کتاب های «امام علی (ع) و همگرایی اسلامی در عصر خلافت» اثر علیاکبر احمدپور و «بازخوانی تکفیر و تکفیرگرایی در بین مسلمانان» اثر علیاکبر نیکزاد تهرانی، دو نمونه از آثاری هستند که در زمینه تقریب مذاهب اسلامی تالیف شده اند
امام علی(ع) و همگرایی اسلامی در عصر خلافت
علیاکبر احمدپور، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۶، ۳۰۸ صفحه، وزیری. یکی از خصوصیات امام علی (ع)، توجه ویژه به «وحدت و همگرایی» است. وی که پس از رسول خدا (ص) با اختلافات و درگیریهای فراوانی روبهرو شد و فتنههایی پیدرپی به سویش سرازیر گشت با هوشمندی و درایت، به ریسمان «وحدت» چنگ زد و برای زندهماندن دین خدا و رشد و گسترش معارف اسلامی، مسیر همگرایی را در پیش گرفت. رفتارهای او در این مورد برای همه کسانی که به سیاست از منظر آموزههای دینی مینگرند، بسیار درسآموز و پرنکته است.
نویسنده این کتاب تلاش کرده است تا جنبههای مختلف این همگرایی را ژرفکاوی کند و به پرسشهای مطرحشده در این بخش تا حدودی پاسخ گوید. از آنجا که ریشه اختلافاتِ پس از رسول خدا (ص) مسئلة حکومت و رهبری بود، موضعگیریها و اقدامات امام علی(ع) در این مسئلة سرنوشتساز، میتواند در مسائل اختلافی و جنجالبرانگیز راهگشا و آموزنده باشد و پایهای استوار در مسائل فیمابین تلقّی گردد؛ بهویژه آنکه آن حضرت خود را در این موضوع دارای حق میدانست و امتیازهای خویش را در سنجش با دیگران به مراتب برجستهتر و نمایانتر میدید.
این اثر در شش فصل، همگرایی در سیره و گفتار امام علی (ع) را بررسی میکند که مهمترین عناوین آن عبارتاند از: مفهوم همگرایی، وحدت و همگرایی در اصطلاح حکیمان، متکلمان و عارفان، گونههای همگرایی و پایدارترین آن، همگرایی در قرآن، سنت و همگرایی، همگرایی از نظر عقل، همگرایی در نگاه فطرت، ضرورت همگرایی، پیشینه همگرایی، زمینههای همگرایی، موانع همگرایی، محور همگرایی، همگرایی در گفتار امام، سقیفه آغازی بر واگراییها، بیعت و همگرایی، عرصههای همگرایی، حضور در جبهه و جماعات، احترام به عواطف مردم، سکوت و نرمش در موضعگیریها، سفارش به همسویی، پرهیز از طرح مسائل اختلافبرانگیز و...، امام علی (ع) مدارا و محور همگرایی دینی، پذیرش عضویت در شورا، گامی دیگر در همگرایی اسلامی، و...
بازخوانی تکفیر و تکفیرگرایی در بین مسلمانان
علیاکبر نیکزاد تهرانی، قم: نوای قلم، چاپ اول، ۱۳۸۸، ۷۳ صفحه، پالتویی. در این پژوهش دو رویکرد مهم فکری و مذهبی در جهان اسلام یعنی رویکرد وحدت و اخوت اسلامی و رویکرد تکفیر و تکفیرگرایی مطرح شده است. رویکرد اول مورد ستایش و رویکرد دوم مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است. نویسنده سعی دارد با استفاده از آموزههای قرآن، سنت و سیره پیامبر اکرم و معصومان(ع) نشان دهد که پدیده تکفیر و تکفیرگرایی با روح اسلام و آموزههای نبوی همخوانی ندارد و بلکه فرهنگ اسلامی از آن تبرّی جسته و به مقابله با آن برخاسته است.
