نظریه می دهند، به بعد اجتماعی آن توجه نمایند و این بُعد را حتماً حفظ نمایند. ایشان، مدعی شد، در عین اینکه به باور علامه طباطبایی، توافق دو فرد از نظر فکری محال است، اما از نظر اجتماعی باید فکر اجتماعی کرده به هر قیمتی از بروز اختلاف جلوگیری نمایند. استاد جوادی، سخنان خویش را با استناد به متن کتاب های علامه بیان فرمود. بنده نیز عین عبارت برخی از مستندات ایشان را در اینجا قرار می دهم.
«چنانکه سابقاً اشاره کردیم، درعینحال که شیعه نسبت به برخی از سیرتها و روشهای اکثریت انتقاد و اعتراض داشت و تلاش فراوان در اصلاح اینگونه مفاسد می نمود، پس از قرن ها، وقتی که تا اندازه ای از نعمت امنیت و استقلال برخوردار شد، به واسطه ریشه های عمیقی که این روش ها و سیرت ها در اجتماع اسلامی دوانیده و در میان عامه عادات و طبیعت ثانیه شده بود، موفقیت نیافتند، که این ریشه ها را از بن زده و سیرت اسلامی پاک اولی را به جای خود بر گردانند. و یکی از مهم ترین آن ها، فکر اجتماعی بود که قرآن شریف دستور اکید به وجود آوردن و نگهداشتن آن داده و نبی اکرم (ص) در دعوت و توصیه به آن هیچ فرو گذاری نمی کرد.
مسلمین موظف بودند که در هر نظریه ای که با کتاب و سنت به نحوی تماس داشته باشد، فکر اجتماعی کرده، و به واسطه ی هر گونه تماس ممکن، از بروز اختلاف نظر به هر قیمتی باشد جلوگیری نمایند. ولی با رحلت پیغمبر اکرم (ص) و بروز اختلافات، این رویه متروک شد و اختلاف نظر در همه ی شئون اسلامی، حتی در فرهنگ پیش آمد و هر کسی راه جدا گانه ای اتخاذ نموده و خود را قهراً به زندگانی فردی آشنا می ساختند... همه اختلافات مذاقى و مذهبى، در میان شیعه جوانههایى است که از ریشه اختلافات و اختلال نظم دینى، در صدر اسلام روییده است و همه به یک اصل برمى گردند: و آن به زمین خوردن دستورى از دستورات قرآن مى باشد، که به موجب آن مسلمین موظف بودند که تفکر اجتماعى نموده، و وحدت کلمه را در فکر و اعتقاد حفظ نمایند«.
استاد جوادی مستنداتی نیز از صفحه 101 منبع مزبور و مقاله ولایت و رهبری علامه در کتاب معنویت تشیع و جلد 5 صفحه 283 المیزان در مورد اهمیت و ضرورت تفکر اجتماعی و وحدت اسلامی ذکر فرمود.