استعمار انگلیس هندوستان را به 2 قسمت عمده تقسیم کرد و برای هر یک سیستم استعماری متفاوتی داشت. در قسمتی از هند مستقیما حکومت میکرد، ولی در بعضی مناطق حاکمان محلی را نگه داشت و توسط آنها حکومت میکرد. البته اگر حاکمی می خواست در برابر انگلستان قدعلم کند سریعا با یکی دیگر عوض میشد.
* سید عاکف زیدی
مسلمانان هند از همه بیشتر ضرر دیدند
تقریبا همه هندی ها در دوران استعمار متضرر شدند ولی برخی مثل مسلمانان آسیب بیشتری دیدند. این مطلب چند دلیل دارد.
اولا، چون کشور را از دست مسلمانان داشتند می گرفتند و هم به این خاطر که مسلمانان بیشترین مقاومت را نشان می دادند، انگلیسی ها نسبت به مسلمانان کینه عجیبی داشتند. لذا عمدا دنبال تضعیف مسلمانان بودند. مثلا اوقاف مسلمین را بطور هدفمند غارت و تصرف کردند که این کار آسیب بزرگی به نظام های تعلیم و تربیت و تامین اجتماعی مسمانان آن زمان رساند.
مسئله اوقاف در هند مسئله کوچکی نیست. آمار حاکی از آن هستند که تا امروز هم مسلمانان را به دلیل داشتن موقوفات عظیمی، می توان ثروتمندترین قشر جامعه هندوستان خواند. ولی واقعیت این است که آنها بیش از دیگران با فقر و فلاکت دست و پنجه نرم می کنند.
از علت های این وضعیت این است که این سرمایه عظیم اجتماعی مسلمانان به طور چشمگیری غارت شده است. گزارش های دولتی حدس می زنند حدود 70 درصد موقوفات غارت شده اند. در استمرار سنت هایی که در دوران استعمار بنا شدند، امروز نیز در بسیاری از موارد خود دولت در این موقوفات دست اندازی می کند، البته با همدست شدن با متولیان فاسد مسلمان. ضعف اجتماعی و سیاسی مسلمانان در هند کنونی مانع از این می شود که آنها با این پدیده غارتگری اوقاف مقابله کنند.
ثانیا، حضور مسلمانان در آن گروه هایی که همراه انگلیسی ها در گسترش نظم نوین استعماری در جامعه مشارکت می کردند ضعیف بود. مثلا در جامعه استعمارزده ثروت تدریجا به سوی رباخواران کشیده می شد. در بین رباخواران، کمتر می شد مسلمانی را پیدا کرد زیرا مسلمانان ربا را حرام می دانستند. و لذا ما شاهد هستیم که در بنگال که اکثر جمعیت آن مسلمان بوده، در یک فرایند تدریجی حجم عظیمی از مالکیت زمینهای کشاورزی از مسلمانان به برخی هندوها انتقال می یابد. همینطور به سبب روحیه مقاومت آنها در برابر انگلیسیها مسلمانان کمتر به سوی اشتغال در درون سیستم های اداری جدید انگلیسی ها می رفتند.
در نتیجه از مراکز جدید قدرت در هند مستعمره کنار می ماندند. در بین آسیب هایی که استعمار انگلستان به همه هندی ها وارد کرد، مسلمین به طور ویژه ای متضرر شدند. قبل از استعمار مسلمانان از دیگران بالاتر بودند ولی امروز از همه ضعیف تر هستند و روند سقوط جایگاه اجتماعی آنها همچنان ادامه دارد. جلوتر درباره آسیبهای فرهنگی متوجه مسمانان کمی بیشتر حرف می زنیم.
هم باج می گرفتند و هم ادای منجی بودن درمی آوردند!
استعمار انگلیس هندوستان را به 2 قسمت عمده تقسیم کرد و برای هر یک سیستم استعماری متفاوتی داشت. در قسمتی از هند مستقیما حکومت می کرد، ولی در بعضی مناطق حاکمان محلی را نگه داشت و توسط آنها حکومت می کرد. البته اگر حاکمی می خواست در برابر انگلستان قد علم کند سریعا با یکی دیگر عوض می شد. از حاکمان محلی مطالبه باج می کردند و هر سال مبلغ این باج را افزایش می دادند.