در همین زمینه وی به بررسی مفهوم اسلام و معیار مسلمانی، ملاک ایمان، تفاوت میان ایمان و اسلام، نسبت بین عمل و ایمان، مفهوم کفر و موجبات آن، و شرک و اقسام آن پرداخته است و انکار توحید و رسالت پیامبر، انکار یکی از ضروریات دین مانند نماز، روزه، جهاد، حج و...، انکار ضروریات مذهب و ارتکاب گناهان کبیره را عامل تقویت کفر دانسته است.
در بخش دیگری از کتاب، نویسنده، پس از تبیین مفهوم تکفیر و پیشینه تاریخی آن، بیان میکند که در زمان حیات پیامبر اسلام(ص) این مسئله رایج نبوده و خود آن حضرت به کسی یا گروهی نسبت کفر نداده است و این مطلب پس از وفات آن حضرت رواج یافت. مهمترین هدف و انگیزه تکفیر رسیدن به قدرت و منافع شخصی و سیاسی بوده است. وی تکفیر و تکفیرگرایی را عامل اصلی رواج انحرافات فکری و اجتماعی و ایجاد ظلم و فساد و محرومشدن عدهای از مسلمانان از حقوق اجتماعی میداند.
بحث ارتداد و تکفیر در زمان خلافت امام علی(ع) و همزمان با مخالفتهای گسترده گروههای مختلف با شیوه حکومتداری ایشان رونق یافت. از نظر نویسنده، علت اکثر نزاعهای بین مسلمانان نه آموزههای مذهبی بلکه مسائل اجتماعی و تعصبهای مذهبی است؛ زیرا آموزههای عموم مذاهب اسلامی بر خلاف مشی برخی از پیروانشان ــ که به آتش نزاعهای مذهبی و گسترش تکفیر در بین مسلمانان دامن میزنند ــ مسلمانان را به اتحاد و همدلی و رفع اختلافات فرامیخوانند.
در بخش بعدی کتاب، نویسنده به شناسایی جریانهای فکری و عوامل ایجاد تکفیرگرایی در جهان اسلام میپردازد و خوارج را نخستین گروهی میداند که اندیشه تکفیر و تکفیرگرایی را در اسلام رواج دادند. پس از آن، تابعان فکری خوارج مانند اهل حدیث، سلفیها و بالاخره وهابیان به رهبری محمد بنعبدالوهاب عوامل اصلی گسترش فکر تکفیر در جهان اسلام قلمداد شدهاند.
نویسنده تکفیر را از دیدگاه فقه مذاهب مختلف اسلامی، اعم از شیعه و سنی، مورد بحث و بررسی قرار داده و معتقد است که بر اساس دیدگاه تمامی مذاهب اسلامی هر کسی که به توحید و اصول دین اسلام اعتقاد زبانی داشته باشد مسلمان و خون او محترم است و نمیتوان با ادله ظاهری و غیر علمی کسی را مرتد و کافر شمرد و بر اساس آن به قتل او اقدام نمود.
وی همچنین ادله عدم جواز تکفیر افراد مسلمان را از قرآن کریم، روایات و سنت نبوی، سیره پیامبر اسلام و روایات و سیره ائمه معصومان(ع) ذکر میکند و به نقد تفکرات محمد بنعبدالوهاب و پیروان افراطی وی میپردازد که گروهی از مسلمانان بهویژه شیعیان را به سبب برخی از عقاید مذهبی و مراسم دینی مانند زیارت و عزاداری و توسل به اهل بیت(ع) مشرک و کافر میخوانند و ریختن خونشان را مباح میشمرند. نویسنده همچنین به شباهتهای وهابیان با خوارج صدر اسلام اشاره کرده و دیدگاههای سایر مذاهب و علمای اسلامی را در نقد افکار و رفتار تکفیرگرای وهابیان منعکس کرده است و این گروه را مطرود کلیه مذاهب اسلامی اعم از شیعه و اهل سنت خوانده است.