در حال بارگذاری ...

شناخت راه های « در آمدن به صلح » کافی نیست. بلکه باید موانعی که بر سر این راه ها قرار دارد را نیز شناخت. و از همین روست که آیه ی شریفه هشدار می دهد که دنباله رو گامهای شیطان نباشید.... بنابراین کسی که دنباله رو گامهای شیطان است، در واقع در مسیری حرکت می کند که « مخالف ورود به صلح » است

* زکی میلاد

 

از جمله آیات قرآن کریم که بیشترین دلالت و جامع ترین بیان را در باره ی صلح دارد، آیه ی 208 سوره ی بقره است. ( یا أیها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافة ولا تتبعوا خطوات الشیطان إنه لکم عدو مبین) « ای کسانی که ایمان آورده اید! همگی به صلح و آشتی درآیید و از شیطان پیروی نکنید. که به راستی او دشمن آشکار شماست » از همین رو این آیه، جزء آیاتی است که در بررسی موضوع صلح در اسلام و در فرایند استباط مفهوم صلح از قرآن کریم، کاربرد زیادی دارد و زیاد مورد بحث و گفت و گو قرار می گیرد. این مساله باعث می شود که بیشتر این آیه را مورد بررسی قرار دهیم تا با جنبه های دلالتی آن بیشتر آشنا شویم. در بخش اول گفته شد به این آیه از دو منظر می شود نگاه کرد. نگاهی ترکیبی و نگاهی تفکیکی. نگاه ترکیبی بیان شد و در توضیح عناصر نگاه تفکیکی سه مورد ذکر شد و مورد بررسی قرار گرفت. در این بخش به توضیح مابقی عناصر در نگاه تفکیکی پرداخته می شود:

4- مفسران قدیم و معاصر بر روی کلمه ی « کافة » توقف کرده و نظرات مختلفی را ارائه داده اند:

عده ای آن را به « الذین آمنو » برگشت داده اند و عده ای آن را به « سلم » برگشت داده اند.

اما آن دسته که به « الذین آمنو » برگشت داده اند، این گونه تفسیر می کنند که داخل شدن در صلح ، وظیفه ی تمام مومنان است. به گونه ای که برای هیچ کس جای مخالفت باقی نمی گذارد. پس درست نیست که فقط جماعتی از مومنان داخل صلح شوند و گروهی دیگر از آن دور بمانند. بنابراین صلح با ورود گروهی از مومنان و دور ماندن گروهی دیگر ، فعلی نمی شود.

و اما آن دسته که « کافة » را به « سلم » بازمی گردانند، سلم و صلح مطلوب آیه را صلحی می دانند که معنای مطلق و عام دارد. و متعلق به تمام عرصه های زندگی است. نه آن معنای مقید و خاصی که صلح را در برابر جنگ و یا خشونت قرار می دهد.

احتمالا معنای اول مقصود آیه است. و « کافة » به « الذین آمنو » برمی گردد. زیرا خطاب در آیه با صیغه ی ندا آمده و ندایش و مورد خطابش را تمام مومنان قرار داده است . اما معنای دوم در خود آیه وجود دارد. زیرا اطلاق دارد و دعوت به صلح را مقید نیاورده است.

5- شناخت راه های « در آمدن به صلح » کافی نیست. بلکه باید موانعی که بر سر این راه ها قرار دارد را نیز شناخت. و از همین روست که آیه ی شریفه هشدار می دهد که دنباله رو گامهای شیطان نباشید. ( ولا تتبعوا خطوات الشیطان إنه لکم عدو مبین ) در واقع دو کلمه ی « دنباله روی » و « گامها »، دربردارنده ی صفت « راه » برای این فعل هستند. بنابراین کسی که دنباله رو گامهای شیطان است، در واقع در مسیری حرکت می کند که « مخالف ورود به صلح » است.

این دلالت اول است، که مربوط می شود به پرهیز از این راه در ابتدای کار. اما دلالت دیگری هم هست، که مربوط می شود پرهیز از این راه در ادامه ی کار. به این معنا که پس از« درآمدن به صلح » ، ضروری است که این راه ادامه پیدا کند. در نتیجه از طرفی نیاز به حمایت و مستحکم کردن آن هست. و از طرف دیگر نیاز به ریشه دار کردن و تقویت آن هست. و از این روست که آیه ی کریمه هشدار می دهد که دنباله رو گامهای شیطان نباشید.

علاوه بر این اشاره به « گامهای شیطان »، دلالت بر این نکته دارد که، در انتخاب راه « ورود به صلح » و ثبات قدم در مسیر آن، عامل داخلی تاثیر بیشتری دارد.

این از کلام و خطاب قرآن. اما سوال اینجاست که آیا مومنانی که مخاطب این آیه هستند، همگی به آشتی درآمده اند و به صلح وارد شده اند؟ یا نه تنها وارد نشده، بلکه همگی از آن خارج شده اند؟!

اما تفاوت عجیب و حیرت انگیزی است. چگونه می شود که چنین آیه ای در کتاب آسمانی ما باشد و ما در طول تاریخ و به شکل مداوم شاهد برخورد و درگیری و خشونت و جنگ بین مسلمانان باشیم؟

به شکلی که گویی چنین آیه ای اصلا وجود خارجی نداشته است! در حالی اگر کسی این آیه را بشناسد نه فقط انتظار درگیری و جنگ را ندارد، بلکه اصلا امکان به وقوع پیوستن جنگ و درگیری را منتفی می داند. حال آنکه آنچه که ما دیروز و امروز شاهدش بوده و هستیم، تصویری است کاملا متفاوت. تصویری که در آن، دنیای اسلام جزو بیشترین مناطقی است که شاهد جنگ و درگیری است. حقیقتی که باعث می شود بدون هیچ درنگی، این تفاوت را در دایره ی توجهات و تفکرات مان قرار دهیم.

همگی به صلح و آشتی درآیید - بخش اول

مترجم: م.س.اقدامی

 




نظرات کاربران