آیت الله شیخ عبدالحسین رشتی از فقهای بزرگ نجف در یکی از سخنان مهم و حماسی خود در باب لزوم وحدت و اتفاق مسلمانان و مقابله با هجوم بیگانگان نکاتی را متعرض شده اند. قسمتهایی از این سخنرانی و متن خطابه این عالم بزرگوار که در بیستم محرم ۱۳۲۹ق در چاپخانه حبل المتین نجف اشرف به چاپ رسیده است را مطالعه می کنیم.
اشاره: آیت الله شیخ عبدالحسین رشتی (۱۲۹۲ق-۱۳۷۳ق) از فقها و حکمای بزرگ شیعه در دوران معاصر به شمار می رود. او که در محضر بزرگانی چون میرزای جلوه، میرزا هاشم اشکوری، میرزا محمدحسن آشتیانی، آخوند خراسانی، سید کاظم یزدی، شیخ شعبان رشتی، ملاعبدالله مازندرانی و شیخ الشریعه اصفهانی تتلمذ کرده بود، خود منشاء نورانیت و افاده علمی وسیعی گردید و بزرگان بسیاری در مکتب علمی و اخلاقی او تربیت یافتند؛ علمایی چون آیات عظام مرعشی نجفی، خویی، سید محسن حکیم، میلانی، مستنبط، رضوی کشمیری، سید عبدالعزیز طباطبایی و دیگر بزرگان علم و عمل.
وی علاوه بر تدریس و تربیت طلاب علوم دینی، موفق به تالیف کتب و رساله های زیادی شد که از جمله آنها می توان «کشف الاشتباه فی أجوبه موسی جارالله» و نیز حاشیه بر کتاب «کفایه الاصول» استادش آخوند خراسانی را نام برد.
آیت الله شیخ عبدالحسین رشتی که در قدرت بیان و شیوایی و رسایی سخن معروف بود، در مجامع علمی و مذهبی نیز به سخنوری می پرداخت و به بیان مبانی عقاید و احکام اسلام محمدی (ص) همت می گماشت.
یکی از سخنان مهم و حماسی ایشان، در باب لزوم وحدت و اتفاق مسلمانان و مقابله با هجوم بیگانگان است که متن خطابه این عالم بزرگوار در بیستم محرم ۱۳۲۹ق در چاپخانه حبل المتین نجف اشرف به چاپ رسیده و امروزه در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگهداری می شود؛ البته متاسفانه این نسخه از انتها ناقص است.
این خطابه در حدود سال ۱۲۸۹ش در حوزه علمیه نجف اشرف و به زبان فارسی و در میان علما و مجتهدین ایراد شده و در آن، ضمن هشدار دادن درباره نفوذ و دخالت های روسیه و انگلیس در ایران، مردم ایران و همه مسلمانان را به اتحاد دعوت کرده است.
ایشان از ایرانیان می خواهد که از خواب غفلت برخاسته و از اوضاع «قاران و قرم، بخارا و خیوه، ترکمان و قفقاز، هند و جاوه، سودان و مصر، تونس و الجزایر» عبرت بگیرند و در برابر دشمنان خارجی ایستادگی کرده و خود و دیگر مسلمانان را از چنگال آن ها برهانند. شیخ عبدالحسین رشتی در خطابه خود مثال هایی از تاریخ صدر اسلام و سیره نبوی آورده و مسلمانان معاصر خود را به الگو قرار دادن مجاهدان صدر اسلام توصیه کرده است.
از نظر وی برای شوکت اسلام سه عنصر لازم است: حیات مسلمانان در سایه اتحادی مبارک، آمادگی نظامی برای دفاع از اسلام و مسلمین و تخلق به اخلاق اسلامی. او با اشاره به برادری مهاجر و انصار به امر رسول خدا (ص) و مصالح و برکات آن، از مردم ایران می خواهد که هم خود متحد باشند و هم «قدم در دایره اتحاد عمومی اسلامی گذارند» و به ویژه با «برادران عثمانی» «دست یگانگی و اتحاد» دهند که این کار «احیاء شعائر الله» است و شتافتن به سوی «مرضات الله».
متن چاپ شده سخنرانی مهم و حماسی ایت الله شیخ عبدالحسین رشتی در نجف اشرف در سال ۱۳۲۹ قمری درباره لزوم وحدت و مقابله بااجانب
بخشهایی از سخنرانی حماسی و مهم آیت الله شیخ عبدالحسین رشتی:
«هان ای ملت ایران و ای گروهی که از معتقدین دین حنیف اسلام در اقطار عالم معرفی شده و خود را از حماه و طرفداران آئین حضرت ختمی مرتبت (ص) میدانند؛ یک لحظه سر از خواب غفلت بردارید و اندکی از سکر جهل و نادانی به خود آیید …
امروزه شما برادران دینی که در ایران زمین سکنی دارید به واسطه اهمیت و مرکزیت نقطه سکنی شما برای اسلام به جهت توجه سیاست دول غرب به مملکت شما، نهایت درجه حزم و احتیاط را باید مراعات کنید، چه اینکه شماها می توانید ناله های مظلومانه و مطالب حقه خود را به سمع عالمیان برسانید، و به مدد و معاونت سیصد میلیون مسلمین از حیثیت، مال و جان دفاع از وطن مقدس اسلامی خود بنمایید.