حاکم محلی هم این باج بیشتر را از مردم میگرفت و به انگلیس میداد. مردم بدبخت تر می شدند تا انگلیسی ها باج بگیرند. مردم هم بطور کامل نمی فهمیدند که همه چیز زیر سر انگلیس است، و لذا نسبت به این حاکم محلی بدبین می شدند. بعد انگلیسی ها می آمدند و خود را منجی مردم در مقابل حکام محلی جلوه می دادند! گاهی او را تنبیه می کردند، گاهی تعویض و گاهی حکومت محلی را منحل می کردند و آن منطقه را نیز به مستعمرات مستقیم خود ضمیمه می کردند. این روند موجب شد این حاکمان و خانواده های آنها خوی تسلیم و تذلل در برابر استعمار پیدا کنند و بجای اینکه محور مقاومت باشند، تبدیل شدند به یکی از پایه های نظام استعماری در هند.
همچنین قبل از استقرار استعمار انگلیس در هند درصد قابل توجهی از مردم در شغلهای نظامی و اداری متعلق به حکومت های بومی و محلی بودند. اغلب این شغلها را از بین بردند. تعدادی از این سربازان سابق افتادند به کار غارتگری. به طوری که در اوایل قرن نوزدهم غارتگری به یک مسئله بزرگ اجتماعی هندوستان تبدیل شد. آن وقت انگلیسی ها برای تامین امنیت راه های تجاری در جهت منافع خودشان، به جنگ های متعدد و گسترده با این راهزنها میروند و از این طریق خود را ناجی مردم جلوه می دهند!
هند، دروازه سلطه بر دیگر جوامع مسلمین
استعمار هندوستان فقط برای هندیهای مصیبت نبود. ثروت هنگفت و تجربیات گرانبها که انگلیسی ها از استعمار هند بدست آوردند موجب شد آنان مناطق دیگر جهان، مخصوصا جهان اسلام را نیز راحت تر تحت سلطه خود درآورند. استعمار هند در واقع پایه اصلی و اساسی بود که بر آن بخش عظیمی از جهان توسط انگلیسی ها به بدبختی کشیده شد. بی دلیل نیست که آنها هند را «نگین تاج امپراطوری» خود می خواندند.
بدبختی مسلمین بدست انگلیسی ها حتی در غرب آسیا نیز از ناحیه از دست رفتن هندوستان شروع شد. این واقعیت کمتر مورد توجه قرار گرفته است که وقتی انگلیسی ها هند را تصرف کردند، در واقع حدود 60 درصد جمعیت اعم از مسلمان و غیرهم را که در بستر تمدن اسلامی زندگی می کرد یک دفعه از آن تمندن عظیم جدا شد. این ضربه بزرگی بود به تمدن اسلامی.
مضاف بر این در هندوستان بود که انگلیسی ها مطالعات اسلام شناسانه خود برای کشف راه های سلطه بر مسلمین را به طور گسترده و سازمان یافته آغاز کردند. سید حسین نصر در مقدمه خویش بر کتاب مرحوم علامه طباطبائی (ره) به اسم شیعه در اسلام می نویسد انگلیسی ها در هندوستان با اسلام ایرانی آشنا شدند. سپس این آشنائی و شناخت را برای نفوذ و بهره برداری در جوامع مسلمان بکار بردند.
لذا می بینیم این بندرهای خلیج فارس که به اشغال انگلستان درآمد توسط کمپانی هند شرقی مستقر در هند مدیریت می شدند. وقتی نیاز به نیروی نظامی برای فتح کشور مسلمان داشتند، نیروهای هندی را به کار می گرفتند. مثلا وقتی عراق را در جنگ جهانی اول اشغال کردند آنجا نیز از ارتش هندی استفاده کردند.