خدای ناکرده اگر کفار به واسطه اعمال جاهلانه و افعال مغرضانه و حرکات اختلاف و نفاق آمیز شماها مسلط بر آب و خاک شما شوند؛ زنان و اطفال شما را به زنجیر اسارت خواهند کشید و در بازار کفر، بیع و شراء خواهند کرد و یک مرتبه باید بر شعائر اسلامیه فاتحه خواند و عمده قوانین حضرت رسول را باید به چشم خود مدفون در خاک دید؛ در کلیه ممالک اسلامیه به جای ندای روح افزای (الله اکبر) و نام مبارک (رسول الله) (ص) صدای ناقوس باید شنید، مساجد را کنایس، عورات مسلمین را مقهور و منقاد کفار[باید دید]؛ این چه کسالت و بی حسی و بی حمیتی است که شماها را فراگرفته؛ لسان سخریه و استهزاء مردم دوروی کَرِه را متوجه شماها گردانیده. هزار دریغ و افسوس که ایران از دست مسلمانان خواهد رفت و بنیان اسلام، خانه ی رخنه دار خواهد گردید.
کجا شد غیرت و همت شماها؟ چه شد آن عصبیت اسلامی شما؟ مگر خاک آذربایجان و قزوین و خراسان متعلق به عالم اسلام نیست؟ مگر مردم آن بلاد با شماها برادر دینی نیستند؟ در توحید و کتاب و قبله و صوم و حج و زکات و سایر احکام بلاد اسلام با شما شرکت ندارند؟ آیا به غیرت شماها می گنجد که زنان و اطفال آنها از صدای هیاهوی قشون اجنبی و صهیل اسبان و صوت شیپور کفر، مانند بید به خود بلرزند و شماها در بستر راحت غنوده باشید.
خدای عالم گواه است که اگر کوههای آتش فشان سیاست اروپاییان به سمت ایران آتش فشانی کند، و سیلاب بلایا و مِحَن مغرب زمین به سوی ایران متوجه شود و تازیانه های کفار بر سر مسلمین بلند گردد، ابدا تفاوتی بین اهالی آذربایجان و قزوین و خراسان و سایر بلاد ایران نخواهد گذاشت، زنها و اطفال تمامی اهالی ایران گرفتار چنگال ظلم و ستم کفار خواهند گردید…»
«آیا این جرئت و جسارت اجانب و دخول آنها در قلب مملکت اسلامی و هزار گونه اجحافات و تعدیات غیر قانونی و حملات پی درپی اسلام شکنانه کفار از جنوب و شمال مملکت را علت و سببی غیر از توانی و تساهل و بیحسی ماها مسلمانان سبب دیگری هست؛
حاشا ثم حاشا ایها المسلمون
امروز استقلال اسلامی ما به تار موئی آویخته، وطن مقدس اسلامی ما از هیبت و صلابت غرش توپ و تفنگ اجانب و بی حمیتی و عدم اتفاق ما مسلمانان در حال احتضار است؛ اگرمددی نمائید و اعانتی کنید، یک قطره از ماء الحیاهِ اتفاق و اتحاد به حلق این محتضر بچکانید، یک روح تازه در این بدن خواهد دمید، تمام هیبت و صلابت اجانب را مضمحل و نابود خواهد نمود و آن تار مو قوت گرفته، حبل المتین اتحاد و عروه الوثقی اتفاق خواهد گردید که به هیچ آلت قطاعه انفصام و انقطاع نپذیرد.
ای مسلمانان با مروت ایران، بخششی؛ وای جوانان با غیرت ایران، همتی کنید؛ دست به دست و پشت به پشت داده یک دل و یک جهت شوید و به سوی مقصد مقدس که حفظ آب و خاک و استخلاص مسلمین از اسارت کفر است بشتابید… »
«بعضی از خائنین به مذهب اسلام این اتحاد و اخوت را که اساس شوکت مسلمانان است در نظر عوام مسلمین به شکل بدی جلوه داده که شاید بتواند عوام مردم از فیض عمیم و فوز عظیم این امر مقدس بی بهره و بی نصیب نمایند (یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم) ولی غافلند از آن که (و یأبیَ الله أن یتم نوره).»